روزنامه اطلاعات دریادداشتی به قلم احمد مسجد جامعی، نوشته است: چراکه آقای فرشچیان بسیار متواضع است. آقای فرشچیان خیلی مودب است. آقای فرشچیان نیک نفس است، خیلی دریا دل است و صفای باطن دارد و صفایی که در آثارشان می بینیم ناشی از آن صفای روحشان است.
سکوتی در ایشان هست که ناشی از توجه او به درون است و این صرفا در آثار و نقاشیهایشان نیست حتی در نامههای شخصی که حتما خیلی از شماها آن را دریافت کردید یک حس متفاوتی را القا می کند.من برای اینکه حس خودم را به ایشان بگویم به یک نکته ای اشاره می کنم. آقای فرشچیان حدود 30 سال است در ایران زندگی نمی کند. ایشان در شهری نزدیک نیویورک زندگی می کند. او نزدیک مرکز هنر نوین جهان که مهمترین خریدهای هنری جهان اعم از موسیقی، هنرهای تجسمی و هنرهای مدرن و غیره در آنجا اتفاق می افتد زندگی می کند.
ایشان سیسال در کنار این شهر زندگی می کند. اما شما او را ببینید حس می کنید کنار نقش جهان اصفهان و مسجد شیخ لطف الله اصفهان زندگی می کند رفتار و لهجه و دلبندگیها همه روایت دیگری می دهد و این خصلت منحصر به فردی است. ما خیلی شخصیتهای مختلفی داریم که الان بودند و اکنون جای دیگری هستند و این نسبتی که با هویت ایرانی، روح ایرانی، فرهنگ ایرانی، آئین ایرانی برقرار کرده چیز بی نظیری است و من واقعا در کسی ندیدم که این دوری در عین نزدیکی است.آقای فرشچیان در هر جایی هست مدافع هویت خودش در همه ابعادش است. این مجلس جلوه ای از شخصیت ایشان است نه همه شخصیت ایشان. در این مجلس کسانی هستند که به فرهنگ از زوایای مختلف توجه کردند.
نکته دیگر این است که کارشناسان میتوانند روی اثر ایشان ذرهبین بگذارند و هنر او را بکاوند، اما هنر او فقط مختص نخبگان نیست و مربوط به همه سرزمین ایران است. شما در هیاتهای عزاداری و مراسم سینه زنی و کوچه و خیابان اثر ایشان را می بینید. او مردم را عوام نمیداند و با مردم این سرزمین و تاریخ زندگی میکند.هنرمندی که به همان میزان در میان نخبگان حضور دارد در بین همه مردم حضور دارد. آقای فرشچیان برای تاریخ ایران و هنر ایران هم احترام قائل است.
نمایشگاه کتابی در عربستان سعودی برگزار شده بود و کتابی از آقای فرشچیان را ما آنجا برده بودیم. در آن نمایشگاه نگذاشتند کتاب ایشان را نمایش دهیم نه به خاطر تصویر عاشورا و... بلکه به خاطر مینیاتورهای عاشقانهای که کشیده بود و میگفتند این یعنی شما در ایران این تصاویر را منتشر میکنید. ایشان هم سنت را حفظ کرده است و هم آن را بسط داده است. اینها هنر تجریدی است اما با آن هنر مدرن دارد کاملا مفهوم هنر ایرانی را مطرح می کند مفهومی که در دل همه فرهنگها روایت می شود و همه فرهنگها با آن ارتباط برقرار میکنند. اگر میبینیم آقای فرشچیان عصر عاشورا را می کشد و یا جنبههای عاشقانه را می کشد به گونه ای در مینیاتور هم تصرف می کند.
ما در مینیاتور حماسه و تراژدی نداریم اما ما در این فضا میبینیم ایشان ظهر عاشورا را خلق میکنند،یعنی از ظرفیت هنر جدید بهره میبرند ولی ریشه در سنتهای عمیق دارد. ایشان سطح عمومی جامعه را ندیده نمی گیرد بلکه آن را تعالی می دهد. یکبار از ایشان پرسیدم طبق روایتها حضرت عباس(ع) از زین به زمین افتادند، شما چرا در اثرتان این را نشان ندادید و گفتند من هر چه فکر کردم دلم نیامد نشان دهم که حضرت عباس (ع) به زمین افتاده است؛ ایشان احترام به روح ایرانی را حفظ می کند و ایشان اینچنین فرهنگ ما را بازنمایی میکنند.
