'اغلب مردم مشاغلی را به رسمیت می شناسند که تجاری، تولیدی و اداری مالی بوده و مستقیما در همه آن ها پول نقش اصلی را دارد. بر فرض مثال آن ها بیشتر از پزشک این مصداق را در نظر دارند که پس از معاینه دارو یا عمل جراحی و .. به آن ها تجویز و اجرا کند یا مهندس برای آن ها نقشه و خانه تدارک ببیند. به نظر آن ها مشاغل بیشتر حالت مبادله ای دارند و مردم باید پول داده و خدمات یا کار آن ها را بخرند. مشاغل هم فکر می کنند که باید کار آن چنان عینی و قابل تصور مردم باشد که آن را دیده و بپسندند تا بخرند. به همین دلیل بسته بندی و دکوراسیون مکان در عرضه خدمات دیرزمانی است که اهمیت زیادی یافته است.
در عصر بازگشت به انسان که آن را پست مدرن هم می خوانند، نوع دیگری از کار هم وجود دارد که برای جامعه ما هم اکنون کمتر شناخته شده است. بسیاری از معترضان به سیستم اداری مدرن جوامع شعار بازگشت به انسان و انسان مداری در خدمات خود را مد نظر قرار دادند تا جایی که تقابلی عارفانه از سوی گروهی از فیلسوفان با جریان غالب به میان آمد که به انسان، فهم او و زندگی او اصلی ترین توجه را داشت. بعد از آن، توجه به همه اقشار جامعه مد نظر قرار گرفت و همه رفتند سراغ آن که کاری کنند که وضع بشر بهتر شود و همه بتوانند فعال و پویا شوند. مردم دیگر فقط مشتری خدمات نبودند و روابط هم فقط مادی قلمداد نشد. در این شرایط مشتری ها دارای حقوقی انسانی بودند و به درک و فهم آن ها اهمیت زیادی قائل می شد تا جایی که حتی بانک ها هم برای مشتری ها بهترین صندلی را تدارک می دیدند.
بخشی از کار مختص این است که بدون وجود کالا و خدات فقط با مردم صحبت کرده و آرائ و نیازهای ان ها بشنوند تا بتوانند از فرصت های اجتماعی به سود مردم استفاده کنند. آن ها سعی می کردند مردم را برای اکتساب مهارت ها و احقاق حقوق شان توانمند کنند. ' کار انسانی' محور اصلی مشاغل اجتماعی و حتی اقتصادی و پزشکی شد. پرستاری از جنبه مراقبت پزشکی به سمت نظریه های روانشناسی و جامعه شناسی رفت تا بتواند به مراقبت بالینی تبدیل شود. از تلفیق سیاستگذاری، روانشناسی و اقتصاد، رشته ای به عنوان مددکاری اجتماعی شکل گرفت تا گروه های اجتماعی ضعیف را حتی در رده ی نفر به نفر توانمند کند تا دیگر محتاج کمک های مردمی و صدقات امداد نباشند. رونشناسان سعی می کردند وقت زیادی بگذارند تا بیماران پریشان بتوانند با تجدید روحیه خود حتی جایزه نوبل ریاضی هم بگیرند.
کار اصلی بسیاری از هنرمندان و سیاستمداران این شد که از آکتور بودن و قانونگذاری صرف به سمت انسان مداری رفته و سعی کنند از طریق گفت و گو و اهمیت قائل شدن به دیدگاه های مردم ساعتهای زیادی به شنیدن نظرات مردم و دیدن مشکلات آن ها بگذارند. از این رو بسیاری از هنرمندان و سیاستمداران جزء جنبش های اجتماعی محیط زیست و طرفداری از صلح شدند تا در برابر قدرت های رسمی با نیازهای مردم همسو باشند و جامعه را توسعه دهند. در حال حاضر هم بسیاری از رشته های دیگر سعی می کنند جامعه را با کاربری انسانی طراحی و توسعه بخشند.
هم اینک خدمات بسیاری وجود دارد که کار آن ها به جای ارائه بودجه و مواجب، باید کار انسانی قلمداد شود. آن ها باید زمان ارزنده ای برای مخاطبان بگذارند با خونسردی و خنده رویی با مردم صحبت کنند. راهنمایی های مکرر بکنند تا مشتری خدمات آن ها را بتواند به خوبی دریافت کند.
دیگر زمانه 'مشکل خودتان است و به من ارتباطی ندارد' گذشته است.سازمان های امدادی و حمایتی باید اغلب کارشان را با شنیدن و گفت و گو کردن با مددجویان و نیازمندان بگذرانند. کار انسانی می تواند انسان های ضعیف و فاقد قدرت را تقویت کرده و نیاز آن ها به کمک، دیده شدن و همدردی را مرتفع کند. چرا که مردم آسیب دیده بیش از این که به پول و امکانات ناقص نیاز داشته باشند نیازمند فهمیده شدن، شنیده شدن و مورد اعتماد و پذیرش قرار گرفته شدن هستند. طراحی و توسعه کار انسانی از شنیده شدن پیام مولوی و سعدی توسط متخصصان فهیم رشته های روانشناسی، پرستاری و اقتصاد آغاز شده است.
یک داوطلب شورا هم باید کسی باشد که کار انسانی را ملاک و پیشه ی خود قرار داده باشد. به ویژه این که او در این زمینه تخصص داشته باشد. آن ها باید بیش از این که تجربه تولید، خدمات و برش و ترکیب داشته باشند، متکی بر فهمیدن، شنیدن و فعالیت کردن به نفع گروه های فاقد قدرت و فاقد توان باشند، چرا که مردم بعد از رای دادن، توانایی و قدرت خود را به این افراد وا می نهند و منتظر دیده شدن و شنیده شدن و وارد کردن سخن آن ها به ساحت قدرت می باشند. نماینده شورا باید بتوند با همه گروه های مردم ارتباط داشته و در شهر نیازسنجی کند.
