پایگاه خبری جماران، امام خمینی سخن حقی در ابتدای وصیتنامه خود دارند که چنین است؛
"ما مفتخریم که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول صلیالله علیه و آله و ائمۀ معصومین علیهمالسلام مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است."
سخن در این نوشتار این است آیا این افتخار همه مقصود و مقصد است، و یا این افتخار یک جنبه از قصه ما و حضرت باقر (ع) است؟
واقعیت این است؛ امام خمینی طبق بیاناتش نگاه دردمندانه نسبت به وضعیت جوامع اسلامی دارد!
علم، غذایِ روح جامعه است و باید این غذا به جای جای جامعه برسد و همه جامعه از آن توانمند شوند و اگر چنین باشد این دغدغهها بی مورد میشود؛
چرا اکثر مسلمین در تمدن شریک نیستند !
چرا نخبگان مسلمان هجرت از وطن دارند!
چرا برای آموزاندن وآموختن مرزبندیهای قومی وجناحی میشود!
چرا باید برخی اندیشمندان مجیزگوی قدرت باشند و زبان بر سیری ظالمان و گرسنگی مظلومان فرو بسته باشند !
چرا برخی بی توجه به توسعه علم و دانش درفکر محدودیت اینترنت ویا محصوریت بوریسه ها دارند!
به قول استاد شهیدمطهری؛ باید به علم ایمان آوریم و ما ایمان نیاورده ایم !
اجازه دهید در این مقاله بصورت اصولی موضوعات پر چالش امروزمان را با کلام و سیره امام باقر (ع) مورد مداقه قرار دهیم .
اسلام دین "علم" است
پیامبر رحمت به زیبایی فرمود: "اساس رسالت من آموزش است /بالتعلیم اُرسلت" (بحار، ج ۱ ص۲۰۴)
اوخود شیفته علم بود و با اینکه "معلم اول" است، اما از یاد گرفتن سیر نمیشد و این موضوع در دعای او نمایان است که قرآن چنین یاد میکند: "رب زدنی علما" (طه /۱۱۴)
جای سوال است؛ واکنش مسلمین در برابر آموختن و آموزاندن در قیاس با دیگر ادیان چگونه است؟
استاد مطهری که شدیداً از وضع مسلمین در مقوله علم اموزی متاثر است جملات دردمندانه بصورت پراگنده در آثارش دارد و آن جملات قابل تامل است که مینویسد: "سجده فرشتگان بخاط علم ادم بود. و علم فطرتاً مقدس است. آدم بی سواد در تمدن مشارکتی ندارد و حتی جزء جامعه نیست و از افکار عمومی به حساب نمیآید. چرا اکثر مسلمین در تمدن شریک نیستند ولی یهودیها با کمی عدد بیشتر شرکت دارند؟!"
️
جایگاه امام باقر در ساحت علوم نبوی
روشن است همانطوریکه امام علی (ع) ؛ "باب علم النبی" است، امام باقر (ع) "باقرعلم النبی" است . یعنی اگر علوم نبوی در ساحت علوی جمع است، همان علوم نبوی، در بیانات حضرت باقر تبیین و شکافته شده است.
پیامبر خدا (ص)به جابرفرمود :تو مردی از [خاندان] مرا درک خواهی کرد که نامش نام من، و رفتار و کردارش، رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش می شکافد. (بحار ، ج ۴۶ ص۲۲۵)
ضروری است منش علمی حضرت باقر (ع) بصورت اجمالی تبیین شود .
منش علمی امام باقر (ع)
۱) امام باقر قبل از هرچیزی ارزش علم و دانش را تبیین کرد.
این مهم، در سراسر سخنان ان حضرت دیده میشود. مانند این جمله: " رحمت خدا بر کسی که آموزندگی را زنده سازد / رحم الله عبدا احیی العلم . (الشافی / ۹۲ از کافی)
توسعه علم و دانش و رفع محدودیتها
۲) امام باقر (ع) فقط متوجه ترویج علم و آموزندگی نیست بلکه ترویج علم را پذیرش توسعه آن معنا نموده. در قاموس فکری آن حضرت دگم اندیشی و محدودیت درباره علم جایی ندارد.
