پس از روی کار آمدن ترامپ، صادرات نفت آمریکا نیز از بیش از ۵۰۰ هزار بشکه به بیش از ۳ میلیون بشکه در روز افزایش یافت. یعنی آمریکا باید به دنبال بازارهای جدید برای منابع نفت و گاز خود باشد که در این میان حضور کشورهای درحال توسعه بزرگ آسیایی مانند هند، کره جنوبی و دیگر کشورهای شرق آسیا می‌توانست بیشترین توجهات را به خود جلب کنند.

به گزارش جماران، انقلاب صنعتی به مرکزیت اروپای غربی، نقش و اهمیت انرژی و به ویژه نفت را به عنوان یک کالای راهبردی دوچندان کرد بگونه‌ای که بسیاری از سیاست‌های اقتصادی و حتی روابط دیپلماتیک کشورها براساس آن پایه‌ریزی شد. یکی از ویژگی‌های منابع انرژی جغرافیای توزیع آن است. بطوریکه که کشورهای تازه صنعتی شده که تشنه آن بودند بیشتر در سمت تقاضای آن بودند در حالیکه کشورهای درحال توسعه و دارای ذخایر عظیم منابع بخش عرضه را تشکیل می‌دادند که البته این روند تقریبا تا امروز نیز ادامه داشته است. بنابراین  کشورهای تازه صنعتی شده مانند انگلستان دستیابی به منابع انرژی مانند نفت و گاز را در دستور کار قرار دادند و چون زودتر از بقیه کشورها به تکنولوژی روز که در استخراج این منابع بسیار مهم است دست یافته بودند، دست بالاتر در استخراج  منابع نیز داشتند.

با توجه به جایگاه مهم اقتصاد و طبیعتا انرژی برای کشورهای غربی با گذشت زمان بحث امنیت انرژی که «توانایی یک اقتصاد برای تضمین قدرت تامین منابع انرژی به صورت پایدار و در طول زمان با سطح قیمتی که تاثیر نامطلوبی بر عملکرد اقتصادی آن اقتصاد نگذارد» تعریف می‌شود از جایگاه مهمی برخوردار شد. بگونه‌ای که یک افسر بلند پایه ارتش آمریکا ادعا می‌کند؛ دسترسی مسئولانه به انرژی می‌تواند بزرگترین موضوع واحد در زمینه امنیت راهبردی ایالات متحده باشد که تنها جنگ تمام عیار هسته‌ای بالاتر از آن قرار می‌گیرد.

این مقدمه کوتاه سعی کرد نشان دهد که موضوع انرژی همیشه در کانون سیاست‌گذاری کشورهای غربی قرار داشته است و حتی بسیاری از لشکرکشی‌ها به اقصی نقاط دنیا که به بهانه‌هایی مانند حقوق بشر و دموکراسی صورت می‌گیرد را می‌توان در این چارچوب تفسیر و توضیح داد.

 کشور آمریکا که در قرن اخیر و پس از دو جنگ جهانی به عنوان ابرقدرت در سپهر سیاسی و اقتصادی جهان حضور داشته است همواره سعی کرده تا سیاست‌های خارجی و اقتصادی خود را براساس نقش خود در بازار انرژی جهان تعریف کند. یعنی تا زمانی‌که به عنوان یک واردکننده نفت بود همیشه به دنبال تامین انرژی خود بود و حالا که بیش از سه میلیون بشکه در روز صادرات دارد به گونه‌ای دیگر اقدام می‌کند. کشوری که از ذخایر بالای منابع نفت شل برخوردار است و به علت استخراج پرهزینه، بهره‌برداری آن تا مدت‌ها امکان پذیر نبود اما اخیرا استفاده از متدهای استخراج نوین باعث شده است تا نقش آمریکا نیز در این بازار مهم تغییر کند.

