در این مطلب آمده است: فردا 13 آبان ، روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده است؛ روزی که صدای مرگ بر آمریکای ایرانیان در آن به گوش جهان رسیده و میرسد. ترامپ امسال دست پیش گرفته و اعلام داشته است در این روز تحریم های نفتی و بانکی علیه ایران را اعمال میکند و کشورهای دنیا نیز باید از او پیروی و او را همراهی کنند، و گرنه چنین و چنانشان خواهد کرد. در این شرایط بد نیست به این پرسش پاسخ داده شود که آیا تضاد ایران و آمریکا یک تضاد ذاتی است و آیا دو کشور نه تنها منافع مشترک ندارند، بلکه همه منافعشان در همه ابعاد متضاد هم است؟ اینکه یک سلسله از دشمنی ها و تضادها از 40 سال گذشته ادامه داشته است، نباید نقطه پایانی برای آن قائل بود؟ برخی معتقدند منافع مشترک بین دو کشور کم نیست و مسائلی دیگر این دشمنی و تنش بین دو کشور را همچنان پیش میبرد.
اکنون 40 سال از عمر انقلاب اسلامی میگذرد. در این مدت هیچگاه آمریکا دست از مقابله با انقلاب اسلامی برنداشته است. دلیلش هم واضح است؛ زیرا ملت ایران توانسته دست آمریکا را از منابع ایران ببرد و در منطقه نیز منافع آمریکا به خطر افتاده و بسیاری از منافعش از دستش ربوده شده است.
بخشی از رفتار آمریکا جزو ذات اوست. آمریکا خود را ابرقدرت میداند و همه را نوکر، اما ایران دیگر حاضر به نوکری نیست؛ بلکه خود را دارای حیات و زنده و پویا می داند و می گوید زیر بار زور نمی روم و در مقابل هیچ قدرتی سر تعظیم فرود نخواهم آورد.آمریکا ذاتاً درنده خو ، قلدر و خود بزرگ بین است؛ اما رفتارهای آمریکای ترامپ ساخته و پرداخته لابیها، اسرائیل، اعراب و... است و یک بخشی از آن آمریکایی است. آنجایی آمریکایی است که ترامپ با شعار « اول آمریکا » وارد میدان می شود که البته این رفتار مجموعه حاکمیتی آمریکا بوده و است و تغییری نکرده و هر متغیری را که برعکس این شعار باشد با سیاست های آمریکا و منافع آن در تضاد میبیند؛ چنانچه رؤسای جمهور ما قبل نیز چنین بودند.
ترامپ تصور میکند جمهوری اسلامی ایران اولا مقام ایالات متحده بهعنوان ابرقدرت جها نی را قبول ندارد که درست فکر میکند؛ منتها دست و پا میزند تا این موضع را به ایران بقبولاند. او ناتوانی در تثبیت خود در منطقه را حاصل مخالفت ایران میداند که اینهم درست است. او درست فهمیده که ناگزیر باید از منطقه خارج شود و این را نیز از چشم ملت ایران میداند؛ به بیان دیگر ایران منزلت آمریکا را به چالش کشیده و در طول تاریخ از حادثه گروگانگیری سفارت آمریکا گرفته تا برجام خواسته آمریکا را تحقیر کند. اینها بخشی از نگرانی آمریکا دربارة ایران است که طی دهه ها تبلیغات و تکرار در فکر سردمداران آمریکا رسوخ پیدا کرده است.
بخش دیگر تضاد آمریکا، غیرآمریکایی است و مربوط میشود به تبلیغاتی که گروه های اسرائیلی انجام می دهند. امروزه در آمریکا وضعیت به جایی رسیده که دشمنی با ایران برای آمریکا به نظر می رسد ضروری است؛ یعنی عدهای می خواهند ایران دشمن باقی بماند و از اینکه ایران روزی دشمن آمریکا نباشد، میترسند؛ چون راه کاسبی آنها که فروش سلاح به کشورهای منطقه، حضور در منطقه و باجگیری به بهانه تأمین امنیت آنهاست،بسته می شود. ترامپ گفته بود 13 آبان صادرات نفت ایران را به صفر می رساند، اما در روزهای قبل خلاف این اراده نمایان شد. درهمین ماه های اخیر نیز برخی مقامات آمریکایی که همچنان درگیر توهم ابرقدرتی خود هستند، گزینه به صفر کشاندن صادرات نفت ایران از 13 آبان ماه را بارها و بارها در رسانهها مطرح کردهاند؛ اما حالا که آن تاریخ نزدیک شده است، به صراحت از شکست این طرح خود یاد میکنند.
