«در نهضت اسلامى و خدمت به مردم مسلمان، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست؛ آنچه مطرح است ملت است؛ صداى وجدان است. من هر چه بکنم و بر سر من هر چه بیاید در مقابل شمایى که خون در راه آزادى و اسلام داده‏اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش مى‏کند خدمت به شما است. من در غم خانواده‏هاى افتخارآفرین سراسر ایران خود را شریک مى‏دانم و یاد کودکان دبستانى ایران که اخیراً به دست شاه جبار کشته شده‏اند قلبم را مى‏فشارد. چهلم تهران را روز عزاى عمومى اعلام کرده و خود نیز عزادارم.» (همان، ص513)

پایگاه اطلاع رسانی جماران - اصغر میرشکاری: "مردم" یا "ملت " یا "امت" و یا هر تعبیر دیگر با این بار مفهومی در کنار "کشور" یا "میهن" و نیز "حاکمان" یا "حکومتگران"یکی از پایه های سه گانه هر نظام اجتماعی را تشکیل می دهد که هرچند در دوران جدید و با رخ نمائی عنصر "دولت_ ملت " بسیار بر سر زبانها افتاده است، اما از قدیم الایام هم همیشه به عنوان ابزاری در دست حکومتگران نقش لشکر و یا سیاهی لشکر را بازی می کرده است. با این حال بوده است زمانی که حضور مردمی به عنوان حجتی خدشه ناپذسر برای پذیرش امر حکومت مداری و زمامداری نقش ویژه یافته است.

در دنیای معاصر که دوران دموکراسی بازی است، هرچند بر این نقش تأکید ویژه شده و می شود اما فریبکاریکاریها در پرتو تبلیغات وسیع و جریان سازیهای فکری و عاطفی رفتار تجارت گونه ای را تحمیل می کند و مردم را از خواست واقعی خود به دور می سازد و ارزشمند ترین عنصر وجود آدمی یعنی "آگاهی" و فهم درست قضایا در مقابل زخارف و خرمهره ها رنگ می بازد. البته و صد البته هستند سیاستمداران درستکار و رهبران راستکرداری که در جهت آگاه سازی توده مردم و سوق آنها به خواسته های واقعی خود تلاشهای صادقانه و ارزنده ای را مبذول می دارند و این فی نفسه ارزشمند است هرچند با یک گل بهار نمی شود.

از نمونه های بارز این رهبران و مدیران بدون شک می توان از امام خمینی یاد کرد که با روشها و برنامه های خاص خود و با خمیر مایه صداقت و درستی راهی پیش پای مردم گشود ودر این راه بر انبوه سختیها و گرفتاریها فائق آمد و به میزان زیادی در جهت اهداف و منویات خود موفقیت کسب کرد. و چنین بود که توانست ملت ایران را به حق خود و خواست درست خود واقف سازد و خود، صادقانه آینه تمام نمای مطالبه این حق و خواست شود و متقابلا این ملت درنقش بزرگترین تأمین کننده هدف و آرمان او نقش بازی کند.

او از همان روزهای آغازین مبارزه و پس از خاتمه قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و رویکرد جدید رژیم شاه در مبارزه، ثقل مبارزه را بر دوش مردم نهاد و بر خلاف رویه معمول مستقیم و رو در رو با مردم صحبت کرد و مخاطب اعلامیه ها و نوشته های خود را ملت قرار داد و هر اقدام دیگر را به اطلاع مردم رساند و با سنت شکنی در رویه معمول با وجود این که در جایگاه مرجعیت قرار داشت، روی منبر رفت و با مردم صحبت کرد و حرف خود را با مردم در میان گذاشت و چنان بذر آگاهی بر جانها کاشت که بعدها به درخت تناور و پر ثمری تبدیل شد که این روزها سالگرد بزرگداشت آن را جشن می گیریم. او از همان روزها به همراهان چنین هوشیارانه راه را نشان می دهد که :

