همزمان با سالروز میلاد با سعادت مولای متقیان حضرت علی(ع) طی آیینی مجازی امروز پنجشنبه، کتاب«جامع الشتات» تالیف میرزای قمی با تصحیح و تحقیق موسسه فرهنگی فقه الثقلین تحت اشراف دفتر آیت الله العظمی یوسف صانعی(ره) در قم رونمایی شد.
به گزارش جماران، حجت الاسلام و المسلمین «علی اکبر بیگی» مدیر موسسه فرهنگی ثقلین وابسته به دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی در این مراسم گفت: اگرچه معرفی این کتاب و بزرگداشتِ مؤلّف آن در چنین روزِ فرخنده، مایه فرح و شادمانی است لیکن جای خالی مرجع عالی مقام و فقیه نواندیش حضرت آیت الله العظمی صانعی(قدّس سرّه) در این رونمایی بسیار غمانگیز است. ایشان که خود بانیِ احیای این کتاب بودند و برای انتشار آن بیصبری داشتند، فقدانشان در چنین روزی، سخت و اندوهناک است؛ امّا حضور فرزند گرامی ایشان جناب حجت الإسلام والمسلمین آقای فخرالدین صانعی به عنوان ادامه دهنده راه و مشی و منشِ فکری و فقهی معظمله، دلگرمی و امید را میافزاید و باعثِ تسلّای خاطر مقلّدان و ارادتمند آن فقیه برجسته و پُرمایه، خواهد بود.
وی ادامه داد: جامع الشتات اثری فاخر و منحصر به فرد در فقه و احکام دینی و شرعی است که از ابتدای کتاب الطهاره آغاز و تا انتهای کتاب الدیات، پایان میپذیرد. در این کتاب، احکام و مسائل فقهی با سبک و سیاقی متفاوت و در قالب استفتائات مردمی، ارائه شده و با برخورداری از ویژگیِ استدلال و استنباط، برتری و ماندگاری خود را در بین مجامع فقهی و رسالههای عملی، حفظ نموده است.
وی بیان کرد: این کتاب از سویی، به لحاظ تنوّع و تکثّر مسایل و فروعاتِ فقهی، گستره بسیاری دارد و از سوی دیگر، کاربردی بودن مطالب و مسایل آن، جایگاه ویژهای را در محافل علمی، فقهی و حقوقی به خود اختصاص داده است. حجم انبوهی از سؤالات در زمینه¬ مسایل دینی و اعتقادی، فقهی از طهارت تا دیات، اجتماعی، حدیثی، رجالی، تفسیری و… با دارا بودنِ فروعاتِ کثیر و استدلالاتِ قوی در بسیاری از آنها، این کتاب را در رتبه منابع و مصادر اولیّـه کتب شیعی قرار داده است. به قول علّامه خوانساری؛ صاحب روضات الجنّات:
«انصافاً کتاب «جامع الشتات» از بهترین کتابهایی است که در پاسخگویی به مسایل فقهی و غیر فقهی نوشته شده و حقیقتاً مفیدترین کتاب نسبت به عموم مردم و اهل فن است».
بیگی افزود: جامع الشتات علاوه بر دارا بودنِ مباحث و مسایل مختلفِ فقهی و غیر فقهی که آن هم با قلمی توانمند، نگاشته شده است، از فرهنگ، آداب و رسوم مردمان جامعه آن روزِ ایران حکایتها، کُدها و سرنخهایِ با ارزشی را در خود جای داده که برای پژوهشگرانِ تاریخ و فرهنگ، و جویندگانِ چگونگیِ زندگیِ مردمانِ آن زمانه، بسیار مفید و قابل اعتماد و استناد است.
اگرچه این کتاب استفتائات مردمی بوده است لیکن تحقیق، دقّت و ژرفنگری صاحب اثر و استدلالات مُتقن ایشان در بسیاری از جوابها به گونهای است که از حدود و ثغور یک پاسخ عادی و عمومی خارج و اوجِ عظمتِ علمی و فقهیِ فقیه پُر آوازه شیعه؛ محقّق قمی (رضوان الله تعالی علیه) را به خوبی در فقاهت ثابت میکند. گویا میرزا در هر مسألهای به أدنی مناسبت و با یک جرقه به دنبال بهانهای برای ورود به دقّتهای علمی و استنباطی مسایل و موضوعات است تا زوایای پنهان و شقوقِ گوناگونِ آن را بشکافد و یا به چالش بکشد و رأی خود را در آنها به کرسی بحث و نظر قرار دهد. در این میان تسلّط و احاطه میرزا بر متون و آرای فقها، به خوبی مشهود است.
تتبّع در آرای فقهای سلف و نقد و بررسی آنها با متدها و شیوهای مرسوم، از هر جهت در تألیف این اثر گرانسنگ به چشم میخورد. ای بسا عرضه و انتشارِ این اثر، بزرگداشتی به جایگاه شامخ علمیِ فقیهِ سترگ حضرت آیت الله العظمی میرزا ابوالقاسم قمی (قدّس الله نفسه الزکیّـه و نـوّر الله مضجعه) باشد. به آن امید.
