پایگاه خبری جماران، در جمع اصولگریان افراد عاقل و متشخص و امتحان پس داده ای هستند که وجودشان در مواقع حساس مثمر ثمر بوده است.

سخن این قلم‌، که صدایش از حوزه بلند است، با همان اصولگرایانی است که از عُقلای قوم اصولگرایی به حساب می آیند.

آقایان اصولگرا؛ حتما ملاحظه نمودید و یا باخبر شدید که در فاصله زمانی هفته اخیر، در سه مصاحبه تلویزیونی که روی آنتن رفت مطالبی طرح شد که نه مبانی اعتقادی اسلام همخوانی داشت، و نه با «حقوق شهروندی» سازگار بود!!

یکی برای دفاع از مجاهدان نیروهای برون مرزی، مرز اخلاق را در نوردید و به طعنه ناموسی متوسل شد!

دیگری سانحه تلخ اصابت موشک به هواپیما را در پرتو مکتب باطل«جبر و تقدیرگرایی مطلق» قرار داد و به«خواست حتمی خدا»  گره زد که خروجی اش این بود که؛ این اتفاق، باید می شد!

و سومی سخنی را به روی آنتن آورد که فقط از شاه معدوم شنیده شده بود که؛ اگر نمی خواهید جمع کنید و ازاین کشور بروید!

درمورد آن که زبان به ناسزاگویی باز کرد! ، به حکم قرآن که فرمود؛ «از کنار لغو باید کریمانه گذشت»(فرقان/۷۲) ، گذر می کنیم.

و متذکر جمله ای از استاد عزیزم علامه حسن زاده آملی می شوم که در بحث های عرفانی شان می فرمودند:«هرکسی با باز کردن زبان، دارایی باطنی خود را نمایان می کند.»

قطعا کسانیکه زبان به فحش یا طعنه ناموسی باز می کنند، گفتمان شان از ضعیف ترین استدلال ها تهی است.

اما در مورد این گفتمان که سقوط هواپیما را«خواست خدا» معرفی می کند تا متخلفین و خطاکاران را در«هاله امن دینی» قرار دهد!

باید گفت: این«سوء استفاده از اعتقادات» و حربه«متکی به مقدسات» بود که در عصر اهل بیت(علیهم السلام)، توجیه گر به خاک و خون کشاندنِ آن سروران عالَم شد!

بارزترین نمونه آن؛ مصیبت بزرگ«کربلا» است که با توسل به غلط به مقدسات، یعنی؛ «تقدیرگرایی مطلق» و کشتن امام حسین(ع) را گفتند؛«خواست خدا بوده» ! یعنی چیزی که انتساب امور اختیاری انسان دارد را به خدا نسبت دادند تا هم فضای عمومی جامعه را آرام کنند و هم خود را بی گناه جلوه دهند!

اما در مورد مصاحبه ای که مجری برنامه«ایران را از همه ایرانیان ندانسته» و با کمترین شرمی؛ به مخالفین روش فکری خود می گوید:«جمع کنید و بروید» !

عرضه دارم: از اینکه این تفکر نه با اصل ۳۳ قانون اساسی همخوانی دارد و نه با اصل ۴۱ آن ، می گذریم. و از اینکه چگونه در شبکه ای از سیما، براحتی بر اصول قطعی قانون اساسی هجوم برده می شود هم، می گذریم. اما آیا از بازخورد این تفکر افراطی در طول تاریخ و تجربه ای که گذشتگان بر حذف شهروندانشان داشته اند، بی اطلاع اید؟!

تاریخ که خوانده اید و خوانده ایم که بنی امیه و خصوصا معاویه؛ با همین منطق ناصوابِ«اگر نمی خواهید بروید» ! ، خود را «مالک کون و مکان» دید و سیاست های«اموی» را آنچنان بر پا کرد که ادامه آن؛ ظهور قدرتمندانی دیکتاتور و بی رحم، چون؛ حجاج بن یوسف شد که خودی و ناخودی و بیخودی را، در صورت کوچکترین انتقادی از دم تیغ گذارند! و در ادامه تاریخ به سفاک ترین حاکمان بنی عباس رسید! و این تفکر انحرافی؛ در دوره های بعدی چقدر از شیعیانِ آزاده را، به خون نشاند و یا حداقل خانه نشین کرد!!

این سخن حضرت امیر(ع) آنچنان جامع است که هر گروهی را در بر می گیرد که فرمود:« از حضور افراد فاقد اندیشه که وجودشان ضرر است، در جمع خود جلوگیری کنید» (نامه ۶۰)

و دربیان زیبای دیگری فرمود:«تندروی ؛ اگر علاج نشود به دیوانگی منتهی می شود» (حکمت ۲۵۵) در نتیجه خارج هر گونه محاسبه ای، آسیب های بی حسابی خواهد رساند.

عزیزان اصولگرا:

معترفم که؛ تندروی اختصاصی به یک جناح ندارد، و چه بسا در جناح مقابل  هم باشد، اما شما چه بپذیرید و چه نپذیرید؛ این افراد و این گفتمان، در اردوگاه شما خیمه زده اند و بهترین کس یا کسانی که می تواند، و اصلا ضروری است که فارغ از نگاه های جناحی، به مداوای آن همت گمارد، خود شما هستید.

کم توجهی در این موقعیت، باعث می شود که دیری نپاید و [خدای نخواسته] این گفتمان خطرناک دامن شما را بگیرد!

چرا که؛ تمسک به تقدیرگرایی مطلق یعنی؛ این را، خدا خواسته! و یا زبان غیراخلاقی یعنی به وسط کشیدن های ناموس! و یا باورِ مالک کون و مکان دیدن خود، شُتری نیست که فقط در خانه رقیب شما بخوابد!

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است ...

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
24 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.