ایشان در آثارشان چهرههای متعددی از زنان و مردان را با حفظ رعایت همه آن موازین می کشد و نمی خواهد ذوق و سلیقه خودش را به مخاطب بقبولاند اما در عین حال ذوق و سلیقه مخاطب را بالا می برد. به عبارتی آثار ایشان منشایی در هنر دینی شد در سالهای پیش ما چه تصاویری داشتیم و اکنون کجا هستیم. آقای فرشچیان در بین همه مردم و همه صاحب نظران و هنرمندان چهره درخشانی هستند.
آقای فرشچیان استاد یک رشته نیستند و توان هنر ترکیبی ایران را بسط دادند. ایشان در حوزه هنرهای ایرانی و سنتی و آیینی و ملی استاد منحصر به فرد هستند. باید بیش از 10 هنر دست به دست هم بدهد تا ضریح امام رضا ساخته شود تا دهها دست آن ضریح را لمس کند. برای ساخت این ضریح باید اول حجم ساخته شود بعد آرایههای معنوی به آن بخشیده شود و برای اینکار باید حجم و خوشنویسی و طراحی و هنر مربوط به فولاد و آرایههای مختلف را بلد باشید و به کار بگیرید تا چنین اثر فاخری به دست بیاورید.
این هنری است که به آهستگی در حال فراموشی است. استاد فرشچیان در تمامی این رشتهها تسلط دارد. در حقیقت ایشان هنر را کارگردانی می کند تا یک اثر را به وجود بیاورد. در واقع ایشان ذوالفنون است و استاد الاساتید است. ما معمولا کسانی که در هنرهای مختلفی تبحر دارند می گویم حکیم هستند. هم حکمت نظری دارند و هم حکمت عملی دارند. ولی آیا بدون آن حکمت نظری می تواند آن تابلوها را اینقدر پر معنا وصف کنیم. آیا بدون حکمت نظری میتوانیم تابلوی هستی را اینقدر بسط دهیم.
آقای فرشچیان در آثارشان هم صاحب ذوق و نظر و هم صاحب سبک هستند. از این نظر می توانیم بگوییم آقای فرشچیان در حوزه هنر معاصر ایران استاد برجسته و فرزانه ای هستند که رشتههای مختلف را می دانند که می توان ایشان را حکیم هنرهای ایرانی و اسلامی نامید.
*منبع:روزنامه اطلاعات،1396،7،1
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131/ 2093 **انتشاردهنده:شهربانو جمعه** بازنشر : اصغر دواتگر
سکوتی در ایشان هست که ناشی از توجه او به درون است و این صرفا در آثار و نقاشیهایشان نیست حتی در نامههای شخصی که حتما خیلی از شماها آن را دریافت کردید یک حس متفاوتی را القا می کند.من برای اینکه حس خودم را به ایشان بگویم به یک نکته ای اشاره می کنم. آقای فرشچیان حدود 30 سال است در ایران زندگی نمی کند. ایشان در شهری نزدیک نیویورک زندگی می کند. او نزدیک مرکز هنر نوین جهان که مهمترین خریدهای هنری جهان اعم از موسیقی، هنرهای تجسمی و هنرهای مدرن و غیره در آنجا اتفاق می افتد زندگی می کند.
ایشان سیسال در کنار این شهر زندگی می کند. اما شما او را ببینید حس می کنید کنار نقش جهان اصفهان و مسجد شیخ لطف الله اصفهان زندگی می کند رفتار و لهجه و دلبندگیها همه روایت دیگری می دهد و این خصلت منحصر به فردی است. ما خیلی شخصیتهای مختلفی داریم که الان بودند و اکنون جای دیگری هستند و این نسبتی که با هویت ایرانی، روح ایرانی، فرهنگ ایرانی، آئین ایرانی برقرار کرده چیز بی نظیری است و من واقعا در کسی ندیدم که این دوری در عین نزدیکی است.آقای فرشچیان در هر جایی هست مدافع هویت خودش در همه ابعادش است. این مجلس جلوه ای از شخصیت ایشان است نه همه شخصیت ایشان. در این مجلس کسانی هستند که به فرهنگ از زوایای مختلف توجه کردند.
نکته دیگر این است که کارشناسان میتوانند روی اثر ایشان ذرهبین بگذارند و هنر او را بکاوند، اما هنر او فقط مختص نخبگان نیست و مربوط به همه سرزمین ایران است. شما در هیاتهای عزاداری و مراسم سینه زنی و کوچه و خیابان اثر ایشان را می بینید. او مردم را عوام نمیداند و با مردم این سرزمین و تاریخ زندگی میکند.هنرمندی که به همان میزان در میان نخبگان حضور دارد در بین همه مردم حضور دارد. آقای فرشچیان برای تاریخ ایران و هنر ایران هم احترام قائل است.
