در این مطلب آمده است: ترامپ در دو سال گذشته به اندازه ای رفتار های ضد و نقیض و ساختار شکنانه داشته است که او را غیر قابل پیش بینی بدانیم. این موضوع تنها به رفتارش با ایران بر نمی گردد . او در رابطه با همه چیز غیر قابل پیش بینی بود . حتی موضوعات و در رابطه با هم پیمانانی که امریکا در مورد استراتژی خود در رابطه با آن ها قبل از ترامپ شک و شبهه ای نداشت و مسیر سیاست خارجی اش برای سال های متمادی مشخص شده بود . ترامپ مردی فاقد استراتژی برای همه فصول مشخص رو به روی خود بود . یکی از این فصل های مشخص پرونده ایران بود . ترامپ از ابتدای حضور خود در کاخ سفید نمی دانست در مورد ایران چه می خواهد بکند . این موضوع مخصوصاً در سال اول حضور او کاملاً مشخص بود.
او تنها به ملامت اوباما و کارنامه او می پرداخت و بدون داشتن آلترناتیو مشخص ، یک به یک میراث او را کنار می گذاشت . همین روند باعث شده بود او بر جام را بدترین توافق امریکا بداند و به تحریک تهران برای به هم زدن بر جام بپردازد . روندی که وجود اختلافات بزرگ در تیم سیاست خارجی ترامپ را خیلی زود آشکار کرد و او نتوانست حضور تیلرسون و بسیاری دیگر را تحمل کند و آن ها مجبور به خدا حافظی شدند . اما حالا وضعیت کمی متفاوت شده است . ترامپ با تغییر تیم سیاست خارجی خود و آمدن پمپئو و همچنین فردی چون بولتون ، به شرایط مورد نظر خود دست پیدا کرد . این تیم جدید به نظر می رسد برای ترامپ نقشه راه و یک استراتژی در مورد ایران طرح کردهاند. هرچند در بررسی رفتار شناسی ترامپ هنوز نمی توان حرکت های بعدی او را چندان دقیق حدس زد ، اما به نظر می رسد او دیگر مانند گذشته از نبود یک استراتژی رنج نمی برد . اما موضوع این است که داشتن یک استراتژی به معنای داشتن یک استراتژی موفق نیست و نمی توان گفت اقدامات مشخص و طرح ریزی شده آن ها را به موفقیت خواهند رساند . در حال حاضر ترامپ پس از خروج از بر جام این مسیر را در ذهن خود دارد که فشار همه جانبه و سنگین بر ایران می تواند او را به هر آنچه می خواهد برساند . اعمال تحریم های همه جانبه نفتی و بانکی و استراتژی به صفر رساندن فروش نفت ایران ، مهم ترین قسمت این اقدامات است . در این باره او تلاش می کند حضور شرکت ها و سرمایه گذاری های متعدد را در ایران سد کند و کشورها و شرکت هایی که بخواهند به همکاری و تعامل با ایران ادامه دهند را مورد جریمه قرار دهد.
سفر فرستادگان او به کشورهای مشتری ایران و استفاده از روش های تشویقی و تهدید برای قطع عامل و مراوده با ایران در همین باره قابل تفسیر است . در حال حاضر تحریم های غیرنفتی اعمال شده و تحریم های نفتی نیز از آبان ماه اعمال خواهد شد . امریکای ترامپ می اندیشد ایران در این شرایط بیش از چند ماه نخواهد توانست دوام بیاورد و به میز مذاکره نزدیک خواهد شد. اصرار او در حال حاضر به مذاکره با مقامات ایرانی نیز به نوعی تحمیل این روند به زمانی نزدیک است . ترامپ تلاش می کند با القا این موضوع که ایرانی ها نمی توانند در این شرایط دوام بیاورند ، خودشان متمایل به گفت و گو با امریکا هستند . مسئله ای که بارها از سوی مقامات ایران تکذیب شده است . در این راستا ترامپ در یک کنفرانس خبری در مقر سازمان ملل متحد در خصوص راهبردش در قبال ایران مدعی شد : ' اهمیتی ندارد سران دنیا درباره ایران چه فکر می کنند . ایرانی ها نزد من خواهند آمد و توافق خواهند کرد . ایران مجبور است [به میز مذاکره] برگردد و آن ها مجبورند صحبت کنند . من این کار را از موضع قدرت یا ضعف انجام نمی دهم . فقط می گویم آن ها در یک مقطع زمانی ، مجبورند به میز مذاکره برگردند .' رئیس جمهور آمریکا همچنین مانند گذشته برای موفق جلوه دادن سیاست خود ادعا کرد : « بعد از خروج آمریکا از بر جام ، مشکلات در ایران شدت گرفته است . تورم در آنجا بالا است . در خیابان ها شورش اتفاق می افتد . مردم نمی توانند نان بخرند ! پولشان بی ارزش شده . آن ها مجبورند مذاکره کنند .' اما چرا این روش ترامپ تا کنون نتیجه نداده است ؟ ترامپ با پیش بردن این مسئله می خواهد بیشترین امتیاز ممکن را کسب کند . او از بر جامی خارج شده است که اعتقاد دارد به نفع ایران بوده است و ایران نیز با اعتقاد به این موضوع ، هنوز به ادامه آن راغب است . از این رو برگشت ایران به میز مذاکره به معنای پذیرش طرحی جدید با به رسمیت شناختن کنسل شدن بر جام و دادن امتیاز های جدید از روی انفعال است . این وضعیت ایدئال ترامپ است .