بیگی بیان کرد: اگر بخواهیم دقایق و ظرافتهایِ فقاهت و اجتهاد را در کتاب جامع الشتات ترسیم کنیم، استناد به سخنِ علّامه معلّم حبیب آبادی در مکارم الآثار بهترین گواه است که میفرماید: «بحری موّاج از لآلی آبدار… و مملوّ از تحقیقاتِ لطیفه و مطالبِ شریفه» است. و چه زیبا حقّ مطلب را صاحب روضات ادا کرده است.
وی شناخت شخصیتِ علمی، فقهی و معرفتی محقّق قمی را با مطالعه و غورکردن در این اثر وابسته میداند و میگوید:«در حقیقت اگر کسی بخواهد قدرتِ فقاهت و اجتهادِ محقّق قمی و زیبایی سلیقهاش و قوّت خیره کنندهاش و بلندای طبع و شیوهاش، با آن انگیزه و نیّت خالص و به ویژه داشتن گوش شنوا نسبت به خواستهها و سؤالات مردم را دریابد، پس باید جای جای این کتاب را مطالعه کند. و ملاحظه کند محورها و تمام اطراف سؤال با جواب را تا پس از آن، آب را از سراب تشخیص دهد و فرق بگذارد بین سطح و عمق و بین مروارید و حُباب و قوّت و قدرت الهی و معنوی را به نیکوترین شکل ممکن از او تحصیل کند».
مدیر موسسه فرهنگی ثقلین به ویژگی های برجسته این کتاب اشاره و اظهار داشت: از ویژگیهای برجسته این کتاب، صبوری و سعه صدر مؤلّف آن در پاسخگویی به سؤالاتِ گوناگون با رتبههای علمی و نگارشیِ متفاوت است. این خصیصه دلیل روشنی بر جامعیّت و جایگاه معرفتی میرزای قمی در برابر انتظارات، خواستهها و نیازهای مردمی و برتری اثرِ فخیم اوست. میرزا با حوصله و خضوع فراوان جواب سؤالات را، آن هم در بسیاری از مواقع با تحقیق و شیوه استدلالی همراه مینماید.
تنها، نگاهی کلّی به این کتاب، این حقیقت را به خوبی روشن میسازد که میرزا، گوی سبقت را در پاسخگویی به سؤالات با عیار بالایِ صبر و حوصله از همگان ربوده و با اینکه در برخی مواقع، پرسشها متناقض و حتّی بیربط بودهاند؛ امّا میرزا با تحمّل و متانت بسیار به آنها پاسخ داده و سؤال کننده را بدون جواب رها نمیکند.در دنیای امروز نیز اگر این الگو، روش و راهبرد علمی در حوزههای مختلف فکری و مطالعاتی پیاده شود، بهترین راهکار برای متولّیان فرهنگ و بزرگان علم و دانش خواهد بود، که خداوند میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَـیِّـنَاتِ.
در این مقاله، در میانِ توصیفاتی که پیرامون ابعادِ علمی و شخصیّتی میرزای قمی در کتابها نگارش یافته، تنها به توصیفِ آقا میرزا سیّد محمّد باقر خوانساری در کتاب روضات الجنّات بسنده مینماییم که مینویسد:
«میرزا ابوالقاسم، مشهور به «فاضل قمی» محقّقی بیمانند در اصول و فنون عربی و ژرفاندیشی دقیق در مسایل نظری بود که از طرف خداوند متعال از آغاز کار تا پایان زندگی از همه الطاف و نعمتها برخوردار گردیده و همیشه درهای فیض به روی او باز بود، به گونهای که موجبات ریاست امامیّـه به بهترین شکل و به نیکوترین کیفیّت برای او مهیّا شده بود. … باری، مقام میرزا بالاتر از آن است که در حدّ بیان و تقریر درآید و یا بتوان به کمک قلم و تحریر، منزلت او را نمایان ساخت. میرزا دانشمندی پرهیزگار و جلیل القدر و جامعی نبیل و نِحریری اصیل بود. در مراتب علوم، از همه مقدّمتر و بزرگوارتر بود، در فن ادبیّات ماهر و در خطابه و بیان، خطیبی بینظیر و سخنآرایی بیمانند بود. رویّهای نیکو و سیرتی پسندیده داشت، در مقام عبادت بسیار فروتن بود و از خوف خدا بینهایت میگریست، همواره در عبودیّت و بندگی بسان دردمندی مینالید و دیدگان اشکآلودش حاکی از راز درونی او بودند. میرزا عالمی شیرین سخن و نیکو محضر و خوش مَشرب و خوش خط بود».
بدون تردید، میرزا از منظر سؤالات و سائلین «جامع الشتات»، فقیهی پاسخگو، متکلّمی زبردست، مرجعی عالیمقام، حاکمی دلسوز، قاضیای عادل، عارفی واصل، مفسّری قابل، مدرّسی توانمند، کانونی مطمئن، یاوری رفیق و صمیمی و… محسوب میشود.
اهمیّت و جایگاه این کتاب و مؤلّف آن باعث گردید تا مؤسّسه فقه الثقلین با خواست و عنایت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صانعی(قدّس سرّه) نسبت به تحقیق و تصحیح این کتابِ قیّم، کار تحقیقاتی این پروژه فخیم را آغاز نموده و در ادامه با بهرهگیری از رهنمودهای ارزنده و تشویقهای ایشان، این اثر را به شکل حاضر به انجام رسانده است. اگر چه امروز آن رحیلِ سفر کرده به دیار معبود در بین ما نیست تا شاهد انتشار این کتابِ ماندگار باشد لیکن مع الأسف جای خالی این مرجع والام مقام را ارج مینهیم و علوّ درجات را برای آن فقیه نواندیش مسئلت داریم.