کالین کال، مشاور رئیسجمهور سابق آمریکا، در یادداشتی در اینباره نوشته است: بعید است دولت ترامپ در دستیابی به هدفش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران موفق شود. چین بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت خام ایران ممکن است تا حدی خرید خود را از ایران کاهش دهد، اما به هیچ عنوان نشانه ای از قصدش برای پایبندی به تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران وجود ندارد؛ ضمن آنکه با توجه به افزایش قیمت از 50 تا 60 دلار در سال 2017 به قیمت 80 دلار امروزی، درآمد نفتی ایران بهاندازهای که مطلوب ترامپ است، آسیب نخواهد دید.همچنین دولت آمریکا مجبور شد در همین روزهای اخیر معافیت هایی را برای ارتباط با ایران به بعضی کشورها بدهد که این خود حاکی از شکست سیاست ترامپ در مقابل ایران تلقی میشود.
13 آبان امسال، روزی است که ترامپ به شکست چندمین بار آمریکا در مبارزه با ایران اعتراف خواهد کرد. هرچند اعتراف هم نکند، این شکست به وضوح برای جهانیان نمایان است. تردیدی نیست که ترامپ با خروج از برجام و در پس آن، اعلام زمانی برای به صفر رساندن فروش نفت ایران و تحریم های این مرحله خواسته ایران را به تسلیم وا دارد؛ اما وی در این موضوع نتوانست اجماع جهانی ایجاد کند و بعضی تحولات همچون افزایش قیمت نفت باعث شد فشار لازم برای در منگنه گذاشتن ایران عملی نشود. از سویی ایران در کنار اروپا و سازمان ملل و همچنین چین و روسیه در یک سوی میز قرار گرفتند و آمریکا به تنهایی در آن سو ماند و از سویی خطر افزایش قیمت نفت باعث شدآمریکا نتواند استراتژی صفرکردن فروش نفت ایران را عملی کند و شکست او قطعی خواهد بود.
/6026/7141
اکنون 40 سال از عمر انقلاب اسلامی میگذرد. در این مدت هیچگاه آمریکا دست از مقابله با انقلاب اسلامی برنداشته است. دلیلش هم واضح است؛ زیرا ملت ایران توانسته دست آمریکا را از منابع ایران ببرد و در منطقه نیز منافع آمریکا به خطر افتاده و بسیاری از منافعش از دستش ربوده شده است.
بخشی از رفتار آمریکا جزو ذات اوست. آمریکا خود را ابرقدرت میداند و همه را نوکر، اما ایران دیگر حاضر به نوکری نیست؛ بلکه خود را دارای حیات و زنده و پویا می داند و می گوید زیر بار زور نمی روم و در مقابل هیچ قدرتی سر تعظیم فرود نخواهم آورد.آمریکا ذاتاً درنده خو ، قلدر و خود بزرگ بین است؛ اما رفتارهای آمریکای ترامپ ساخته و پرداخته لابیها، اسرائیل، اعراب و... است و یک بخشی از آن آمریکایی است. آنجایی آمریکایی است که ترامپ با شعار « اول آمریکا » وارد میدان می شود که البته این رفتار مجموعه حاکمیتی آمریکا بوده و است و تغییری نکرده و هر متغیری را که برعکس این شعار باشد با سیاست های آمریکا و منافع آن در تضاد میبیند؛ چنانچه رؤسای جمهور ما قبل نیز چنین بودند.