اما موضوعی که ترامپ در ایران شناسی خود با آن مواجه است ، عدم تأثیر متغیر تحریم روی متغیر مذاکره است . جمهوری اسلامی ایران هر چقدر هم در تنگنا قرار گیرد حاضر نخواهد بود از روی بازی باخت به سمت میز مذاکره برود و مذاکره را در صورت ترتیب یک بازی برد برد می پذیرد . ترامپ در ذهن خود یک بازه پنج ماهه متصور است که می تواند ایران را از پای بیندازد . ولی اگر این پنج ماه بگذرد و تغییر و تحول مورد نظر ترامپ اتفاق نیفتد چه خواهد شد ؟ ترامپ با گذشت این فرصت به نوعی دیگر زمان لازم برای طرح بازی جدیدی را نخواهد داشت . زیرا که زمان رقابت های انتخاباتی 2020 فرا خواهد رسید و ترامپ باید در حالی به سمت شکل دادن کمپین تبلیغاتی خود برود که یک بازی سخت را با زنده شده و این موضوع تأثیر بسزایی روی آینده سیاسی او خواهد داشت .
در ادامه آمده است: ایران در حال حاضر از لحاظ وضعیت خود در بیرون مرزها با شرایط قابل قبولی روبرو است و تعامل آن با کشورهای باقی مانده در بر جام و همچنین تلاش آن ها برای شکل دادن ساز و کار جدید برای مبادله با ایران ، باعث پر رنگ شدن اختلافات اروپایی ها با امریکا شده است . اما ایران در داخل باید بتواند دست به یک ساماندهی و ایجاد ثبات و جذب اعتماد مردم بکند . اصلاحات مشخص اقتصادی و جذب اعتماد مردم می تواند موفقیت آن را در آینده با هزینه کمتری پیش ببرد.
7141/6026/
او تنها به ملامت اوباما و کارنامه او می پرداخت و بدون داشتن آلترناتیو مشخص ، یک به یک میراث او را کنار می گذاشت . همین روند باعث شده بود او بر جام را بدترین توافق امریکا بداند و به تحریک تهران برای به هم زدن بر جام بپردازد . روندی که وجود اختلافات بزرگ در تیم سیاست خارجی ترامپ را خیلی زود آشکار کرد و او نتوانست حضور تیلرسون و بسیاری دیگر را تحمل کند و آن ها مجبور به خدا حافظی شدند . اما حالا وضعیت کمی متفاوت شده است . ترامپ با تغییر تیم سیاست خارجی خود و آمدن پمپئو و همچنین فردی چون بولتون ، به شرایط مورد نظر خود دست پیدا کرد . این تیم جدید به نظر می رسد برای ترامپ نقشه راه و یک استراتژی در مورد ایران طرح کردهاند. هرچند در بررسی رفتار شناسی ترامپ هنوز نمی توان حرکت های بعدی او را چندان دقیق حدس زد ، اما به نظر می رسد او دیگر مانند گذشته از نبود یک استراتژی رنج نمی برد . اما موضوع این است که داشتن یک استراتژی به معنای داشتن یک استراتژی موفق نیست و نمی توان گفت اقدامات مشخص و طرح ریزی شده آن ها را به موفقیت خواهند رساند . در حال حاضر ترامپ پس از خروج از بر جام این مسیر را در ذهن خود دارد که فشار همه جانبه و سنگین بر ایران می تواند او را به هر آنچه می خواهد برساند . اعمال تحریم های همه جانبه نفتی و بانکی و استراتژی به صفر رساندن فروش نفت ایران ، مهم ترین قسمت این اقدامات است . در این باره او تلاش می کند حضور شرکت ها و سرمایه گذاری های متعدد را در ایران سد کند و کشورها و شرکت هایی که بخواهند به همکاری و تعامل با ایران ادامه دهند را مورد جریمه قرار دهد.