همانطور که ذکر شد پس از روی کار آمدن ترامپ، صادرات نفت آمریکا نیز از بیش از ۵۰۰ هزار بشکه به بیش از ۳ میلیون بشکه در روز افزایش یافت. یعنی آمریکا باید به دنبال بازارهای جدید برای منابع نفت و گاز خود باشد که در این میان حضور کشورهای درحال توسعه بزرگ آسیایی مانند هند، کره جنوبی و دیگر کشورهای شرق آسیا می‌توانست بیشترین توجهات را به خود جلب کنند. البته این در صورتی قابل تحقق بود که تامین کنندگان نفت این کشورها مانند ایران را از دور خارج شوند. بنابراین با روی کار آمدن دولت ترامپ فشارهای اقتصادی به صورت کاملا هدفمند و هوشمندانه از طریق تحریم‌ها بر اقتصاد ایران تشدید شد تا این بار صادرات نفت و گاز کشور با محدودیت جدی روبه‌رو شود. آمریکا نیز برنامه‌ریزی ویژه‌ای برای پر کرد خلا ایران داشت مثلا از زمان اعمال تحریم‌های آمریکا علیه ایران، عرضه نفت خام آمریکا به هند ۹۶ درصد افزایش یافته است. یا به دنبال تامین نفت همپیمانان خود یعنی کره جنوبی و ژاپن است که پیش از تحریم‌ها بخشی از آن توسط ایران تامین می‌شد. البته این سنگ اندازی در حوزه نفت و گاز ایران محدود به این مدت نمی‌شود و در گذشته و به ویژه خط لوله صلح که قرار بود گاز ایران را پاکستان و هند برساند نیز صورت گرفته بود.

البته این بخشی از رویای نفتی دولت ایالت متحده است و تحقق بخش دیگر از این رویا را می‌توان در شمال عراق و سوریه یعنی مناطق عمدتا کردنشین جستجو کرد که دارای منابع قابل توجهی از نفت بویژه در عراق هستند. کردهای عراق که در دوران حکومت صدام حسین همیشه مورد ستم بودند پس از سرنگونی دیکتاتور عراق، از آزادی‌های نسبی برخوردار شدند و حتی اقدام به برگزاری رفراندوم جهت استقلال کردند که در نهایت با وجود حمایت مقطعی آمریکا و اسرائیل، به دلیل عدم حمایت از سوی مجامع بین‌المللی و بویژه همسایگان، نتواستند به نتایج مورد نظر دست یابند البته برخی از کارشناسان این حمایت را در راستای سلطه بر منابع نفت و حتی تامین انرژی اسرائیل تفسیر کردند.  

 می‌توان اینگونه برداشت کرد که چون انتقال منابع نفتی عراق به دریای مدیترانه صورت می‌گرفت، باید یکدستی در شمال سوریه نیز ایجاد می‌شد که این به معنای حمایت از نیروهای کرد از سوی این کشورها بود. بازیگر مهم منطقه‌ که همیشه به دلیل رابطه نسبتا خوب با دولت اقلیم کردستان از منابع نفتی آن منتفع شده ترکیه است. این کشور که در سال‌های اخیر با سیاست‌ها و دیپلماسی انرژی موفق توانسته خود را به عنوان معبر مهم نفت و گاز معرفی کند سیاست‌های حمایتی آمریکا و کشورهای غربی از نیروهای کرد را موجب به خطر افتادن این جایگاه می‌دانست. بنابراین این کشور  دست به اقدام نظامی کرد تا مسیر شمال سوریه را از دست کردها خارج کند.

حالا که مقامات آمریکا در شمال عراق و سوریه نتوانستند به نتایج مورد نظر دست یابند در یک همصدایی و البته بصورت کاملا شفاف اعلام کردند که به دنبال اشغال منابع نفتی سوریه هستند. بطوری که دونالد ترامپ در هفته گذشته اعلام کرد که وقت آن است که کردها به سمت مناطق نفتی سوریه بروند. جالب آنکه همزمان با ترامپ، وزیر دفاع آمریکا، مارک اسپر، گفت که واشنگتن حضوری نظامی‌اش را در سوریه برای حفاظت از چاه‌های نفت تقویت می‌کند. همچنین چند روز پس از این اظهارات، مایک پنس، معاون رییس جمهور آمریکا، گفت: آمریکا اجازه نخواهد داد میادین نفتی شمال سوریه، در کنترل روسیه، ایران یا دولت سوریه قرار بگیرد.

بنابراین با در نظر گرفتن سیاست‌ دولت‌های آمریکا و به ویژه دونالد ترامپ، می‌توان اینگونه برداشت کرد که آمریکا به دنبال بازاری برای افزایش تولیدات نفت و گاز خود است که می‌توان گفت تقریبا تمام کشورهای منطقه هر یک به نوعی هزینه این سیاست سلطه‌جویانه را داده‌اند. متاسفانه کشورهای غربی با دستگاه‌ها تبلیغاتی و رسانه‌های عریض و طویل خود، توانسته‌اند افکار عمومی دنیا و حتی کشورهای قربانی را در دست گرفته و به نوعی با دادن آدرس اشتباهی، موضوع را به بگونه‌ای دیگر نشان دهند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی نفت
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.