«دستگاه حاکمه براى اغوا و اغفال ملت، دام وسیعى گسترده و به یک سلسله اعمال ظاهر فریب و گمراه‏کننده دست زده است. و ما اگر در مقابل به بیدار کردن و متوجه ساختن توده مردم اقدام نکنیم و از افتادن آنها به دام استعمارى که براى آنان گسترده‏اند جلوگیرى ننمایم، ملت اسلام در معرض فنا و نیستى قرار خواهد گرفت؛ فریب خواهد خورد و منحرف خواهد شد؛ و در آن صورت علماى اسلام و جامعه روحانیت علاوه بر آنکه خواه ناخواه خود نیز راه نیستى و انحراف را خواهد پیمود و خداى نخواسته از میان خواهد رفت، پیش خداوند تبارک و تعالى نیز مسئول و مؤاخذ خواهد بود که چاه را دیده و نابینایان را از افتادن در آن بر حذر نداشته است. ما اگر بتوانیم در مقابل این دسیسه و توطئه‏هاى شاه، فقط مردم را بیدار و آگاه سازیم و نگذاریم که گول بخورند و تحت تأثیر برنامه فریبنده او قرار بگیرند، حتماً او را با شکست مواجه خواهیم ساخت و درمانده خواهیم کرد. ما که نمى‏خواهیم به جنگ توپ و تانک برویم که مى‏گویید از ما ساخته نیست، چه کار مى‏توانیم بکنیم و مشت با درفش مناسبت ندارد؛ بزرگترین کارى که از ما ساخته است بیدار کردن و متوجه ساختن مردم است. آن وقت خواهید دید که داراى چه نیروى عظیمى خواهیم بود که زوال ناپذیر است و توپ و تانک هم حریف آن نمى‏شود»(صحیفه امام،ج‏1، ص 134)

این راه و روش ادامه یافت و راه رشد و کمال مردم را هموار ساخت و خمینی در همه حال حتی در تبعید هم که حاصل اتخاذ این روش و پیگری آن بود، به آگاهی بخشیهای خویش ادامه داد که بخشی در قالب پیامهای مکتوب یا همان اعلامیه ها و به عنوان ملت ایران صادر می شد و به طرق مختلف به آگاهی مردم می رسید هرچند در زمانی به علت محدودیت ها و خطرات چند لایه ای که ساواک تدارک دیده بود، برد مردمی آن محدود یت داشت. رساندن این اعلامیه ها به ایران و با آن خطرات و رساندن آن به دست مردم و نگهداری آن که واقعا همانند حمل و نگهداری آتش افروخته در کف دست بود، بعضا با جاسازیهای ابتکاری منتقل می شد، گاهی از طریق پستی و از سایر کشورها به جز عراق به آدرسهائی ارسال می گردید، این اواخر و به ویژه روزهای اوج انقلاب از طریق ضبط تلفنی و عمدتا با همکاری نیروهای متعهد در مخابرات ضبط و پیاده سازی و تکثیر و توزیع می شد و انبوه خطرات هم نمی توانست مانع پخش سراسری آن بشود و در زمانی که گستردگی رسانه ها همانند این روزها نبود، این خود وسیله اعجاب آوری برای نشر سریع این پیامها به حساب می آمد.

بخشی از این پیامها که گستره زمانی پنج ماهه 17شهریور تا 22 بهمن 1357 را پوشش می دهد شامل 52 پیام کوتاه وبعضا نسبتا بلند است که مخاطب اغلب آنها ملت ایران می باشد و چنانچه در این فاصله زمانی این تعداد پیام را در کنار انبوه مصاحبه ها و سخنرانیها و نامه های حضرت امام قرار دهیم، عظمت فعالیت آن بزرگوار در سن وسال 76 سالگی به معجزه شباهت پیدا می کند.