لذا با صدای رسا به گوش همگان میرساند که: "دانش و حکمت گمشده هر مومنی است و باید هر کجا و هر زمان و در نزد هر کسی آن را یافت از آن بهره گیرد / الحکمه ضاله المومن حیثما وجد احدکم فلیاخذها . (مجموعه ورام /۴۶۸)
در جمله دیگری امام باقر ع این منش خود را متطبق با نبوت حضرت مسیح معرفی میفرماید و گزارش میکند: " مسیح به حواریون فرمود؛ دانش را از همگان -حتی مشرکان- بروید و فرا بگیرید، / قال مسیح؛ یا معشر الحواریین .. خذوا الحکمه و لو من اهل المشرکین . (المحاسن/ح۷۷۲)
واین کاملاً منطبق بر سیره خاتم الانبیاء (ص) است چرا که زید بن ثابت گوید : رسول خدا به من امر فرمودند زبان سریانی را فرا بگیرم ./ امرنی رسول الله ص ان اتعلم السریانیه . (جامع ترمذی/۳۸۸)
زبان سریانی زبانی بوده که در طول سدهٔ چهارم تا هشتم میلادی، بعنوان یکی از زبانهای مهم ادبی در خاورمیانه مطرح بوده و آثار گوناگونی به این زبان وجود دارد.
استاد مطهری دردمندانه میگوید: این ها نشان از این است که باید به علم ایمان آوریم و ما ایمان نیاورده ایم !
محدود ساختن آموختن و آموزش علم در هر جا و از هرکس و در هر شرائط و هر نوع رشته علمی با روش و منش علمی امام باقر هماهنگ نیست !
آمادگی تمامزمینه های دسترسی به علم
۳ ) در منظومه فکری امام باقر راجع به علم چنین است که "علم و آموختن" و هر چیزی که بتواند زمینه تحقق آن باشد، باید در جامعه حاضر و آماده و قابل دسترس همگان باشد .
امروز تامین مادی و معنوی حوزه و دانشگاه و تمام آموزشگاهها و کانونهای فرهنگی و نیز توسعه و تسهیل اینترنت براس دست یابی به اخرین تحقیقات علمی از ضروریات رسیدن به خواستههای فکری حضرت باقر است .
در اندیشه نورانی امام باقر؛ علم غذای روح جامعه است
۴ ) در اندیشه نورانی امام پنجم؛ علم غذای فکر و روح شخص و جامعه استو باید این غذا به جای جای جامعه برسد و همه جامعه از آن توانمند شوند . و البته این حقیقت اگر در جامعه رخ دهد در آثارِ خاصی نمایان میشود؛
الف ) جامعه ، جامعه ای مملو از پیشرفت و شخصیت میشود. عقب ماندگی علمی و صنعتی یک کشور با ادعای علم دوستی سازگار نیست همانطوریکه افزایش آمار مهاجرت نخبگان از وطن خود نشان از وجود تحقیر علم و دانش و دانشمند است !
ب) اثر دیگر افزایش آموختن و آزمودن در حساسیت در برابرظلم و تعدی است. جامعه اگاه و عالم هیچگاه ظلم و حق کشی را بر نمیتابد .
امیرالمومنین (ع) از نشانههای جذاب یک جامعه رشد یافته وجود عالمان و دانشمندانی معرفی نموده که در برابر ظلم ظالمان خفه و خفته نباشند، چنین فرمود: "خدا از اندیشمندان تعهد ستانده که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده و مظلوم سکوت نکنند / اخذ الله من العلماء ان لایغارو علی کظه الظالم و سغب المظلوم .." (نهج، خطبه ۳)
ج) اثر دیگر جوامعِ علمی و برتر در منش علمی حضرت باقر (ع) تکریم از اندیشمندان و عالمان است.
عالمان و اندیشمندان و نخبگان هویت فرهنگی کشور هستند و باید مورد احترام مادی و معنوی باشند.
