... و روز 27 اردیبهشت ۱۳۸۸، روزهای پایانی انتظار برای رسیدن به دیدار معبود بود. در تمام سالهای زندگی پر خیر و برکتش با همه وجود و با جسم تکیده و روح تشنه و رنجدیدهاش، آرزوی وصال سرمدی داشت. برای او که عبد صالح خداوند بود و در تمام دوران زندگی خویش جز به بندگی نمیاندیشید، لحظۀ دیدار معبود، آغاز لذت محض روحانی بود.
سیر اول: أشهد أنّک فاضل
اولین بار که نام حضرت آیت الله العظمی قاضی(ره) را شنیده بودم در کربلا بود. یک آقایی شبهای پنجشنبه برای زیارت از نجف به کربلا میآمد و در مدرسه ما وضو میگرفت، من تعارفش میکردم که به حجره ما بیاید و او نیز دعوت مرا میپذیرفت. اینگونه شد که از طریق این فرد که برادر علامه طباطبایی بود، نام آقای قاضی را شنیدم.
به واقع می توان گفت با ورود به نجف اشرف در سن هجده سالگی، گمشده خویش را در وجود این استاد بزرگ یافت و سالها در محضر پر فیض آن دریای عرفان و معنا، شاگردی کرد.
در دوران نوجوانی در حوزه نجف، پس از حلّ مشکلی علمی مرحوم قاضی به وی گفت: «أشهد أنّک فاضل» و از آن پس او را «فاضل گیلانی» خطاب میکرد.
سیر دوم: شیخ العارفین
بی گمان یکی از برجستهترین جلوههای شخصیتی حضرت آیتالله بهجت(ره)، سلوک و تلاش خستگیناپذیر او در راه گمنامی و پرهیز از شهرت بود. این شیوه اخلاقی، از روزهایی که در درس بزرگان کربلا و نجف شرکت میکردند، آغاز شد و تا پایان عمر ادامه یافت.
یکی از شاگردان می گوید: در سال های متمادی که در درس ایشان شرکت می جویم هرگز نشنیده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود: «من در ایام نوجانی در نماز جماعت ایشان شرکت می نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می کردم.»
حضرت آیت الله بهجت فومنی(ره) در دوران تحصیل، هنگامیکه احساس کردند اشکالات علمیشان موجب شهرت و آوازه میشود، سکوت را برگزیدند و جز به ضرورت زبان به نقد و افاضه نگشودند. پس از آن، در دوران طولانی تدریس نیز هیچگونه اقدام یا کوششی برای مطرح کردن درس خویش نکردند و سفرۀ درس و بحث عالمانه خود را در مدارس و مساجد گمنام پهن میکردند.
آنچه دربارۀ مقامات ایشان بر سر زبانها است، بیشتر از ناحیه کسانی است که به کشف بخشهایی از آن وجود شریف توفیق یافته بودند و مقداری نیز مرهون توضیحات اندکی است که خود ایشان در ضمن بیان مقامات و حالات استادانشان گفتهاند. در این توضیحات، ناخواسته و به نحو ضمنی، گوشۀ پرده کنار میرفت و شمهای از کارستان گوینده نیز آشکار میشد. اما هیچگاه، هیچ کس از ایشان کلمۀ «من» را نشنید.
در راه مرجعیت نیز هرگز قدمی برنداشتند؛ با وجود اینکه حضرت آیت الله بهجت(ره) فقیهی شناخته شده بودند و بهرغم نیم قرن تدریس خارج فقه و اصول ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زدند. بعد از ارتحال آیات عظام سید محمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی(ره) و در پی درخواستهای مکرر گروه بسیاری از مومنان با شرط اینکه نامی از ایشان بر روی جلد نباشد با انتشار رساله موافقت کردند.
سیر سوم: الاشارات
جای دارد این روزها که درگیر تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هستیم و وعدهای و برنامه های کاندیداهای محترم را از طریق روزنامه ها، سایت ها و صدا و سیما پیگیری می کنیم، به این اشاره حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی(ره) توجه خاص کنیم، که می فرمودند:« ... بهتر این است که به جای ایراد گرفتن، به فکر برطرف کردن عیوب یکدیگر باشیم. باید راه توافق را پیدا کرد؛ اگر به آن نرسیم، زندگیها بر باد خواهد رفت. توافق هم در پشت پردهی یک گذشت، مخفی است.» (در محضر بهجت، ج۳، ص۱۸۶)
نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری، باید توجه داشته باشند که همه ما، یعنی 80 میلیون ایرانی در کنار هم و دست در دست هم ایران را آباد خواهیم کرد و صف بندی ها و رود رو هم قرار دادن مردم سودی نخواهد داشت و تنها راه رسیدن به تعالی ایران عزیزمان برطرف کردن عیوب یکدیگر با کار و تلاش مضاعف برای ایرانی اسلامی، باعزت، آباد و آزاد خواهد بود.
سیر چهارم: إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون
... و روز 27 اردیبهشت ۱۳۸۸، روزهای پایانی انتظار برای رسیدن به دیدار معبود بود. در تمام سالهای زندگی پر خیر و برکتش با همه وجود و با جسم تکیده و روح تشنه و رنجدیدهاش، آرزوی وصال سرمدی داشت. برای او که عبد صالح خداوند بود و در تمام دوران زندگی خویش جز به بندگی نمیاندیشید، لحظۀ دیدار معبود، آغاز لذت محض روحانی بود. دیدار با سفیر خوشروی حق، نتیجه نود سال مجاهدت در راه معشوق ازلی بود. آسودن در آغوش امن و رحمت الهی، نصیبهای است که بهای آن پاکی و عبودیت است. اما روز فراغت او از دنیای خاکی، شب فراغ دوستان و یاران ارادتمندش بود. از عامی و عارف، از فاضل و کاسب و از همۀ طبقات مردم در تشییع پیکر مردی حضور رساندند که سینهاش مالامال از عشق و شیفتگی بود و یادگاری مقدس از خود بر جای گذاشت. و سرانجام پیکر مطهر آن شیخ عارف در حرم مطهر حضرت فاطمۀ معصومه (سلاماللهعلیها) در مسجد بالاسر در خاک مشک بوی عصمت آرمید.
پیکر خاکی آن بزرگ افلاکی در حریم ملکوتی حضرت فاطمه معصومه(سلاماللهعلیها) آرام گرفت؛ اما سکوت مسجد فاطمیه فریاد فراق داشت.