شهر قم و مدرسه دینی آن در دورههای گوناگون، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است. در سده دوّم، سوّم و چهارم هجری «مکتب حدیثی» در این شهر پایهریزی گردید. این مکتب در زمینه تفسیر و علوم قرآن، فقه، کلام، سیره، رجال، تاریخ و… آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشت.
با ظهور «مکتب عقلگرایی» در بغداد و مهاجرت ثقه الاسلام کلینی به قم، مکتب حدیثی قم جای خود را به مکتب عقلگرایی داد و زمینه را برای رشد مکتب اجتهادی در این شهر فراهم نمود؛ ولی با گذشت زمان، این مکتب هم در قم، رفته رفته به سکون و خاموشی گرایید.
در زمانِ ورود میرزا، این شهر رونقِ چندانیِ نداشت؛ بلکه روزگار عُسرت و فترت را سپری میکرد. دیگر از همهمه درس و بحث و دورانِ مهد فقها و محدّثین، خبری نبود.
با ورود میرزا به قم، حوزه علمیّـه عتیق با حوزه علمیّـه عصر جدید پیوند خورد و مرجعیّت علمی و دینیِ قم مجدّاً احیا گردید. به مرور ایّـام و از برکت وجود حضرت معصومه، در مدّت زمانی اندک، این شهر رونق اولیّـه خود را بازیافت و در شمار مراکز علمی بزرگ تشیّع درآمد و مجمع فقها، فضلا و دانشمندان گردید. به واقع باید میرزا را زمینهساز تجدید حوزه فقاهت قم و آمدن حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسّس حوزه علمیّـه جدید، پس از دورههای آغازین اسلام، دانست.
اگرچه شیخ محمّد حرزالدین در معارف الرجال و برخی دیگر از تراجم نویسان، کتاب قوانین را طلیعهای برای مؤلّفین کتب اصولی بعد از میرزا میدانند و مینویسند: «اگر کتاب «قوانین الأصول» توسط میرزا نوشته نمیشد، بعضی از معاصرین قادر به تألیف در علم اصول نبودند»، ولی افکار بدیع محقّق قمی، تنها در اصول خلاصه نمیشود، بلکه وی در فقه نیز اندیشههای متمایز و قابل تأمّل دارد که تأثیر آن آرای فقهی، پس از بیش از یک قرن از حیات او، بنیاد مکتب اجتهادیِ قم را رقم زده است.
به عنوان نمونه محقّق قمی در مسأله معاقب نبودن غیر مسلمان در زندگیِ پس از مرگ و تقسیم کافر به کافر مقصّر و کافر قاصر، دیدگاه جدیدی را ارائه میکند که این رأی در بین فقهای گذشته سابقه نداشته و میرزا با تأثیر از مکتبِ اجتهادیِ استادش آقا وحید بهبهانی، آنرا مطرح میسازد. وی می نویسد: «جاهل غافل، بیشبهه معذور است، و فرض جهل و غفلت هم امر نادری نیست… . و بدان که، بعد از آنکه تحصیل یقین ممکن نشد، اعتماد به ظنّ می¬تواند بکند و باز آن شخص، مسلمان است؛ بلکه هرگاه در مرتبه شکّ باقی بماند هم حکمِ به کفر مشکل است، یعنی کفر ظاهری، وگرنه حکم به کفر قیامتی، به معنی معذّب بودن، پس آن به هیچ وجه دلیلی بر آن قائم نیست؛ بلکه دلیل بر خلاف آن قائم است که آن، قبح تکلیف ما لایطاق است، و لزوم ظلم بر خدا«.
سپس محقّق قمی با نقل صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق(علیه السلام) در کفر شاک، این روایت را محمول بر مقصّر دانسته و روایت مفضّل را هم شاهدِ بر حملش دانسته و میگوید: «حکم به کفر از راه تقصیر است». یعنی حکمِ به کفرِ فرد، زمانی است که با شکّ، جحود و انکار همراه باشد، نه اینکه غفلت و عدم اطلاعِ غیر مسلمانان را کفر بدانیم و از این طریق آنها را علاوه بر مستوجب عقاب دانستن، از احکام حقوقی، شرعی و طبیعی هم محروم نماییم. لذا عملشان نه ظالمانه است و نه خداوند عادل و حکیم آنان را مجازات خواهد کرد.