کار انسانی کاری است که با اهمیت دادن به مردم شهر می تواند موجب توسعه اعتماد، برابری، آموزش، توانمندی و در نها ایت توسعه اقتصادی درون زا شود.
انتشار دهنده : سیفعلی موسی زاده
6016
در عصر بازگشت به انسان که آن را پست مدرن هم می خوانند، نوع دیگری از کار هم وجود دارد که برای جامعه ما هم اکنون کمتر شناخته شده است. بسیاری از معترضان به سیستم اداری مدرن جوامع شعار بازگشت به انسان و انسان مداری در خدمات خود را مد نظر قرار دادند تا جایی که تقابلی عارفانه از سوی گروهی از فیلسوفان با جریان غالب به میان آمد که به انسان، فهم او و زندگی او اصلی ترین توجه را داشت. بعد از آن، توجه به همه اقشار جامعه مد نظر قرار گرفت و همه رفتند سراغ آن که کاری کنند که وضع بشر بهتر شود و همه بتوانند فعال و پویا شوند. مردم دیگر فقط مشتری خدمات نبودند و روابط هم فقط مادی قلمداد نشد. در این شرایط مشتری ها دارای حقوقی انسانی بودند و به درک و فهم آن ها اهمیت زیادی قائل می شد تا جایی که حتی بانک ها هم برای مشتری ها بهترین صندلی را تدارک می دیدند.
بخشی از کار مختص این است که بدون وجود کالا و خدات فقط با مردم صحبت کرده و آرائ و نیازهای ان ها بشنوند تا بتوانند از فرصت های اجتماعی به سود مردم استفاده کنند. آن ها سعی می کردند مردم را برای اکتساب مهارت ها و احقاق حقوق شان توانمند کنند. ' کار انسانی' محور اصلی مشاغل اجتماعی و حتی اقتصادی و پزشکی شد. پرستاری از جنبه مراقبت پزشکی به سمت نظریه های روانشناسی و جامعه شناسی رفت تا بتواند به مراقبت بالینی تبدیل شود. از تلفیق سیاستگذاری، روانشناسی و اقتصاد، رشته ای به عنوان مددکاری اجتماعی شکل گرفت تا گروه های اجتماعی ضعیف را حتی در رده ی نفر به نفر توانمند کند تا دیگر محتاج کمک های مردمی و صدقات امداد نباشند. رونشناسان سعی می کردند وقت زیادی بگذارند تا بیماران پریشان بتوانند با تجدید روحیه خود حتی جایزه نوبل ریاضی هم بگیرند.
کار اصلی بسیاری از هنرمندان و سیاستمداران این شد که از آکتور بودن و قانونگذاری صرف به سمت انسان مداری رفته و سعی کنند از طریق گفت و گو و اهمیت قائل شدن به دیدگاه های مردم ساعتهای زیادی به شنیدن نظرات مردم و دیدن مشکلات آن ها بگذارند. از این رو بسیاری از هنرمندان و سیاستمداران جزء جنبش های اجتماعی محیط زیست و طرفداری از صلح شدند تا در برابر قدرت های رسمی با نیازهای مردم همسو باشند و جامعه را توسعه دهند. در حال حاضر هم بسیاری از رشته های دیگر سعی می کنند جامعه را با کاربری انسانی طراحی و توسعه بخشند.
هم اینک خدمات بسیاری وجود دارد که کار آن ها به جای ارائه بودجه و مواجب، باید کار انسانی قلمداد شود. آن ها باید زمان ارزنده ای برای مخاطبان بگذارند با خونسردی و خنده رویی با مردم صحبت کنند. راهنمایی های مکرر بکنند تا مشتری خدمات آن ها را بتواند به خوبی دریافت کند.
دیگر زمانه 'مشکل خودتان است و به من ارتباطی ندارد' گذشته است.سازمان های امدادی و حمایتی باید اغلب کارشان را با شنیدن و گفت و گو کردن با مددجویان و نیازمندان بگذرانند. کار انسانی می تواند انسان های ضعیف و فاقد قدرت را تقویت کرده و نیاز آن ها به کمک، دیده شدن و همدردی را مرتفع کند. چرا که مردم آسیب دیده بیش از این که به پول و امکانات ناقص نیاز داشته باشند نیازمند فهمیده شدن، شنیده شدن و مورد اعتماد و پذیرش قرار گرفته شدن هستند. طراحی و توسعه کار انسانی از شنیده شدن پیام مولوی و سعدی توسط متخصصان فهیم رشته های روانشناسی، پرستاری و اقتصاد آغاز شده است.
یک داوطلب شورا هم باید کسی باشد که کار انسانی را ملاک و پیشه ی خود قرار داده باشد. به ویژه این که او در این زمینه تخصص داشته باشد. آن ها باید بیش از این که تجربه تولید، خدمات و برش و ترکیب داشته باشند، متکی بر فهمیدن، شنیدن و فعالیت کردن به نفع گروه های فاقد قدرت و فاقد توان باشند، چرا که مردم بعد از رای دادن، توانایی و قدرت خود را به این افراد وا می نهند و منتظر دیده شدن و شنیده شدن و وارد کردن سخن آن ها به ساحت قدرت می باشند. نماینده شورا باید بتوند با همه گروه های مردم ارتباط داشته و در شهر نیازسنجی کند.
کار انسانی کاری است که با اهمیت دادن به مردم شهر می تواند موجب توسعه اعتماد، برابری، آموزش، توانمندی و در نها ایت توسعه اقتصادی درون زا شود.
انتشار دهنده : سیفعلی موسی زاده
6016
کپی شد