پایگاه خبری جماران، ایام محرم موقعیتی است که ارادتمندان حضرت اباعبدالله(ع)، در محافل عزادارای اجتماع می کنند و متواضعانه گوش به سخنان سخنرانان مذهبی می دهند. دراین موقعیت؛ وظیفه سخنوران محافل مذهبی درنهایت اهمیت قراردارد.
بصورت فشرده سه خصوصیت ضروری رامتذکر می شویم:
ادب گفتاری
ادب گفتاری یک سخنران، در آیات قرآن در این چهاروصف آمده:
الف)بهترین ها گفته شود؛ «یقولوا الّتی هی احسن»(اسرا۵۳)
ب)سنجیده و نیکو باشد؛ «قول معروف.» (محمد۲۱)
ج)باملایمت همراه باشد؛ «فقولا له قولا لینّا»(طه۴۴)
د)رسا وشفاف باشد؛«قولا بلیغا.»(نساء ۶۶)
حضرت باقر(ع) ادب گفتاری را عنصری اصلی و کلیدی یک «فقیه وعالم» معرفی فرمود: «انا لانعدالرجل فقیهاًعالماًحتی یعرف لحن القول» (الحیاة۲/۲۴۱)
و علامه طباطبائی بر این باور است: «اول واجب بر مبلّغان؛ ادب است». (المیزان ۱۴/۱۵۵)
سوء ادب و زبان خشن و آزار دهنده، که گاه زبان به «بی ادبی و فحاشی» باز می شود و گاه به «نفرین و لعن» و گاه دیگر به «تکفیر و تفسیق» در تعبیر حضرت امام (ره)به «لسان لجن» آمده.
فریاد استاد مطهری ازدست آن دسته ازمبلغان و سخنرانانی بلند است که از قدرت دین سوء استفاده می کنند و زبان به: «هو و تکفیر بر علیه دیگران باز می کنند و بزرگترین ضرب بر پیکر دین و مذهب به سود مادیگری وارد می کنند».(یادداشتها ۲/۳۲۸)
اینان همان متهتک هائی هستند که رسول معظم اسلام(ص) فرموند: کمر مرا شکسته اند. (امالی صدوق/۱۶۸) و اینان بجای«ادع الی سبیل ربک» که عقل و موعظه و زیبا گفتاری است «ادع الی السیف» هستند! زبانشان شمشیر برّانی است که بر شاهرگ ایمان و معرفت مردمان مؤمن می نهند و خلاصه اینان میخواهند به گمان توهمی خویش «برای خاطر دین، بی دینی کنند» (ر.ک :مجموعه آثار،ج۱۶ص۱۱۱ و ۱۸۰)
سخن گوی دین و نه بلندگوی اشخاص و احزاب
مبلّغان واقعی فقط و فقط به «مسئولیت الهی» خویش می اندیشند و به احدی توجه نداشته؛ «الذین یبلغون رسالات الله یخشونه و لا یخشون احداً الا الله»(احزاب / ۳۹).
پس هیچ گاه «زید و عمرها» نمی توانند مبداء اراده و نقش آفرینیشان باشند. این مُبلّغان واقعی دین هادی اجتماع و پیشرو در اهداف بلندالهی هستند و همه همّ و غمشان شناخت و ادای مسئولیت خویشتن در راستای تبیین معارف و بیان مسئولیت ها و نیازهاست و بس.
آنانیکه از اهداف دنیوی مانند «ساخت و پاخت ها» و یا تبلیغ «زید و عمروها» فارغ گشته اند می توانند با شامه قوی خود حوادث آینده را پیش بینی و حوادث جاری را به خوبی رصد کنند و با یک رواشناسی و جامعه شناسی دقیق، بهترین ها را در جهت تقویت ایمان و معرف به جامعه عرضه کنند.
درست برعکس، کسانیکه «سخنگوی دین» بودن را به «بلندگوی زید و عمر» تبدیل نموده و از بدبختی های مسلمین در غلفت بسر می برند.
این قماش، برای ادامه خواب زدگی خود و تخدیر و اماته دیگران متوسل به تقویت جهات عوامّی مردم بوسیله نقل قصه های غیرواقعی یانقل خواب های عجیب و غریب همراه با گریه های دروغین می شوند!!
«دلّال شخصیت ها» و یا «سینه چاکان احزاب و باندهای سیاسی»، درتعبیر استاد مطهری اینگونه ترسیم شده: "کسانیکه برای شخصیت های روحانی و یاسیاسی و یا بازاری و حتی برای یک صاحب رساله … منبر را مرکز دلّالی شخصیت ها و اغراض خصوصی قرار می دهند و بسیار خیانتکارند" (یادداشتها ۳/۳۴۹)
تحویل سخنرانی با محتوای محققانه و نه عوامانه
دراین راستا؛ همین یک آیه قرآن کافی است؛《قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً》(احزاب/۷۰) قول سدید؛ گفتار محکمی است که دارای پشتوانه علمی باشد و از هرگونه گویش خرافهای و یا سست و یا منافقانه خالی باشد.
در اینصورت، هدف از سخنرانی ها که ارتقاء معرفت دینی جامعه است شکل خواهد گرفت.
ارتقاء معرفت دینی با دو چیز حاصل می شود:
اول؛ سخنان محکم و متقن و عقلانی منطبق بر قرآن و روایاتی مانند نهج البلاغه شدنی است.
این مهم، نشده و نمی شود مگر اینکه سخنوران مذهبی خود دارای معلومات قوی دینی باشند. معلومات دینی حداقلی دارد و حداکثر، حداقل آن را آیت الله جوادی آملی در این می داندکه خطیب، باید یک دور تفسیر مختصر و ترجمه نهج البلاغه را در ذهن خود داشته باشد.
و دوم؛ آگاهی از نیازها و مصالح دین و دنیای مردم
امام رضا(ع)فرمود: "خطیب باید مردم را از مصالح دین و دنیایشان آگاه گرداند."
و این مهم؛ ازیک ذهن آگاه به جامعه و نیازها و چالش های آن، ساخته است. و این، غیر از این است که سخنران چیزی بگوید که مردم خوششان بیاید و «به به» بگویند.
بلکه گاهی لازم است آنچه مردم خوشایندشان نیست گفته شود، همانطوریکه ممکن است سخنی باید گفته شود که نقد مسئولین و مورد تایید حاکمیت جامعه هم نباشد.
متاسفانه معترفیم گرفتار هر سه آفت در سخنرانیهای معاصر هستیم!! امیدواریم فرجی برسد؛ "لعل الله یحدث بعد ذلک امرا"