محتوای این پیام ها اهداف زیر را دنبال می کرد:

بعضا جنبه آگاهی بخشی داشت و اوضاع و احوال مبارزین و رنج و زحمت آنها و اخبار زندانها و تبعید ها و شرایط سخت مبارزه را بیان می کرد؛ و یا به افشای جنایات رژیم شاه و و حشیگریهای ساواک می پرداخت و به طریقی راههای حنثی سازی توطئه ها و ترفندهای آنها را هرچند به طور کلی بیان می داشت؛ و یا اینکه هدایت و ساماندهی مبارزین و به طریقی مدیریت مبارزه را برعهده داشت و آن را ساماندهی می کرد و علاوه بر این بررسیهای موضوعی ، سیر تاریخی این اعلامیه ها و پیامها سیری اجمالی از تاریخ وقایع انقلاب اسلامی ملت ایران را بیان می دارد؛ چنانکه این نوشته از این زاویه دید به وقایع 5 ماهه مورد اشاره نگاه خواهد داشت .

در پیام 18 شهریور که به مناسبت کشتار 17 شهریور صادر شده است، مورد خطاب ملت ایران است و در آن ضمن اشاره به بهانه جوئیها و صحنه سازیهای مبتذل رژیم شاه در برخورد با مردم، برای توجیه اعمال غیز منطقی و زورمدارانه خود، این بهانه تراشیها و نیز کشتار مردم بی دفاع محکوم و به عاملین این جنایت به شدت هشدار داده شده است و علاوه بر آن ضمن توجه ویژه به بیداری و آگاهی مردم مظلوم ایران و اشاره به ناتوانی قدرتها در رویاروئی با مردم بیدار و به پا خاسته در بیانی عاطفی عمق علاقه خود به ملت را چنین بر زبان قلم جاری می سازد:

« چهره ایران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماکن به چشم مى‏خورد. آرى این چنین است راه امیر مؤمنان على و سرور شهیدان امام حسین. اى کاش «خمینى» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مى‏شد.» (همان، ج‏3، ص: 460)

و این رابطه در پیام 21 شهریور چنین بیان می شود:

«خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود که سالش نزدیک است، بلکه همه به خاک وخون کشیده‏هاى حادثه شوال(17 شهریور)، مصطفاهاى من بوده‏اند. من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک مى‏گویم. و چنین کشته شدنى که افتخار دارد، بزرگترین آرزوى من است و شاید نزدیک باشد.» (همان، ص462)

و بلافاصله در پیام 23شهریور که باز هم خطاب به ملت ایران صادر شده است، ضمن اعلام عزای عمومی و بر ملا سازی ترفندهای رژیم شاه چنین هشدار می دهند که :

«هیچ قدرتى در مقابل قدرت لا یزال ملت نمى‏تواند پابرجا باشد؛ خداوند تعالى وعده نصرت داده و با شماست‏» (همان، ص465)

در پیام مورد بررسی بعدی که روز 14 مهرماه و به مناسبت مهاجرت از عراق خطاب به ملت ایران صادر شده است، ضمن قدردانی از نقش ارزنده ملت و سفارش به ادامه راه، خود را جزئی از ملت و در کنار آنها به حساب آورده وچنین می فرمایند:

« پیش من مکان معینى مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهى مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است. ما و شما امروز که نهضت اسلامى به مرتبه بسیار حساس رسیده است مسئول هستیم‏.» (همان، ص481)

این احساس عاطفی و همراهی و همدردی با ملت عزا دار در پیام 20 مهر ماه و از پاریس چنین جلوه گری می کند:

«در نهضت اسلامى و خدمت به مردم مسلمان، مکان یا رنج در مکان مطرح نیست؛ آنچه مطرح است ملت است؛ صداى وجدان است. من هر چه بکنم و بر سر من هر چه بیاید در مقابل شمایى که خون در راه آزادى و اسلام داده‏اید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش مى‏کند خدمت به شما است. من در غم خانواده‏هاى افتخارآفرین سراسر ایران خود را شریک مى‏دانم و یاد کودکان دبستانى ایران که اخیراً به دست شاه جبار کشته شده‏اند قلبم را مى‏فشارد. چهلم تهران را روز عزاى عمومى اعلام کرده و خود نیز عزادارم.» (همان، ص513)

