در این یادداشت آمده است:
نام این دانشمند با ایلام گره خورده است، همان سرزمینی که مهد پرورش نخبگان سخت کوش و با اراده بوده است .
دکتر محمدعبداللهی را می گویم، او که در ابتدای دهه بیست و دوره ای به دنیا آمد که مردمان دیارش در شرایط سخت و نابسامانی به سر می بردند .
درست در زمانی که کشور وارد دوران پسارضاخانی شده بود، در بحبوحه اشغال ایران و جنگ جهانی دوم و ...
کودکی و نوجوانی در سالهای آشفته ی پس از کودتا گذشت و شاید مشاهده ی آن جامعه ی نابسامان، مسیر او را برای انتخاب آینده اش روشن کرده بود، آن هم در زمانی که پزشکی و مهندسی می توانست انتخاب ایده آل تری باشد ولی انگار ساختن جامعه و درمان دردهایش اولویت مهم تری در ذهنش بود !
او معلمی و رشته علوم اجتماعی را انتخاب کرد و توانست با کسب بالاترین رتبه ها، کارشناسی و ارشد را دانشگاه تهران سپری کند .
او حالا فراتر از جامعه ی خودش می اندیشید و با پذیرش در دانشگاه میشیگان آمریکا و حضور در کنار اساتید برجسته ی آن عصر، دکتر محمدعبداللهی لقب گرفت، عنوانی شایسته که برای کسب آن سالها تلاش و سختی را به جان خریده بود .
در حالی که می توانست ماندن و زندگی کردن در آمریکا را به بازگشت ترجیح دهد اما اهل تلاش و سخت کوشی بود و جامعه ای را چشم انتظار خودش می دید که تشنه ی دانش و تجربه اش بود .
پس با کوله باری از دانش و اندیشه به وطن بازگشت و فعالیت های علمی، پژوهشی را آغاز و انجمنی را بنیان نهاد که امروز یکی از قدرتمندترین و موثرترین تشکیلات علمی کشور است .
به موازات این اقدامات، تربیت شاگردانی شایسته، تلاش برای بومی سازی نظریه های جامعه شناسی، تالیفات و پژوهش های اثرگذار و... بخشی از دستاوردهای یک بازگشت باشکوه بود .
با وجودی که همواره علاقه و دغدغه ی خاصی نسبت به شهر و دیارش داشت، اما حالا یک شخصیت فراایلامی بود و در سطح ملی فعالیت می کرد .
شاید برخی ها انتظار داشتند باید حضور بیشتر و پررنگ تری در ایلام داشت، اما او پزشک نبود که برگردد و بیماران همشهری را مداو کند یا مهندس نبود که سیمای شهر را بسازد، جامعه شناس بود و فردی صاحب اندیشه ...
باید برای اعتلای فرهنگ و جامعه اش در تهران می ماند و با بسط و پرورش اندیشه هایش به اعتلای جامعه شناسی و توسعه جامعه اش کمک می کرد و چه بسا در همین مسیر هم توانست کمک زیادی به جامعه شناسی ایلام کند .
در هرحال نام ماندگارش با ایلام گره خورده و همواره دلتنگ ایلام بود، در هر فرصتی با عشق به زادگاهش سفر می کرد و هرجا همشهریان سراغش می رفتند، با آغوش باز پذیرایشان بود .
امروز وقتی به میراث فکری این جامعه شناس بزرگ می اندیشیم، می توان بخش زیادی از دستاوردهایش را مشاهده نمود، جایی که تعداد زیادی دانشجو و فارغ التحصیل دکترای جامعه شناسی در استان ایلام داریم که پای در مسیر عبداللهی گذاشته اند که لازم است با تحرک و فعالیت بیشتر، تلاش کنند همچنان نام ایلام و ایلامی را در عرصه جامعه شناسی ایران و جهان زنده نگاه دارند .
مانند دوست داران او و انجمن جامعه شناسی دانشگاه ایلام که در تلاش است نام و یاد او را در خاطره ها زنده نگاه دارد .