تقارن فکریِ آیت الله العظمی صانعی(قدّس سرّه) با محقّق قمی در این مسأله و مسألهای چون تأمّل و توقّف اجرای حدود در زمان غیبت، نشان دهنده پیموده شدنِ مسیر درستِ اجتهاد علمای سلف(رضوان الله تعالی علیهم) و گسترش و پویایی ّبیشتر و جاودانگی و ظرفیّت مدیریتی آن در اجتماع انسانی است. آیت الله صانعی با توسعه در استدلال و روشهایِ اجتهادیِ نو و با توجّه به مقتضِات زمان و مکان، مسأله احکام کفّار و غیر مسلمانان را حل نموده و با بحثی مبسوط در کتاب الإرث خود، ضمن استناد به قرآن و روایات، همچون محقّق قمی، کافر را به قاصر و مقصّر تقسیم نموده و عنوان کفر را تنها بر کافری که از روی دشمنی و لجباجت بر کفرش باقی باشد و از ستیزه دست برندارد، صادق میداند. سپس میفرماید: این قسم از کفّار که در دنیا تعداد اندکی را شامل میشوند، احکام کفر بر آنان جریان دارد.
آیت الله صانعی در مسائل و موضوعات زیادی، اندیشه فقهی خود را به معرض اهل فن، قرار داده است. وی با اینکه هزینه بسیاری برای طرح و تبیین این مسائل متحمّل شده است، مکتبِ اجتهادی قم را که «خردگرایی» از مشخّصههای اصلی این مکتب شمرده میشود، نهادینه و در سطح و وسعت، گسترش بسیاری داده است. وی با تکیه بر روشِ اجتهادیِ قم و تداوم و پایبندی به ضوابط و ملاکات اجتهاد سنّتی، فقه پویا را مبتنی بر روشهای منحصر به فردش تجدید نمود.
فقه آیت الله صانعی، فقه «جامعهگرا» با فرمول «قرآن مداری» پایهریزی شده است. به واقع آیت الله صانعی «فقیه قرآن مدار» با عیار تعمّق، تعقّل و تدبّر در آیات و حاکمیّت دادن به قواعد و اصول کلّی مستنبطه از آنست. ایشان با روش «قرآن گرایی» و نگرش بنیادی به آیات در استنباطات خویش، توسعه چشمگیری نیز در آیات الاحکام ایجاد نموده که ثمره آن گشوده شدنِ دروازههای نوین در موضوعاتی چون: حقوق بشر، روابطِ بینِ ملل و نحل، انسان و کرامت، صلح و محبّت، برادری و مساوات، داد و ستد و اقتصاد و موضوعات و فروعاتی از این دست که همگی آنها برترین ضامن برای اداره حیات انسانی و جامعه بشری محسوب میشوند. بنابراین، روحِ حاکم بر اندیشه فقهی آیت الله صانعی با تکیه بر اصول قرآنی، نگاهِ جهان شمولی و ظرفیّت و مرتبه بالای آن در مدیریت جامعه بشری در تمام ادوار زندگیست.
ویژگی دیگرِ روشِ اجتهادی آیت الله صانعی، توجّه و تفسیر بدیع در دلالات و متنِ سنّت و روایات است. این روشِ معظّمله آثار و نتایج متفاوتِ بسیاری در فتاوا و نگاههای فقهی ایشان نسبت به فقهای دیگر به وجود آورده است. شاید از باب نمونه بتوان به بررسی و تحلیل طوائف روایات ارث الزوجه ایشان، اشاره نمود که معظّمله اوج درایه الحدیثی را در آن روزهای تدریسِ کتاب الإرث در مدرسه فیضیّه از خود به یادگار گذاشتهاند. یا در توجیه و تفسیرِ روایتِ معروف ابان بن تغلب در موضوعِ دیه قطع انگشتان. مواردِ مورد اشاره تنها نمونه اندکی از درایه الحدیثی آیت الله العظمی صانعی (قدّس سرّه) بوده است.
از ابتدای فعالیّت مؤسّسه فقه الثقلین در ماههای آغازین سال ۱۳۸۳ شمسی، یکی از اهداف پیشبینی شده در افق برنامههای این مؤسّسه، احیای تراث غنی فقهای ماضین (رضوان الله تعالی علیهم) بوده است.
مؤسّسه فقه الثقلین در حوزه احیای متون که به انتشار برخی تکنگاریها و برخی معاجم فقهی نظیر کتاب ارزشمند «مصابیح الأحکام» علّامه بحرالعلوم(قدّس سرّه) موفّق گردیده، کار تحقیق و تصحیح کتاب «جامع الشتات» را از یک دهه پیش در شعبهاش مستقر در دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی (قدّس سرّه) در اصفهان آغاز نموده و در ادامه، دفتر مرکزی این مؤسّسه در قم، مسئولیت کنترل و نظارت نهایی بر این پروژه تحقیقاتی را بر عهده گرفت.
سرانجام پس از یک دوره تلاش و سختکوشی و همّت والای شخصیّتهای مبرّز و گروهی از محقّقین و افاضل، این دستاورد به شکل امروزی منتشر شده است. این اثر، سند افتخاری برای حوزه علمیّـه است که با نیّت خدمت به نهادهای علمی، فکری، حقوقی، دانشگاهی و… تقدیم میگردد. باشد که مورد رضای الهی قرار گیرد.
مغتنم است تا در این سرانجام از همه محقّقین و فضلای گرامی که از بدو این پروژه تا ختم آن از هیچ تلاشی برای به ثمر رسیدن آن دریغ نکردهاند، کمال تقدیر و سپاس را داشته باشیم و برای یکایک آنان سربلندی، سعادت و موفقیت در تمامی مسیر زندگی را آرزو نماییم.