ترامپ تصور میکند جمهوری اسلامی ایران اولا مقام ایالات متحده بهعنوان ابرقدرت جها نی را قبول ندارد که درست فکر میکند؛ منتها دست و پا میزند تا این موضع را به ایران بقبولاند. او ناتوانی در تثبیت خود در منطقه را حاصل مخالفت ایران میداند که اینهم درست است. او درست فهمیده که ناگزیر باید از منطقه خارج شود و این را نیز از چشم ملت ایران میداند؛ به بیان دیگر ایران منزلت آمریکا را به چالش کشیده و در طول تاریخ از حادثه گروگانگیری سفارت آمریکا گرفته تا برجام خواسته آمریکا را تحقیر کند. اینها بخشی از نگرانی آمریکا دربارة ایران است که طی دهه ها تبلیغات و تکرار در فکر سردمداران آمریکا رسوخ پیدا کرده است.
بخش دیگر تضاد آمریکا، غیرآمریکایی است و مربوط میشود به تبلیغاتی که گروه های اسرائیلی انجام می دهند. امروزه در آمریکا وضعیت به جایی رسیده که دشمنی با ایران برای آمریکا به نظر می رسد ضروری است؛ یعنی عدهای می خواهند ایران دشمن باقی بماند و از اینکه ایران روزی دشمن آمریکا نباشد، میترسند؛ چون راه کاسبی آنها که فروش سلاح به کشورهای منطقه، حضور در منطقه و باجگیری به بهانه تأمین امنیت آنهاست،بسته می شود. ترامپ گفته بود 13 آبان صادرات نفت ایران را به صفر می رساند، اما در روزهای قبل خلاف این اراده نمایان شد. درهمین ماه های اخیر نیز برخی مقامات آمریکایی که همچنان درگیر توهم ابرقدرتی خود هستند، گزینه به صفر کشاندن صادرات نفت ایران از 13 آبان ماه را بارها و بارها در رسانهها مطرح کردهاند؛ اما حالا که آن تاریخ نزدیک شده است، به صراحت از شکست این طرح خود یاد میکنند.
کالین کال، مشاور رئیسجمهور سابق آمریکا، در یادداشتی در اینباره نوشته است: بعید است دولت ترامپ در دستیابی به هدفش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران موفق شود. چین بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت خام ایران ممکن است تا حدی خرید خود را از ایران کاهش دهد، اما به هیچ عنوان نشانه ای از قصدش برای پایبندی به تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران وجود ندارد؛ ضمن آنکه با توجه به افزایش قیمت از 50 تا 60 دلار در سال 2017 به قیمت 80 دلار امروزی، درآمد نفتی ایران بهاندازهای که مطلوب ترامپ است، آسیب نخواهد دید.همچنین دولت آمریکا مجبور شد در همین روزهای اخیر معافیت هایی را برای ارتباط با ایران به بعضی کشورها بدهد که این خود حاکی از شکست سیاست ترامپ در مقابل ایران تلقی میشود.
13 آبان امسال، روزی است که ترامپ به شکست چندمین بار آمریکا در مبارزه با ایران اعتراف خواهد کرد. هرچند اعتراف هم نکند، این شکست به وضوح برای جهانیان نمایان است. تردیدی نیست که ترامپ با خروج از برجام و در پس آن، اعلام زمانی برای به صفر رساندن فروش نفت ایران و تحریم های این مرحله خواسته ایران را به تسلیم وا دارد؛ اما وی در این موضوع نتوانست اجماع جهانی ایجاد کند و بعضی تحولات همچون افزایش قیمت نفت باعث شد فشار لازم برای در منگنه گذاشتن ایران عملی نشود. از سویی ایران در کنار اروپا و سازمان ملل و همچنین چین و روسیه در یک سوی میز قرار گرفتند و آمریکا به تنهایی در آن سو ماند و از سویی خطر افزایش قیمت نفت باعث شدآمریکا نتواند استراتژی صفرکردن فروش نفت ایران را عملی کند و شکست او قطعی خواهد بود.
/6026/7141
کپی شد