سفر فرستادگان او به کشورهای مشتری ایران و استفاده از روش های تشویقی و تهدید برای قطع عامل و مراوده با ایران در همین باره قابل تفسیر است . در حال حاضر تحریم های غیرنفتی اعمال شده و تحریم های نفتی نیز از آبان ماه اعمال خواهد شد . امریکای ترامپ می اندیشد ایران در این شرایط بیش از چند ماه نخواهد توانست دوام بیاورد و به میز مذاکره نزدیک خواهد شد. اصرار او در حال حاضر به مذاکره با مقامات ایرانی نیز به نوعی تحمیل این روند به زمانی نزدیک است . ترامپ تلاش می کند با القا این موضوع که ایرانی ها نمی توانند در این شرایط دوام بیاورند ، خودشان متمایل به گفت و گو با امریکا هستند . مسئله ای که بارها از سوی مقامات ایران تکذیب شده است . در این راستا ترامپ در یک کنفرانس خبری در مقر سازمان ملل متحد در خصوص راهبردش در قبال ایران مدعی شد : ' اهمیتی ندارد سران دنیا درباره ایران چه فکر می کنند . ایرانی ها نزد من خواهند آمد و توافق خواهند کرد . ایران مجبور است [به میز مذاکره] برگردد و آن ها مجبورند صحبت کنند . من این کار را از موضع قدرت یا ضعف انجام نمی دهم . فقط می گویم آن ها در یک مقطع زمانی ، مجبورند به میز مذاکره برگردند .' رئیس جمهور آمریکا همچنین مانند گذشته برای موفق جلوه دادن سیاست خود ادعا کرد : « بعد از خروج آمریکا از بر جام ، مشکلات در ایران شدت گرفته است . تورم در آنجا بالا است . در خیابان ها شورش اتفاق می افتد . مردم نمی توانند نان بخرند ! پولشان بی ارزش شده . آن ها مجبورند مذاکره کنند .' اما چرا این روش ترامپ تا کنون نتیجه نداده است ؟ ترامپ با پیش بردن این مسئله می خواهد بیشترین امتیاز ممکن را کسب کند . او از بر جامی خارج شده است که اعتقاد دارد به نفع ایران بوده است و ایران نیز با اعتقاد به این موضوع ، هنوز به ادامه آن راغب است . از این رو برگشت ایران به میز مذاکره به معنای پذیرش طرحی جدید با به رسمیت شناختن کنسل شدن بر جام و دادن امتیاز های جدید از روی انفعال است . این وضعیت ایدئال ترامپ است .
اما موضوعی که ترامپ در ایران شناسی خود با آن مواجه است ، عدم تأثیر متغیر تحریم روی متغیر مذاکره است . جمهوری اسلامی ایران هر چقدر هم در تنگنا قرار گیرد حاضر نخواهد بود از روی بازی باخت به سمت میز مذاکره برود و مذاکره را در صورت ترتیب یک بازی برد برد می پذیرد . ترامپ در ذهن خود یک بازه پنج ماهه متصور است که می تواند ایران را از پای بیندازد . ولی اگر این پنج ماه بگذرد و تغییر و تحول مورد نظر ترامپ اتفاق نیفتد چه خواهد شد ؟ ترامپ با گذشت این فرصت به نوعی دیگر زمان لازم برای طرح بازی جدیدی را نخواهد داشت . زیرا که زمان رقابت های انتخاباتی 2020 فرا خواهد رسید و ترامپ باید در حالی به سمت شکل دادن کمپین تبلیغاتی خود برود که یک بازی سخت را با زنده شده و این موضوع تأثیر بسزایی روی آینده سیاسی او خواهد داشت .
در ادامه آمده است: ایران در حال حاضر از لحاظ وضعیت خود در بیرون مرزها با شرایط قابل قبولی روبرو است و تعامل آن با کشورهای باقی مانده در بر جام و همچنین تلاش آن ها برای شکل دادن ساز و کار جدید برای مبادله با ایران ، باعث پر رنگ شدن اختلافات اروپایی ها با امریکا شده است . اما ایران در داخل باید بتواند دست به یک ساماندهی و ایجاد ثبات و جذب اعتماد مردم بکند . اصلاحات مشخص اقتصادی و جذب اعتماد مردم می تواند موفقیت آن را در آینده با هزینه کمتری پیش ببرد.
7141/6026/
کپی شد