کتاب جامع الشتات حاضر در ۱۰ مجلّد تنظیم شده است:
جلد اوّل علاوه بر پیشگفتار، شامل دو باب است: باب اوّل: عقائد دینیّـه و باب دوّم: اجتهاد و تقلید است.
جلد دوّم شامل: کتاب الطهاره، کتاب الصلاه، کتاب الزکاه، کتاب الخمس، کتاب الصوم، کتاب الحجّ.
جلد سـوّم شامل: کتاب الجهاد، کتاب الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر، کتاب التجاره.
جلد چهـارم شامل: کتاب الرهن، کتاب الحجر والتفلیس، کتاب الدین، کتاب الضمان و توابعه، کتاب الصلح، کتاب الشرکه.
جلد پنجـم شامل: کتاب القسمه، کتاب المضاربه، کتاب المزارعه والمساقاه، کتاب الودیعه، کتاب العاریه، کتاب الإجاره، کتاب الوکاله.
جلد ششـم شامل: کتاب الوقف، کتاب العمری، کتاب الهبات، کتاب الوصایا.
جلد هفتـم شامل: کتاب النکاح.
جلد هشتـم شامل: کتاب الطلاق، کتاب الکفّارات، کتاب النذر والعهد والیمین والإیلاء، کتاب العتق، کتاب الإقرار، کتاب المطاعم والمشارب، کتاب الغصب، کتاب الشفعه، کتاب إحیاء الموات.
جلد نهـم شامل: کتاب اللقطه، کتاب المیراث، رساله فی المیراث.
جلد دهـم شامل: کتاب القضاء والشهادات، رساله فی القضاء، کتاب الحدود والقصاص والدیات.
رسالههای جامع الشتات
کتاب جامع الشتاتِ اوّلیه در سه بخش)مجلّد) تدوین شده بود. هر یک از این سه بخش هم دارای مسایل متفرّقـه بود که آنها نیز به صورت سؤال و جواب در پایان هر بخش)مجلّد) قرار گرفته بود. مؤسّسه پس از بررسی آنها به این نتیجه رسید که این سؤالات مربوط به مباحث اعتقادی، تفسیری، عرفانی و… است. لذا آنها را در پایان سؤالات عقاید دینیّـه و قبل از مباحث «اجتهاد و تقلید» در جلد اوّل، قرار داد و در ابتدای هر بخش مشخص کرده که این بخش جزء کدام بخش از مسایل متفرّقاتِ کتاب جامع الشتات است.
نسخههای چاپی و خطی جامع الشتات علاوه بر استفتائات عمومی، رسالههایی را هم در خود جای دادهاند. این رسالهها در نسخه اصل شامل: رساله فی المیراث، رساله فی القضاء، رساله فی بیع الفضولی، رساله فی الغناء، رساله فی الطلاق، رساله فی الطلاق بعوض عن الخلع، رساله فی الوقف، خطبه البیان، الردّ علی الصوفیـه، مکتوب ملّا علی کنی، میباشد.
امّا رسایلی که در بقیّـه نسخهها آمده ـ اضافه بر رسایل نسخه اصل ـ بدین شرح است: رساله فی الأنفحه، رساله فی الرضاع، رساله فی الزکاه، شیر بها، لاتقف ما لیس لک(رساله فی الشهادات)، رساله فی منجزات المریض، رساله فی الوقف ۲، روایت امام رضا(علیه السلام)، تصرّف المالک، رساله فی حکم متاع البیت، رساله فی حکم امراه ادّعت خلوّها عن المانع و أرادت التزویج والنکاح.
رسالههایی که در نسخههای مختلف کتاب جامع الشتات به صورت پراکنده و بدون ضابطه گنجانده شدهاند، غالباً فنی و با تحقیق و تتبّع دقیق و به صورت مستقلّ توسط میرزا نگاشته شدهاند. این رسالهها جدا از سؤال و جوابهای عمومی کتاب هستند. برخی از آنها در جوابِ سؤال اشخاص و برخی دیگر هم با درخواست گروهی و قسم سوّم هم، فرای از دو قسم قبلی، از تحقیقات علمی میرزا محسوب میشوند. معمولاً این رسالهها پیرامونِ یک موضوع یا یک مسأله فرعی و خاص نگاشته شدهاند؛ امّا دو رساله از این رسایل که به صورت مبسوط تألیف شدهاند؛ یکی: «رساله فی المیراث» و دیگری: «رساله فی القضاء» است. هیأت تصحیح و تحقیق با مطالعه آنها و با توجّه به ماهیت آنها که تکمیل کننده مباحثِ ابواب مورد اشاره بودهاند، به این نتیجه رسید که این دو رساله در مجلّدات مربوطه جامع الشتات قرار گیرد و بقیّـه آن رسایل هم به صورت جداگانه در مجلّد مستقلّ نشر یابند. لذا با توجّه به اینکه رساله میراث در بردارنده تمامی مباحث و مسایل مربوطه است در جلد نهم جامع الشتات، پس از کتاب المیراث قرار گرفت و رساله قضاء هم که دارای چنین ویژگیهایی بوده، در جلد دهم جامع الشتات و در کنار کتاب القضاء جای داده شد.