پیام چهارم آبان ماه که یکی از مفصل ترین اعلامیه در این جمع می باشد، ضمن تحلیلی از اوضاع رژیم و خطرات ناشی از اقدامات جنون آمیز شاه و اشاره به آتش زدن مسجد جامع کرمان و کشتار در شهرهای مختلف، نسبت به ترفندها و حیله های مختلف از جمله رفتن شاه و ماندگاری رژیم شاهنشاهی افشاگری کرده و با تعبیر رسای کشتن افعی و پروراندن بچه اش، این حیله را بر ملا می سازد و هشیاری مردم را گوشزد می کند و ضمن برخوردی عاطفی و خط دهنده با ارتشیان در آخر چنین دلگرمی و نوید می دهند:

«از اظهارات پوچ دولت امریکا و انگلیس و شوروى مبنى بر پشتیبانى از شاه براى حفظ منافع خودشان نهراسید؛ که نمى‏هراسید. به شهادت تاریخ، هیچ قدرتى نمى‏تواند آتش قلب ملت مظلومى را که براى رسیدن به آزادى و استقلال قیام کرده است، فرو نشاند» (همان، ج‏4، ص: 155و156)

متن پبام 16 آبان ماه که به روی کارآمدن حکومت نظامی پرداخته است، نمونه روشنی از این واقعیت است که حضرت امام خمینی (س) به دقت نبض مبارزه را در دست داشته و به جا و به موقع هشدارها و تذکرات لازم را گوشزد کرده و نسبت به پیگیری آن توجه تام داشته است. در این پیام هم بر اهداف مبارزه تأکید ویژه شده و بر ادامه مبارزه با هوشیاری و از راههای گوناگون از جمله اعتصابات سفارش شده است و حفظ وحدت و اتحاد کلمه بازهم مورد سفارش است و در پایان امر کمک به همنوعان ومردمی که در مبارزه دچار عسر و گرفتاری شده اند، چنین یاد آوری و مورد تأکید قرار گرفته است:

« از ملت شریف ایران که بارها در این گونه مسائل امتحان خود را داده‏اند، خواهش مى‏کنم که به خواهران و برادران خود که در اثر اعتصابات و تظاهرات صدمه مالى و جانى دیده‏اند، با احترام تمام آنان را یارى دهند؛ و این وظیفه الهى را به بهترین وجه عمل نمایند که «خمینى» همیشه به یاد آنان است و دست آنان را مى‏فشارد. » (همان، ج‏4، ص: 352)

این قبیل سفارشها در زمینه کمک به همنوعان آسیب دیده از جریان انقلابی آن روزها و به ویژه از زمان شروع اعتصابات و به خصوص اعتصابات در شرکت نفت همواره مورد توجه حضرت امام بوده و در بسیاری اعلامیه ها و پیامها حضور دارد و تعیین هیئتی برای سامان بخشی به اوضاع و احوال آن نیز بیانگر توجه ویژه به این قضایا از طرف حضرت امام است.

اما ورود به ماه محرم و ظرفیت عظیم حاصل از این ماه به طور طبیعی از چشم تیز بین و فکر مآل اندیش حضرت امام به دور نمانده و از این فرصت بهترین بهره را کسب کرده است. راهپیمائیهای روزهای تاسوعا و عاشورا در روند انقلاب اسلامی بی شک نقطه عطفی است که رژیم شاه را به بن بست کشانده و امام و مردم را به میزان زیادی به هدف نزدیک و در پیگیری آرمانها و خواسته های خود مصمم تر ساخته است و ارشادات حضرت امام برای مردم که در پیامهای چندی در این خصوص صادر شده است، یقینا برعزم و استواری مردم و مبارزین برادامه خستگی ناپذیر راه به طریق مضاعف افزوده است.

پیام 27 دیماه و به مناسبت فرار شاه از ایران بر نوید معرفی دولت موقت و پیام های صادره در30دیماه و 5 بهمن بر عزم بر بازگشت به ایران و علت تعویق آن اشاره دارد و امید به پیروزی را اطمینان بخشی می کند. در پیام 8 بهمن بار دیگر و با تأکید امریکاییها عامل اصلی همه بحرانها معرفی و به شدت به شدت به آنها هشدار داده شده است.

