پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: آنچه در پی می آید، هجدهمین گفتار از «شرح مختصر دعای مکارم الاخلاق» توسط یادگار گرامی امام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی است که در ماه مبارک رمضان به صورت روزانه منتشر خواهد شد.
گفتار هجدهم. دوری از تکبر
حضرت زین العابدین (علیه السلام) پس از درخواست عزت از خدای رحمان، حاجت به پیشگاه حضرت حق می برد که: «و لا تبتلینی بالکبر»؛ خدایا مرا به کبر مبتلا نساز!
گفته اند که معنای «ابتلاء» امتحان است و امتحان در امور خیر، شکر حق از جانب مؤمن است و در امور شر و ناپسند امتحانِ او «صبر» است. (ریاض السالکین/ ج3/ ص294)؛ به این معنی که خدای متعالی برای امتحان و اختبارِ میزان شکرگزاری بندگانش، به آنها نعمت می دهد و بوسیله اموری چون علم، کمال، رفعتِ مقام و ... آنها را می آزماید و برای سنجش اندازه صبر بندگانش، بلایا و سختی ها و مرارت هایی چون مرگ، فقر و ... را در مسیر زندگی آنها قرار می دهد تا تاب و تحمل شان را بیازماید. البته برخی هم «ابتلاء» را به دچار شدن به امری مکروه و ناگوار معنا کرده اند. (همان)
«کبر» حالتی است در انسان که در اثر خودپسندی، خود را از دیگران برتر می بیند. (مفردات/ ص618) این رذیله اخلاقی که خود بزرگ بینی نیز خوانده شده است، بر اثر افراط در صفت پسندیده «عزت»، پدید می آید؛ اگر این حالت نفسانی به مرحله ابراز و اظهار برسد «کبر رفتاری» یا «تکبر» نامیده می شود.
تفاوت میان عُجب و کبر هم در این است که در عُجب، آدمی به خود بزرگ بینی مبتلا است و در کبر انسان افزون بر خود بزرگ بینی، دیگران را نیز حقیر می بیند.
باید به این نکته مهم توجه داشت که تکبّر نتیجه جهلِ انسان به جایگاه خود است. اگر انسان خود را می شناخت و می دانست که در هرم آفرینش در چه جایگاهی نشسته است و نسبتش با دیگر انسان ها برای وی روشن بود، به تکبر و خود برتربینی دچار نمی شد.
پیامبر گرامی اسلام در روایتی به جناب ابوذر غفرای می فرماید: «الکبر ان تترک الحق و تتجاوزه الی غیره و تنظر الی الناس و لا تری ان احدا عرضه کعرضک و لا دمه کدمک؛ یا اباذر اکثر من یدخل النار المستکبرون» (بحارالانوار/ ج74/ ص90) ای ابوذر کبر این است که حق را واگذاری و در غیر مسیر آن سلوک کنی؛ به مردم بنگری و گمان نبری که آبرو و جان آنها همسنگِ آبرو و جان توست؛ ای اباذر بیشتر کسانی که به آتش درمی افتند، کبرورزان هستند.
امیرمؤمنان (علیه السلام) تکبّر را بدترین عیوب شمرده: «الکبر شر العیوب» (غرر الحکم/ 6151) و در باب اثر وضعی کبر فرموده است: «من تکبر علی الناس ذلّ» (بحارالانوار/ ج1/ ص285)؛ آنکه به مردم تکبّر ورزد خوار و ذلیل می گردد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز درباره اثر اخروی تکبّر می فرماید: «انّ ابعدکم منّی یوم القیامه الثرثارون و هم مستکبرون»(بحارالنوار/ ج68/ ص285)؛ دورترین شما به جایگاه من در روز قیامت، مستکبرین هستند.
کبرورزی رذائل اخلاقی و فرومایگی انسان را آشکارتر می سازد، چنان که حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: «التکبر یظهر الرذیله» (غررالحکم/ 2716).
بدترین نوع تکبر نیز، تکبر نسبت به خداوند سبحان است؛ به این معنی که از قبول حق امتناع کند و با پروردگار و دستوراتش به مخالفت برخیزد. چنان که قرآن کریم جایگاه چنین مستکبرانی را بسیار بد و دردناک توصیف کرده است: «فلبئس مثوی المستکبرین» (نحل / 29)
باید به این نکته توجه کرد که علت کبر چیست و چرا انسان به این رذیله ناپسند دچار می شود؟ امام خمینی در پاسخ به این پرسش می نویسد: «کبر را اسباب بسیاری است که برگشت تمام آنها به این است که انسان در خود کمالی توهم کند که آن باعث عجب شود و مخلوط با حب نفس گردیده حجاب کمال دیگران شده آنها را ناقص تر از خود گمان کند، و این سبب ترفع قلبی یا ظاهری گردد... و اما آنچه از غیر اینها حاصل شود نیز برگشت کند به رؤیت یک نحو کمال در خود، و غیر را فاقد آن دیدن. مثلا کسی که دارای نسب و حسب است، بر فاقد آن تکبر نماید گاهی، و کسی که دارای جمال و زیبایی است، بر فاقد آن یا طالب آن تکبر نماید. یا مثلاً دارای اتباع و انصار و قبیله و تلامیذ و غیر آن، بر فاقد آن تکبر فروشد. پس سبب کبر، رؤیت کمال متوهم است و بهجت به آن و عُجب به آن، و فاقد دیدن غیر است از آن. حتی صاحبان اخلاق فاسده و اعمال قبیحه نیز گاهی به غیر خود کبر کنند، چون آن را که در خود است یک نحو کمال انگارند!»(شرح چهل حدیث/ صص 84-82).
گاهی تکبرِ انسان به خاطر عباداتی است که انجام می دهد؛ در مثل ما چون نماز می خوانیم یا روزه می گیریم و طاعت خدای سبحان می کنیم، نسبت به بقیه افراد دچار تکبر شده و متوهم می شویم که ما از بندگان مخلص خدا هستیم و مقام یافته ایم و دیگران حظی از منزلت و کرامت ندارند. باید توجه داشته باشیم که در حقیقت زمینه بسیاری گناهانی که ما به انجام ندادنش غرّه شده ایم، و دیگران را به خاطرش سرزنش کرده ایم، برای ما فراهم نبوده و اگر شرایط انجام خطا و گناه برای ما نیز مهیا شود، معلوم نیست که در دام وسوسه های نفس گرفتار نیاییم و راه را گم نکنیم. پس باید به خدا پناه بریم و شاکر باشیم که زمینه بسیاری خطاها و زشتی ها برای ما فراهم نیست و از خدا بخواهیم که به لطفش ما را به بیماری تکبر دچار نکند.