تدوین کتاب جامع الشتات
شیوه پاسخگویی میرزای قمی(قدّس سرّه) به سؤالات، به دو صورت شخصی و عمومی بوده است؛ به این نحو که گاهی شخصی از طرف خود سؤالی را مطرح میکرد که با موضوعی خاص و غیر مبتلابه و به تعبیری دیگر: موضوع شخصیّه محسوب میشد، و گاهی سؤال مربوط به خودِ شخص یا موضوعِ مربوط به یک شیء یا شخص معیّن نبوده، بلکه مورد ابتلای زمان یا گروهی از افراد جامعه بوده است.
از بخش اوّل تنها موارد معدودی باقی مانده است؛ مانند: «مکاتبات مرحوم نراقی در مورد وقفیّت قریه موحان از قرای کزاز».
امّا در مورد بخش دوّم که جنبه عمومی داشته است، محقّق قمی، هم جواب نامه شخص را می-نوشته و ارسال میکرد و هم برخی را به صورت مجموعه تدوین مینمود.
این مطلب حاکی از آن است که میرزای قمی علاوه بر آنکه پاسخ شخص را داده، سؤال و جواب را هم در مجموعهای مجزّا، تدوین میکرد.
شاهد دیگر اینکه میرزای قمی، کتاب دیگری به نام «سؤال و جواب» دارد که مشهور به «جوابات الرکنیّـه» است. این کتاب مجموعه سؤالاتی است که ملّا علی مازندرانی معروف به «رکن» از ایشان سؤال نموده و محقّق قمی نیز پس از پاسخ در اختیار عموم قرار داده است؛ چرا که میرزای قمی در برخی از پاسخهای دیگر خود، به این کتاب ارجاع داده است؛ به عنوان نمونه در انتهای جواب سؤال ١٣۹ کتاب التجاره می¬نویسد: «این مسأله در جواب مسایل، مذکور است».
بر اساس این موارد و موارد مشابه فراوان دیگر به این نتیجه میرسیم که خود محقّق قمی به جمعآوری مجموعه استفتائات اهتمام داشته است.
در مورد جامع الشتات نیز وضع به همین شکل است؛ چنانچه در جای جای کتاب به این مطلب اشاره شده است؛ به عنوان نمونه در جواب سؤال ١۲۰ تجارت مینویسد: «کیفیّت تقاص و شرایط آن را در کتاب قضای همین مجموعه بیان کردهام». همچنین ارجاع در پاسخ سؤال ١٢۴ تجارت آمده است: «و شاید در کتاب صلحِ همین مجموعه هم اشاره به بعضی مؤیّدات این مطلب شده باشد».
امّا کلام حایز اهمیّتی که در مورد کتاب جامع الشتات می¬توان عنوان کرد، این است که کتاب حاضر (کتاب چاپ شده رحلی) با کتابی که توسط مرحوم محقّق قمی(قدّس سرّه) جمعآوری شده، تفاوتهایی دارد.
شیوه جمعآوری کتاب جامع الشتات
کتاب جامع الشتات در سه جلد جمعآوری شده بود که هر جلد آن بنا به سؤالات رسیده، شامل برخی از کتب فقهی و باب متفرّقات بوده و پس از اتمام هر جلد، کتاب در اختیار عموم قرار میگرفت. و هرگاه سؤالات جدیدی به دست میرزا میرسید، مجدداً گردآوری و در مجموعهای جدید تدوین و ارائه میشد؛ چنانچه مرحوم میرزا در پاسخ به سؤالی میفرماید: «در جلد دوّم جواب مسایل، تحقیق آن را مبسوط کردهایم».
جلد اوّل کتاب جامع الشتات کتابهای: «الضمان و توابعه»، «العهد والیمین والإیلاء» و«الشهادات» را نداشت؛ امّا تعداد سؤالات کتابهای «الصوم، الإجاره والشفعه» در این جلد بیش از دو جلد دیگر بوده است.
جلد دوّم کتاب نیز کتابهای: «الزکاه، الجهاد، العمری والحدود» را نداشت؛ ولی حجم سؤالات کتابهای «الطهاره، الخمس، الرهن، الحجر والتفلیس، الدین، الصلح، الشرکه، القسمه، الودیعه، الوکاله، الوقف، الهبات، الوصیّـه، النکاح، الکفّارات، العتق، الإقرار، اللقطه، الغصب، إحیاء الموات، المیراث والدیات» در این جلد بیش از دو جلد دیگر بوده است.
در جلد سوّم نیز کتب: «الزکاه، الوکاله، الوقف، العمری، الهبه، الکفّارات، العهد والیمین والإیلاء، العتق، الإقرار، الحدود» نیامده است و تعداد سؤالات کتابهای «الصلاه، الخمس، الحجّ، الجهاد، التجاره، الضمان و توابعه، المضاربه، المزارعه والمساقاه، الودیعه، الطلاق، النذر، المطاعم والمشارب والقضاء» در این جلد بیش از دو جلد دیگر بوده است.
محقّق قمی کتاب الحجّ در جلد سوّم را زمانی جمعآوری نمود که خود به سفر حجّ مشرّف شده بود؛ زیرا در ضمن پاسخ حجّ می¬نویسد: «در کشتی نشسته¬ام».