در پیام 9 بهمن که یکی از آخرین پیامها در نوفل لوشاتو می باشد، به اوضاع و احوال دولت بختیار و جنایات آن و لزوم ادامه مبارزه با آن دولت و و به ادامه اعتصابات و ضرورت اعلام مواضع جناحهای سیاسی در قبال آن تأکید و به ارتشیان در مورد عدم برخورد قهر آمیز با مردم سفارش گردیده است و در آخر چنین ملاحظه می شود:

« من از ملت ایران که تحمل این همه مصیبت و زحمت را کرده و مى‏کنند، تشکر صمیمانه مى‏کنم و از خداوند تعالى سلامت آنان را خواهانم. من در اولین فرصت خودم را نزد شما مى‏بینم تا در شادى و غم با شما سهیم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عمّال اجانب خاتمه دهیم.» (همان، ج‏6، ص:2)

پیام 11 بهمن و آخرین پیام در نوفل لوشاتو و قبل از عزیمت به ایران خطاب به دولت و ملت فرانسه در زمینه ادب اسلامی درس آموزی قابل تقدیری را عرضه می دارد که:

«در این موقع که پس از چهار ماه توقف پر حادثه در خاک فرانسه، براى خدمت به وطنم مى‏خواهم اینجا را ترک کنم، لازم مى‏دانم از دولت فرانسه که وسایل امنیت و آزادى بیان را براى این جانب مهیا نمود، و از اهالى محترم که با حس انساندوستى علاقه خود را به آزادى و استقلال کشور ایران اظهار داشتند تشکر کنم. امید است مهمان‏نوازى دولت و ملت فرانسه و حس آزادیخواهى آنان را فراموش نکنم. و از زحماتى که به همسایگان و اهالى نوفل لوشاتو دادم معذرت مى‏خواهم. امید است احترامات این جانب را بپذیرند.» (همان، ج‏6، ص:6)

و پیام 20بهمن خطاب به ملت مبنی بر نداشتن سخنگو که می تواند در زمینه جلوگیری از خیلی شلوغ بازی ها و در نتیجه اخذ تصمیمات سنجیده و ارتباط مستقیم با مردم و جلوگیری از بسیاری شایعات نقش مؤثری ئاشته باشد، چنین صادر شده است:

«به اطلاع مردم مى‏رساند: کسى حق ندارد به عنوان سخنگو یا اطرافى یا وابسته و یا تحت هر عنوان دیگرى، از طرف این جانب مطلبى بگوید. من خودم قلم و بیان دارم و اظهار نظرهایى که در رادیوها و یا جراید مى‏شود به خود اشخاص مربوط است و به این جانب ربطى ندارد.» (همان، ج‏6، ص:112)

و دیگر در 22بهمن 1357 دو پیام صادر شده است کهدر پیام اول به حفظ آرامش و هوشیاری پس از عقب نشینی ارتش و برخورد جذبی با نیروهای ارتشی تأکید شده است و پیام دوم که بیانگر طلیعه پیروزی است، به تشکر و قدر شناسی از مردم ایران و رشد انقلابی آنها تأکید و بر هوشیاری و دقت در برخورد با انواع توطئه ها و لزوم حفظ اعتبار انقلابی و بین المللی مردم و انقلاب سفارش و یژه شده است و در اوج آن فضای ملتهب انقلابی و شور غیر قابل مهار جلوه ای ناب از اخلاق اسلامی چنین رخ می نماید که:

« افرادى از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار مى‏گیرند، هر گز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامى است به اسیران محبت و مهربانى کنید.» (همان، ج‏6، ص:126)

و در آخر بازهم خطاب به مردم :

«از همه شما برادران و خواهران عزیزم مى‏خواهم که با دولت موقت انقلاب اسلامى که وارث یک سلسله خرابیهاى دولتهاى فاسد گذشته است همکارى نمایید تا به حول و قوه الهى، هر چه زودتر با همکارى یکدیگر، ایران اسلامى آباد و آزاد را که مورد غبطه جهانیان باشد بسازیم‏» (همان)

ایران اسلامی آباد و آزاد. ان شاءالله تا باد چنین بادا. راستی چگونه؟

دهه فجر انقلاب اسلامی مبارک باد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.