یک کارشناس اقتصادی گفت: اقتصاد کشور در این سالها نتوانست از اقتصاد نفتی فاصله بگیرد و تمام نیازهای خود را به صادرات نفت خام محدود کرد. در تمام 25 سال گذشته موازنه بازرگانی بدون نفت منفی بوده و برنامهریزی جدی برای برون رفت از این شرایط وجود نداشت و عملا در اقتصاد شعار جای شعور نشست!
وی تاکید کرد: برای اینکه بتوان صادرات صنعتی و بازارهای جهانی را داشته باشیم باید با اتخاذ سیاستهای منطقی، امکان فعالیت اقتصادی و تولیدی رقابتی فراهم باشد و کالا با قیمت و کیفیت مناسب به مصرف کننده برسد. در حالی که به دلیل نامساعد بودن فضای کسب و کار و هزینه بالای مبادلات و فقدان حقوق مالکیت به صورت نهادی این شرایط هیچگاه برای تولیدات صنعتی و کشاورزی کشور محقق نشد.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: مادامی که سیاستگذاری در جهت حمایت از حقوق مالکیت و پایین آوردن هزینه مبادلات و تعامل منطقی با اقتصاد جهانی اتخاذ نشود، آرامش خاطر برای سرمایهگذار به وجود نمیآید، برای رشد اقتصادی مستمر و مناسب، بخش خصوصی بتواند در چارچوب سیاستهای با ثبات برنامهریزی داشته باشد و به تربیت مدیر، رشد تکنولوژی، بهرهوری و ارتقا کمی و کیفی تولید بپردازد.
صفایی فراهانی افزود: کشورهایی که همزمان با ایران سازندگی اقتصادی را شروع کردند مانند برزیل، ترکیه و کره جنوبی و اکنون قطبهای صنعتی در جهان هستند. محصولات صنعتی ترکیه در کشورهای منطقه و محصولات صنعتی کره جنوبی در بازار جهانی حضور جدی دارند و درآمد سرانه آنها که در زمان شروع کمتر از ایران بود، در حال حاضر هم به طور چشمگیری بالاتر از ایران هستند.
وی گفت: عملکرد و تعاملات بین ایران و کشورهای منطقه و جهان در دولتهای مختلف، متفاوت بود. این روابط در اوایل دهه 70 تیره شد و در دوره اصلاحات تا حدودی تعدیل گشت اما در دوره بعد به شرایط بدتر از قبل بازگشت. این نوع عملکرد با هیچ استراتژی معقولی قرابت ندارد. حضور در بازارهای منطقه و کشورهای مختلف جهان بایستی با رویکردهای بلند مدت باشد، به صورت مقطعی نمیتوان به بازارهای صادراتی مطمئن دست پیدا کرد.
صفایی فراهانی ادامه داد: اگر امروز کشور بخواهد سیاست های توسعه را شروع کند باید در سیاستهای کلان کشور به صورت همه جانبه دیده شود. نگاه ارکان همه حکومت باید در جهت پیاده کردن آن سیاستها باشد، در چنین شرایطی ظرف ده سال آینده با زیرساختهای موجود و نیروی انسانی ورزیده میتوان این فاصله را طی کنیم.
وی اظهار داشت: محیط نا امن کسب و کار، بازگشت به اقتصاد دولتی همه آفتهای این مسیر هستند، اگر توجه گردد، بزرگترین کارخانه بویلرسازی نیروگاهی و بزرگترین کارخانه واگن سازی برای قطار و مترو و بزرگترین تراکتورسازی و اتومبیل سازی غرب آسیا در ایران است، چرا در تمامی این زمینهها ایران وارد کننده است؟! و بازار صادراتی مطمئن نمیتواند داشته باشد؟
او اضافه کرد: خصوصی سازی عملا روی کاغذ است. وقتی 40% یک واحد صنعتی به نهاد وابسته به دولت واگذار میشود و 40% آن هم سهام عدالت است آیا این رویکرد به خصوصی سازی و فرصت دادن به بخش خصوصی است؟ مجموعه حاکمیت از قوه مجریه، مقننه و قضایی هم به نوعی راه خصوصی سازی را سنگلاخ نمودهاند!
صفایی فراهانی افزود: متاسفانه در ایران، دولت است که به جای همه تصمیم میگیرد و با تصمیمات خلق الساعه حتی مدیران صنعتی خود را هم مستاصل میکند. ایجاد نهاد مردمی یکی از راههای کوچک کردن دولت است.