همچنین میرزای قمی، کتاب الجهاد در جلد سوّم را در زمان جنگ قفقاز در شهر مقدّس قم جمعآوری نموده و این امر باعث شده بود تا حجم سؤالات این جلد در این دو کتاب به میزان قابل توجهی با دو جلد دیگر اختلاف داشته باشد.
جمعآوری پس از میرزای قمی (جامع الشتات فعلی)
پس از درگذشت محقّق قمی(قدّس سرّه)، کتاب جامع الشتات دست خوش تغییرات فراوانی شد. نسخهها نشان میدهد که استنساخهای مختلف، سلیقهای بوده و هر کس به سلیقه خود علاوه بر قسمتی که از جامع الشتات در دسترس داشته، بخشی از رساله¬های مرحوم میرزا را هم به آن می-افزوده است؛ به عنوان مثال نسخه استنساخ شده توسط محمّد بن محمّد حسن بروجنی که در تاریخ یازدهم ذی القعده ۱۲۲۰ هـ.ق نسخهبرداری شده و هم اکنون نسخه¬ای از آن در کتابخانه مرکز إحیاء التراث الإسلامی موجود است، مشتمل بر جلد دوّم جامع الشتات است که برخی از سؤالات دو جلد دیگر و تعدادی از رسالههای مرحوم میرزاست.
وی پس از وفات میرزا (۱۲۳۱ هـ.ق) و حتّی در همان زمان حیات ایشان نیز مطالب و مسایلی را که میرزا در طول یازده سال از گذشت استنساخ اوّلیهاش (۱۲۲۰ هـ.ق) نگاشته و پاسخ داده بود، در قسمتهای مختلف این کتاب افزود. از آخرین تاریخهای نوشته شده در این نسخه، تاریخ ۱۲۵۷ هـ.ق در صفحه آخر آن است. آنگونه که به نظر میرسد، جاگذاری این مطالب هم به تشخیص خود مستنسخ و کمک برخی اهل فن صورت میگرفته است.
بنابراین، این مسأله خود گویای آن است که پرسش و پاسخها علاوه بر اینکه به صورت مجموعه در بین عموم انتشار می¬یافته، گاهی هم به صورت پراکنده و مستقلّ در اختیار اهلش قرار می¬گرفت و هر مستنسخ، مطالبی را که به دست می¬آورده، جمعآوری و تدوین می¬کرده است.
علاوه بر این، کتاب «سؤال و جواب» مرحوم میرزا مشهور به «جوابات الرکنیّـه» نیز به صورت پراکنده در برخی از نسخه¬ها از جمله نسخه مذکور یافت میشود.
یکی دیگر از مهمترین کسانی که در گردآوری کتاب «جامع الشتات» نقشِ برجسته و مؤثّری داشته، مرحوم حسینی نوربخشی است که این کتاب را به شرح ذیل جمعآوری نموده است:
ابتدا سؤالات عقاید و اجتهاد و تقلید کتاب سؤال و جواب را به صورت مقدّمه اصول دین و اصول عقاید ذکر مینماید، سپس سؤالات هر سه جزء جامع الشتات را به دنبال هم میآورد که البتّه در برخی کتابها جای اجزا جا بجا شده است؛ مثلاً جزء سوّم کتاب زکات بعد از جزء اوّل و دوّم کتاب خمس ذکر شده، سپس جزء سوّم کتاب خمس آمده است.
همچنین در ضمن این گردآوری، رساله¬هایی را که از میرزا در دست داشته به کتاب جامع الشتات افزوده است؛ به عنوان نمونه رساله مرحوم میرزا در باب طلاق، موسوم به «إنکار الزوجه طلاقها» را بعد از سؤالات جزء اوّل و رساله «وقوع الخلع بدون الکراهه» را در بین سؤالات جزء سوّم کتاب طلاق ذکر مینماید.
در پایان نیز پس از ذکر کتاب دیات، ابتدا باب مسایل متفرّقات جلد اوّل را ذکر می¬نماید، سپس چند رساله از جمله «رساله ملّا علی نوری» و «رساله فتحیّـه» را قرار میدهد و پس از آن، مسایل متفرّقات جزء دوّم و سوّم را میآورد.
این جمعآوری الگویی شد برای چاپ و استنساخهای جدید. امّا ظاهراً از آنجا که قسمت مقدّمه مربوط به کتاب جوابات الرکنیّـه بوده است، لذا این مقدّمه در چاپهای سالهای ١٢٧٧ استنساخ مهدی بن محمّد جعفر خوانساری، ١٣٠٣ استنساخ محمّدرضا ابن محمّد کاظم کرکبودی، ١٣١٠ استنساخ مسیح بن علی اکبر حسینی سمنانی و ١٣٢۴ استنساخ محمّد حسین بن ملّا محمّد خوانساری، نیامده است.
البتّه نسخههای فوق در محلّ قرار گرفتن برخی سؤالات و مطالب هم با یکدیگر تفاوت دارند؛ به عنوان نمونه سؤال از غنا در نسخه کرکبودی فقط در جزء سوّم متفرّقات آمده، امّا در سه نسخه دیگر، هم در بخش سوّم متفرّقات ذکر شده و هم در جزء سوّم کتاب تجارت آمده است.
