به گزارش ایرنا، شهید علی صیاد شیرازی امیر بصیر ، عاشق صادق، متعهد متخصص و هنرمند هوشمند پس از 20 سال جهد و جهاد در راه خدا از پاوه تا چزابه و از قصرشیرین تا فاو و از مهران تا مجنون در پی صید گرانبهای شهادت سرانجام در روز بیست و یکم فروردین 78 در کمند زلف یار گرفتار شد.
جام عشق لایزال الهی سر کشید و مستانه با تن پوشی از یاس و ارغوان و نیلوفری راهی وادی وفاداران و قاصدان قدیس شد و همه شکوفه های بهاری را در داغ شقایق و سوز فراق گذاشت و قدم از عرصه خاکی دنیا برداشت و به حریم آسمانی ورود کرد و این مفهوم ماندگار را ترجمه نمود.
در سفر عاشقی هرکه سبکبارتر / قافله عشق را قافله سالارتر
گربه تولای دوست ، جان بفشانی نکوست/ هدیه به جانان رواست هرچه سزاوارتر
شعله ای که در بهار طبیعت ، فروردین جان این سردار با وفا و امیر علمدار را به خزان خدایی پیوند داد، چون گدازه ای گرانبها محنت های کهنه عالم دل را تازه کرد، آئینه دوستی را در آسمان اندوه مکدر نمود، دیده دنیابین را متحیر و معبران ماهر را نیز در تعبیر این رویای ریاحین ناتوان کرد.
گرچه آزادگان بواسطه مرگ خود زنده اند، اما جان جامعه با غم فقدان سپهبد شهید علی صیادشیرازی گره خورده و خانه دل را به تاریکی محض تبدیل و صراحت خاک و تهور طوفانش کشتی نهان را متلاطم و جان را از خود غافل نموده است.
ای دسته گل افتاده بر خاک ، باغ واژه های نامت سرشار از عشق و امید است.
ای امیر عزتمند، بی خیال از تمام دلواپسی های دوران ، به موسقی دلنواز یادت غرق خیالم ، خورشید معنویتت صدای شوق زندگی به من هدیه می کند و ذکر مردانگی تو لالایی و آرامش من است ، حضور تو در دنیای من عفریت غم را محو و نسیم شادی ارزانی کرد و پلک جهان را به سرای سرسبز بقا باز نمود.
به دل ربودن و افتاده سعدی و حافظ/ ندیده اند چون اندیشه تو آدمی زاد
باز شد چشم جهان ای بخت خواب آلود هان/ صبح دولت می دمد برخیز زین خواب گران
ای مالک اشتر علی، رشادت های بی بدیل تو در مصاف با متجاوزان و معاندان این آب و خاک شیشه عمرت را با نشتر نورانی خدا مست جام وحدانیت کرد و سرخوش از صهبای قرب خدا مسیر پروازت را مهیا نمود و شیرین جان را به درد فرهاد مبتلا کرد.
چون شهادت بود شیرین شاد شد/ عاقبت صیاد ما فرهاد شد
شب چو در بستم و مست می نابش کردم / ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
ای امیر عشق و ایثار، دلاوری های تو در آوردگاه های فتح المبین، بیت المقدس، چهل چراغ و مرصاد، دل چرکین منافقان مزدور را به آتش انتقام سپرد و درخت وجودت به بوستان شیرین شهادت روانه کرد.
ز باغ زمانه صیاد رفت/ خداوند شمشیر و ارشاد رفت
امیر سرافراز و نیکو نهاد / که در راه قرآن سر و تن نهاد
در سپیده دم سحری روز 21 فروردین سال 78 وعده خدا محقق شد، زخم انتقام سر باز کرد، خصومت استکبار جهانی اوج گرفت و در کمال ناتوانی و نهایت مکر و تزویر جان جمیل ، سیمای سخی و جمال پرجلالت فرمانده فهیم دل ها به تاراج تقاص گروه نفاق رفت و آفتاب عالم تاب وجود قائد قدرتمند ارتش سربلند وطن غروب کرد ، هزاران گل امید و آزادگی به قلب پاک خاک پنهان شد و شانه شهادت زلف ظریف فرمانده مقتدر ارتش اسلام را نوازش داد.
اینچنین شد که امیر آزاده ارتش ایران چون از گناه مطهر بود به رجای رجایی رسید و بهشتی گردید، با هنر شهادت مفتح باب بهشت خدا شد و با همت تقوا صیاد دل ها گردید و امروز به قول شاعر شیرین سخت استانمان عبدالجبار کاکایی:
گل رایحه پیراهن چاک تو دارد / باران سحر عطر تن پاک تو دارد
ای کشتی طوفان زده ساحل خورشید / دریا خبر از روح عطشناک تو دارد
اکنون در بیستمین سال عروج عزت آفرینش یادش را گرامی داشته و نجوا کنان صدایش می کنیم ای امیر عشق:
تو چون منطق کربلا داشتی / چراغ شهادت برافراشتی
امیر سرافراز ایران زمین / سوار خطرنوش فتح المبین
شقایق سرشت و شقایق تبار / حماسی ترین مرد این روزگار
یادت بخیر و راهت پر رهرو باد.
نگارش: سیدحرمت الله موسوی مقدم
7174/6119
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.