6032
نام این دانشمند با ایلام گره خورده است، همان سرزمینی که مهد پرورش نخبگان سخت کوش و با اراده بوده است .
دکتر محمدعبداللهی را می گویم، او که در ابتدای دهه بیست و دوره ای به دنیا آمد که مردمان دیارش در شرایط سخت و نابسامانی به سر می بردند .
درست در زمانی که کشور وارد دوران پسارضاخانی شده بود، در بحبوحه اشغال ایران و جنگ جهانی دوم و ...
کودکی و نوجوانی در سالهای آشفته ی پس از کودتا گذشت و شاید مشاهده ی آن جامعه ی نابسامان، مسیر او را برای انتخاب آینده اش روشن کرده بود، آن هم در زمانی که پزشکی و مهندسی می توانست انتخاب ایده آل تری باشد ولی انگار ساختن جامعه و درمان دردهایش اولویت مهم تری در ذهنش بود !
او معلمی و رشته علوم اجتماعی را انتخاب کرد و توانست با کسب بالاترین رتبه ها، کارشناسی و ارشد را دانشگاه تهران سپری کند .
او حالا فراتر از جامعه ی خودش می اندیشید و با پذیرش در دانشگاه میشیگان آمریکا و حضور در کنار اساتید برجسته ی آن عصر، دکتر محمدعبداللهی لقب گرفت، عنوانی شایسته که برای کسب آن سالها تلاش و سختی را به جان خریده بود .
در حالی که می توانست ماندن و زندگی کردن در آمریکا را به بازگشت ترجیح دهد اما اهل تلاش و سخت کوشی بود و جامعه ای را چشم انتظار خودش می دید که تشنه ی دانش و تجربه اش بود .
پس با کوله باری از دانش و اندیشه به وطن بازگشت و فعالیت های علمی، پژوهشی را آغاز و انجمنی را بنیان نهاد که امروز یکی از قدرتمندترین و موثرترین تشکیلات علمی کشور است .
به موازات این اقدامات، تربیت شاگردانی شایسته، تلاش برای بومی سازی نظریه های جامعه شناسی، تالیفات و پژوهش های اثرگذار و... بخشی از دستاوردهای یک بازگشت باشکوه بود .
با وجودی که همواره علاقه و دغدغه ی خاصی نسبت به شهر و دیارش داشت، اما حالا یک شخصیت فراایلامی بود و در سطح ملی فعالیت می کرد .
شاید برخی ها انتظار داشتند باید حضور بیشتر و پررنگ تری در ایلام داشت، اما او پزشک نبود که برگردد و بیماران همشهری را مداو کند یا مهندس نبود که سیمای شهر را بسازد، جامعه شناس بود و فردی صاحب اندیشه ...
باید برای اعتلای فرهنگ و جامعه اش در تهران می ماند و با بسط و پرورش اندیشه هایش به اعتلای جامعه شناسی و توسعه جامعه اش کمک می کرد و چه بسا در همین مسیر هم توانست کمک زیادی به جامعه شناسی ایلام کند .
در هرحال نام ماندگارش با ایلام گره خورده و همواره دلتنگ ایلام بود، در هر فرصتی با عشق به زادگاهش سفر می کرد و هرجا همشهریان سراغش می رفتند، با آغوش باز پذیرایشان بود .
امروز وقتی به میراث فکری این جامعه شناس بزرگ می اندیشیم، می توان بخش زیادی از دستاوردهایش را مشاهده نمود، جایی که تعداد زیادی دانشجو و فارغ التحصیل دکترای جامعه شناسی در استان ایلام داریم که پای در مسیر عبداللهی گذاشته اند که لازم است با تحرک و فعالیت بیشتر، تلاش کنند همچنان نام ایلام و ایلامی را در عرصه جامعه شناسی ایران و جهان زنده نگاه دارند .
مانند دوست داران او و انجمن جامعه شناسی دانشگاه ایلام که در تلاش است نام و یاد او را در خاطره ها زنده نگاه دارد .
6032
کپی شد