استدلالی بودن کتاب جامع الشتات
یکی از ویژگیهای برجسته این اثر ارزشمند فقهی، استدلالی بودن آن است؛ امّا این شیوه اوّلاً به یک شکل نیست و ثانیاً در همه سؤالات رعایت نشده است. ظاهر امر چنین است که مؤلّف از سیاق کلام سؤال کننده، تشخیص می¬داده که چگونه شخصی است، آیا زمینه جوابِ استدلالی و نیاز به استدلال را دارد یا خیر؟ لذا با توجّه به ظرفیّت مخاطب، پاسخها را مینوشت؛ چنانچه در پاسخ سؤال هفتم اجتهاد و تقلید چنین مینویسد: «عزیز من! از طریقه سؤال شما ضعف قوّه استنباط، ظاهراً ظاهر میشود». (مقدّمه/ اجتهاد و تقلید، ص ۵۰۶، سؤال ۷)
و یا در پاسخ سؤالی درباره اذن مجتهد برای جهاد و دفاع، می¬گوید: «صاحب این سؤالات و کاتب این مقالات، معلوم میشود که شخص عالمی است». (جامع الشتات ۳: ۸۶، کتاب الجهاد، سؤال و جواب ۳۶)
بنابراین، گاهی پاسخهای میرزا بسیار کوتاه و خالی از هرگونه استدلال است و گاهی هم استدلالی و یا در اوج استدلال است.
امّا استدلالهای میرزا هم متفاوت است؛ گاهی استدلالهای عامیانه و همه فهم می¬آورد؛ چنانکه در پاسخ به این سؤال که میپرسند: «اطفالی که ساقط شدهاند یا بیتمیز فوت شدهاند در قیامت چگونه والدین خود را میشناسند؟» مینویسد:
«چگونه کرّه خر که از مادر میافتد، پستان مادر را میشناسد به قدرت و الهام الهی، و فرزند آدم بعد از تربیت فاطمه زهرا و ابراهیم و ساره نمیتواند والدین را بشناسد به الهام الهی؟» (مقدّمه/ عقاید دینیّه، ص ۳۳۱، سؤال ۷۲) در این زمینه میتوان به پاسخِ سؤالی که پیرامون عرفا میدهد نیز اشاره کرد.
و گاهی به شکلی علمی و اجتهادی استدلال مینماید؛ مانند آنچه که در سؤال ١٣ کتاب تجارت درباره بیع نقد و نسیه است. (نک: جامع الشتات ۳: ۱۳۸، کتاب التجاره، سؤال و جواب ۱۳)
و گاهی استدلال، هم عامیانه و هم عالمانه است؛ مانند اکثر پاسخهای میرزا در این کتاب.
به هر ترتیب، استدلالی بودن از شاخص¬های اصلی این کتاب است. میرزا چه در پاسخگویی به علما و چه در حین پاسخ به عموم، در بیشتر موارد از شیوه بحثهای حوزوی و استدلالی بهره میبرد. با نگاهی به پاسخهای این کتاب، این روش به وضوح قابل مشاهده است.
زبان کتاب
جامع الشتات به زبان فارسی و عربی توأمان نگارش یافته است. بلکه بخش اعظم استفتائات، به زبان فارسی سؤال شده است. بدیهی است که خصوصیّت زبان فارسی در پرسشهای این کتاب به جهت حضور میرزا در ایران و فارسی زبانان بوده است؛ امّا میرزا تنها به جوابهای فارسی اکتفا نکرده؛ بلکه ایشان حتّی در جواب برخی سؤالات فارسی از همان ابتدا جواب را به عربی نگاشته است. در برخی جوابها هم وقتی به قصد تدقیق و تفصیلِ مطلب باشد، نگارش میرزا به زبان عربی دنبال میشود. گویا به مزاق میرزا نوشتن مباحث علمی و فقهی به زبان عربی خوشتر است و البتّه این اشتیاق میرزا کاملاً قابل درک است.؛ به جهت اینکه زبان فقه، زبان عربی است، پس به ناچار باید به اصل خویش پایبند باشد.
جامع الشتات بودن جامع الشتات
به هرحال کسی که نام جامع الشتات را بر این اثر نهاده، نامی با مسمّا انتخاب کرده است؛ زیرا سؤالاتِ جمعآوری شده در این کتاب درباره موضوعات متفاوت و گوناگون است.
در این کتاب علاوه بر آنکه اکثر مسایل و موضوعاتِ فقهی به صورت مفصّل مورد سؤال و جواب قرار گرفته است، به مباحث علوم دیگر نیز پرداخته شده است؛ مباحثی چون عقاید، اصول فقه، عرفان و تصوّف، رجال، تاریخ، تراجم، تفسیر قرآن و روایات، ادعیه، اخلاق، تجوید، ادبیات عرب و حتّی ادبیات فارسی.
البتّه برخی از مباحث عقاید و اجتهاد و تقلید کتاب حاضر مربوط به کتاب دیگری به نام «سؤال و جواب» است؛ امّا به هر حال در این بخش، مسایل متفرّقـه زیادی وجود دارد که جزء کتاب جامع الشتات بوده و میرزا به نحو مستند و مستدلّ آنها را بررسی و پاسخ مناسب به آنها داده است. آنچه در ادامه این مجلّد و در بخش عقائد دینیّه آمده نمونهای کامل از مدّعای فوق است.