به گزارش خیر آنلاین و به نقل از پایگاه مدیریت شهری کرج ، سه رویداد تاریخی با سه پیام روشن که هر کدام دیگری را همپوشانی می کند تا به تاریخ بگوید: "دانش آموزان در کانونهای علم و دانش بزرگترین نیروهای مستعد تحول و دگرگونی هستند و زیر ساخت تعالی و پیشرفت فرهنگی هرجامعه ای از رهگذر توجه به این افراد شکل می گیرد و سپس غلیان می کند، رهبری و هدایت انقلاب می تواند جوش و خروش و شور و شعور را به سوی صلاح و رستگاری رهنمون کند آنگاه که چشم طمع بیگانگان و در راس آنها آمریکا با مشاهده این توانمندی به یاس و سر درگمی دچار شود."
درهمه جوامع سه گروه تحول سازند جوانان و نوجوانان، بانوان و روشنفکران و تحولاتی که در انقلاب اسلامی بروز کرده و منشا بسیاری از دیگر رخدادهای پس از آن شده است، توسط همین گروه ها به سرانجام رسیده است و سیزده آبان از آن رو شگفتی ساز شده که میدان دار آن جوانانی بوده اند که با بال اعتقاد پرواز کردند، با رهبری دوراندیش همراه و هم پیمان شدند و برای استمرار دخالت بیگانگان منع جدی آفریدند. تبعید امام در سال 42، کشتار دانش آموزان و دانشجویان در سال 57 و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیوندی را نشان می دهد که در استمرار تاریخی به استقلال کشور و نظام جمهوری اسلامی منجرشده است.
نیک می دانیم دانش آموزانی که هنگام تبعید امام در سال 42 خردسالانی بیش نبودند 15 سال بعد غیور مردانی در این خاک شدند که بر ظلم و بیداد شوریدند. آنان درس را نه در پشت نیمکتهای چوبی کلاس و بر تخته سیاه آن که بر صفحه سپید پیشانی مردمان زجر کشیده در کوچه و بازار آموختند. آنان خود را مجزا از جریان انقلاب نمی دانستند، آن روزها همه از پیر و جوان، زن و مرد و کودک در اعتصاب و راهپیمایی شرکت می کردند. بی شک دانش آموزان چنان سهمی در این جریان داشتند که اگر صفحه ایی از اوراق انقلاب به نام آنان رقم نخورد، بر زحمات، رشادت ها و تلاش های آنها جفا شده است.
بی تردید تعالیم دینی است که موجب شده است نوجوان روزهای انقلاب، دانش آموز روزهای پرشور مبارزه و حماسه، از راهپیمایی ها، مبارزات و شعارها بیش از درس های مدرسه، تعلیم یافته و برای فراگیری بیشتر در روز 13 آبان 57 مدارس را به تعطیلی بکشاند و راهی دانشگاه تهران شود. همو است که امروز می تواند در بزنگاههای تاریخی بار دیگر ورود کند و باز هم حماسه آفرین شود.
سخن پایانی
امروز اگر چه از آن روزها از نظر تاریخی فاصله زیادی گرفته ایم اما دانش آموز هست، رهبری تمام قد در میدان حضور دارد و دشمنی مستبدان همچنان جاری است.
ما اگر درسی از تاریخ برگیریم و به آن عمل کنیم باید بپذیریم که دانش آموز نیروی پر جوش و خروشی است که چنانچه او به میدان بیاید می تواند بسیاری از گره های ناگشوده را باز کند، اگر او قانع شود، جامعه قانع خواهد شد، اگر دانش آموز بپذیرد که امروز بایستی کمک شهر و مدیریت شهری شود و در ساختن محیط زندگی و شهر خود نقش آفرین باشد پدر و مادر او همداستان این تفکر خواهند شد.
ما باید این باور را در خود تقویت کنیم که دشمنی مستبدان خارجی زمانی بی اثر و کم فروغ خواهد بود که توانا شویم، رهبری مدبر و هوشمندانه و با تقوا را جلودار خود بدانیم و از همه مهم تر دانش آموزان را به عنوان نیروهای توانمند و پر انرژی در میدان بپذیریم.
دکتر اصغر نصیری
46