این مهم در زمان اُمویان در عین حالی که از هیچ ظلمی کوتاهی نکردند اما مورد توجه است .
نمونه ای که در تاریخ گزارش شده چنین است؛ امام باقر (ع) توسط هشام به شام احضار شد، و امام در وقت خروج از کاخ سبز دمشق با جمعیتی روبرو شد و پرسشهایی داشتند و مسیحی بودند و به جهت شرکت در مجمع جهانی مسیحیت در شام حضور یافته بودند. امام باقر بدون هیچ محدودیتی از طرف حاکمیت اُموی در آن مجمع وارد شد و با علماء آنان به گفتگوی علمی پرداخت.
این نشان از حرمت علم و عالم حتا در میان ظالمان است.
علائم هشدار دهنده جامعه جهل زده
در بیانات حضرت باقر (ع) توجه جامعه فرو رفته در جهل و دور از علم نیز شده است .
جامعه جهل زده دارای علائمی است که بخوبی وضعیت خود را نمایان میکند .
مهم این است اگر در جامعه ای شعار علم گرایی و علم دوستی داده شود ولی این علائم دیده شود میتواند در واقع؛ نشان از مبارزه با علم است و این بسیار پر مخاطره است .
علامت اول؛
اخراج فیزیکی و یا معنوی نخبگان از حضور در جامعه و یا مهاجرت آن از یک کشور چیز کوچکی نیست!
این خطر در قرآن در ردیف عذاب قرار دارد، به آیه سوم سوره حشر مراجعه فرمایید که فرمود :
"ولولا أن کتب الله علیهم الجلاء لعذبهم فی الدنیا ولهم فی الأخرة عذاب النار"
از مهاجرت به جلاء وطن نام برده میشود و جلاء یعنی برملاشدن و روشن شدن بدین معنا که وقتی هویت علمی جامعه ای از او دور شود آن شهر و کشور به خرابی رفته و سطح عریان آن کشور از فضائل نمایان میشود!
امام علی به استاندار فارس نوشت؛ " از ستم و بیداد حذر کن زیرا بی عدالتی شهروندان را مجبور به هجرت میکند، / فان العسف یعود بالجلاء والحیف یدعو الی السیف" . (نهج ، ح / ۴۷۶)
علامت دوم؛
غلبه احساسات مذهبی و یا قومی بر علم و نظرات کارشناسی است .
در کلام امام باقر ع توجه و شناخت زمان و زمانه و اقتضائات زمان جایگاه درخور توجهی دارد. در کلام زیبایی فرمود: " ما هرکسی را فقیه نمیشماریم مگر آنکه گفتمان در جامعه را شناخته باشد / انا لانعد الرجل فقیها حتی یعرف لحن القول" . (وسائل الشیعه، ج ۱۶ص۲۰۳)
شناخت درست فقیهان و عالمان دینی از ضرورتهای جامعه و خالی بودن از احساسات بسیار مهم است .
علامت سوم؛
نزدیکی عالمان و اندیشمندان به قدرت و ثروت است. این نیز، یکی بلیهها و چالشهای جوامع بشری در ذبح دانش و علم است که نشانه مردگی علم و دانش است .
وقتی امام باقر (ع) ورود اندیشمندان و عالمان به دنیاطلبی را نکوهش کرد، از آن حصرت دربارا ورود به دنیاطلبی سوال شد و در پاسخ فرمود: دنباله روی از حاکمان و سلاطین مقصود است و هرگاه چنین دیدید از آنان دوری گزینید که دین تان را در خطر قرار خواهند داد / دخولهم فی الدنیا .. قال اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم. (بحار، ج۳۸ ص۳۶)
اگر بتوانیم با مدد الاهی این آموزههای ژرف امام باقر (ع) را در خود و جامعه پیاده کنیم، آن روز فاصله ما با آن حضرت کم شده و میتوانیم با سربلندی به چنین امامی در جهان افتخار کنیم همانگونه که قبول امامتش مفتخریم .