نمایشگاه کتابی در عربستان سعودی برگزار شده بود و کتابی از آقای فرشچیان را ما آنجا برده بودیم. در آن نمایشگاه نگذاشتند کتاب ایشان را نمایش دهیم نه به خاطر تصویر عاشورا و... بلکه به خاطر مینیاتورهای عاشقانهای که کشیده بود و میگفتند این یعنی شما در ایران این تصاویر را منتشر میکنید. ایشان هم سنت را حفظ کرده است و هم آن را بسط داده است. اینها هنر تجریدی است اما با آن هنر مدرن دارد کاملا مفهوم هنر ایرانی را مطرح می کند مفهومی که در دل همه فرهنگها روایت می شود و همه فرهنگها با آن ارتباط برقرار میکنند. اگر میبینیم آقای فرشچیان عصر عاشورا را می کشد و یا جنبههای عاشقانه را می کشد به گونه ای در مینیاتور هم تصرف می کند.
ما در مینیاتور حماسه و تراژدی نداریم اما ما در این فضا میبینیم ایشان ظهر عاشورا را خلق میکنند،یعنی از ظرفیت هنر جدید بهره میبرند ولی ریشه در سنتهای عمیق دارد. ایشان سطح عمومی جامعه را ندیده نمی گیرد بلکه آن را تعالی می دهد. یکبار از ایشان پرسیدم طبق روایتها حضرت عباس(ع) از زین به زمین افتادند، شما چرا در اثرتان این را نشان ندادید و گفتند من هر چه فکر کردم دلم نیامد نشان دهم که حضرت عباس (ع) به زمین افتاده است؛ ایشان احترام به روح ایرانی را حفظ می کند و ایشان اینچنین فرهنگ ما را بازنمایی میکنند.
ایشان در آثارشان چهرههای متعددی از زنان و مردان را با حفظ رعایت همه آن موازین می کشد و نمی خواهد ذوق و سلیقه خودش را به مخاطب بقبولاند اما در عین حال ذوق و سلیقه مخاطب را بالا می برد. به عبارتی آثار ایشان منشایی در هنر دینی شد در سالهای پیش ما چه تصاویری داشتیم و اکنون کجا هستیم. آقای فرشچیان در بین همه مردم و همه صاحب نظران و هنرمندان چهره درخشانی هستند.
آقای فرشچیان استاد یک رشته نیستند و توان هنر ترکیبی ایران را بسط دادند. ایشان در حوزه هنرهای ایرانی و سنتی و آیینی و ملی استاد منحصر به فرد هستند. باید بیش از 10 هنر دست به دست هم بدهد تا ضریح امام رضا ساخته شود تا دهها دست آن ضریح را لمس کند. برای ساخت این ضریح باید اول حجم ساخته شود بعد آرایههای معنوی به آن بخشیده شود و برای اینکار باید حجم و خوشنویسی و طراحی و هنر مربوط به فولاد و آرایههای مختلف را بلد باشید و به کار بگیرید تا چنین اثر فاخری به دست بیاورید.
این هنری است که به آهستگی در حال فراموشی است. استاد فرشچیان در تمامی این رشتهها تسلط دارد. در حقیقت ایشان هنر را کارگردانی می کند تا یک اثر را به وجود بیاورد. در واقع ایشان ذوالفنون است و استاد الاساتید است. ما معمولا کسانی که در هنرهای مختلفی تبحر دارند می گویم حکیم هستند. هم حکمت نظری دارند و هم حکمت عملی دارند. ولی آیا بدون آن حکمت نظری می تواند آن تابلوها را اینقدر پر معنا وصف کنیم. آیا بدون حکمت نظری میتوانیم تابلوی هستی را اینقدر بسط دهیم.
آقای فرشچیان در آثارشان هم صاحب ذوق و نظر و هم صاحب سبک هستند. از این نظر می توانیم بگوییم آقای فرشچیان در حوزه هنر معاصر ایران استاد برجسته و فرزانه ای هستند که رشتههای مختلف را می دانند که می توان ایشان را حکیم هنرهای ایرانی و اسلامی نامید.
*منبع:روزنامه اطلاعات،1396،7،1
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131/ 2093 **انتشاردهنده:شهربانو جمعه** بازنشر : اصغر دواتگر
کپی شد