او گفت: توسعه صادرات غیر نفتی و برون رفت از صادرات نفت خام را باید در جهت بازیابی روابط و تعامل با کشورهای دارای بازارهای صادراتی منطقه مورد توجه دولت قرار بگیرد، واقعا حاکمیت باید اول خودش مصمم گردد که به طور جدی میخواهد اداره دولت را از بند ناف نفت جدا نماید و این تصمیم ساده نیست و یک فرآیند همه جانبه را میطلبد.
وی تاکید کرد: در 10 سال گذشته ایران میتوانست زمینهای را فراهم کند که در حوزه منطقه و آفریقا با اعطاء اعتبارات صادراتی به آنها از منابع خود برای برون رفت در این شرایط استفاده کند. کشورهای صنعتی با همین روش برای محصولات صنعتی و کشاورزی خود بازارهای دائمی پیدا کردند.
صفایی فراهانی ادامه داد: فرصت طلایی بود که در این 10 سال با تعامل در منطقه حضور جدی اقتصادی در بازارهای آنها داشته باشد. به برخی از کشورها اعتبار داده شد اما از آنها استفاده نشد! حاکمیت در این زمینه باید تلاش سازمان یافته داشته باشند اما عملکرد گذشته این موضوع را بیان نمیکند.
او افزود: دولتهای ما عادت کردند هر پیامی را که دریافت میکنند در ابتدا نگاه گستردهای داشته باشند بدون اینکه الزامات آن را فراهم کنند. معمولا با فاصله چند ماه این موج از اوج به پایین میآید و فراموش میشود چرا که از ابتدا عمق برنامهریزی انجام شده فقط یک بند انگشت است.
صفایی فراهانی گفت: کشورها دارای مزیت نسبی هستند. کشور ما دارای ذخایر نفت، گاز و معادن مختلف است. پس باید برای محصولات نهایی این موارد اولیه در حد تولیدات با استاندارد جهانی برنامه ریزی میشد، محصولات پتروشیمی در حد صنایع پایین دستی به صورت کامل تولید و با تعامل بیشتر وارد بازار جهانی میکردند.
این کارشناس اقتصادی بیان کرد: به جای صادرات گاز با توجه به اینکه ترکیه، عراق، پاکستان، ارمنستان، افغانستان، گرجستان نیاز به برق دارند. چنانچه برق تولید میشد ( بازارمان مناسب و افت انتقال حداقل) و صادرات برق در برنامه منطقهایی قرار میگرفت، هم صادرات مطمئنی بود و هم جایگزین راحت برای آن وجود نداشت.
وی ادامه داد: کشورهای آسیای میانه همه میخواهند انرژی نفت و گاز خود را صادر کنند و مسیر ایران اقتصادیترین مسیر است. این فقط در تعامل بینالمللی مقدور میشود که یا بازار ترانزیت انرژی بلند مدت شد و یا کشورهایی مثل افغانستان و آسیای میانه دسترسی به آب های آزاد ندارند ایجاد یک خط آهن از چابهار به مشهد میتوانست در خدمت صادرات و واردات آنها قرار گیرد، بازهم با تعامل با کشورهای منطقه و ثبات در سیاستها امکان پذیر است در آن صورت با درآمد ترانزیت و خدمات جنبی آن مشکل کسب و کار در شرق کشور هم حل میشد و امنیت کاملتری در آن منطقه برقرار بود و مردم هم به جای روی آوردن به قاچاق به کسب و کار خدماتی رو میآوردند. همه اینها یعنی برنامهریزی جامع و داشتن نگاه بلند مدت!
صفایی فراهانی گفت: چرا سیاست خارجی از تعامل و تشنج زدایی به جهت عکس آن هدایت شد و عوارض آن به کشور تحمیل شد؟ نباید شرایط را به سمتی برد که به جای حضور جدی در منطقه از نگرانی مجبور شوند انبارهای گندم و برنج و روغن و شکر را با صادر کردن نفت خام پر کرد، این روشها برای اداره کشور و رقابت سازنده و رسیدن به اهداف چشم انداز 20 ساله که به تصویب بالاترین مقامات کشور رسیده مناسب نیست.
وی در خصوص نگاه مردم گفت: سال 57 بزرگترین انقلاب مردمی قرن اخیر اتفاق افتاد. این موضوع نشاندهنده این است که مردم بسیار باهوش، آگاه و بیدار هستند. این مردم را نباید دست کم گرفت. چون این مردم بودند که ایران را حفظ کردند تا دولتها حکومت کنند، و اینکه در کلام بگویند که ما خدمتگزار ملت هستیم کافی نیست! این باید در عمل ثابت شود و آن هم با قبول آنها به عنوان صاحبخانه! دولت باید متعهد به قانون، شفاف و پاسخگو باشد.