مهدی پورحسین

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، امام خمینی در فروردین ماه 1358، پس از رأی ملت ایران به «جمهوری اسلامی»، اعلام کرد: «من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام می‏کنم. به دنیا اعلام می‏کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندمی سابقه ندارد، که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه در زباله دان تاریخ دفن کنند» 1 براستی جمهوری اسلامی مورد نظر امام چه ویژگی‌هایی دارد که امام این چنین با افتخار تمام آن را به جهانیان اعلام می‌کند؟ و با چه شرایط می‌توان برای همیشه تاریخ به آن بالید؟
پیشینه طرح
اگر چه بحث از آمیختگی دین و سیاست به ویژه «ولایت فقیه» سابقه دیرینه‌ای در فقه شیعه دارد اما در هیچ یک از آنها سخن از طرح حکومت اسلامی نرفته است. حتی محقق نراقی با اینکه نخستین فقیهی است که مفصل در باب ولایت فقیه بحث کرده و زوایای ناشکافته‌ای از آن را تبیین می‌کند، اما هیچ طرحی برای اداره جامعه ارائه نمی‌دهد و سخنی از بر پایی حکومت اسلامی نمی‌گوید. ظاهراً نخستین فقیه شیعی که از حکومت اسلامی سخن گفته، میرزای نائینی است ولی آن را در زمان خود دست نیافتنی دانسته بجای آن حکومت سلطنتی مشروطه را پیشنهاد می‌کند. در این میان امام خمینی اولین فقیه شیعی است که طرح حکومت اسلامی ارائه داده و نام آن را «جمهوری اسلامی» گذاشته است. ایشان با این که از سال 1322، در کتاب «کشف اسرار» از حکومت اسلامی سخن به میان آورده اما چون مثل مرحوم نائینی شرایط آن زمان را برای تحقق این آرمان مناسب نمی‌دانست، از چگونگی تحقق آن حرف نزد و حتی در بهمن 1348، که در نجف اشرف مبحث ولایت فقیه را به تفصیل مورد بررسی قرار داد، از شکل حکومت مورد نظر خود سخن به میان نیاورد تا این که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی حکومت مطلوب خود را «جمهوری اسلامی» اعلام و مؤلفه‌های آن را تبیین کرد:
1- اسلامی بودن محتوا: رکن نخست چنین حکومتی اسلامی بودن محتوای آن است که امام تمام عمر سیاسی خود را وقف آن کرده است. از نظر امام چنین حکومتی «قانون اساسی ‏اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقی‌ترین قوانین است‏».2 از نگاه امام اصل انتخاب چنین حکومتی «بدین خاطر است که فکر می‏کنیم برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقی جامعه‏ای که سرشار از استعدادها و قوای انسانی و عدالت اجتماعی است، راهنمایی می‏کند».3 قوانین اسلام تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان را شامل می‌شود و یکی از اساسی‌ترین قانون اجتماعی آن که پیاده شدن دیگر قوانین را تضمین می‌کند، تعیین شرایط ویژه برای زمامدار اسلامی است لذا «اگر جمهوری اسلامی باشد که دیگر واضح است؛ برای اینکه اسلام برای آن کسی که سرپرستی برای مردم می‏خواهد بکند، ولایت بر مردم دارد، یک شرایطی قرار داده که وقتی یک شرطش نباشد، خود به خود ساقط است؛ تمام است؛ دیگر لازم نیست که مردم جمع بشوند؛ اصلًا خودش هیچ است. اگر یک ظلم، اگر یک سیلی بزند، رئیس‌جمهور اسلام اگر یک سیلی بیجا به یک نفر بزند، ساقط است؛ تمام شد ریاست جمهوری‏اش دیگر؛ باید برود سراغ کارش. آن سیلی را هم باید عوضش را بیاید بزند توی صورتش! ما یک همچو چیزی می‏خواهیم.» 4
2-حق تعیین سرنوشت: مؤلفه دیگر نظریه «جمهوری اسلامی» که به مثل مورد قبل جنبه مبنایی دارد، حق تعیین سرنوشت است. امام خمینی با اشاره به آیه "وَ نُریدُ انْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین»5،‏ اعتقاد داشت: «اراده خداوند تعالی بر آن است که با رهبری حکیمانه انبیای عظام و وارثان آنان، مستضعفین را از قید حکومت طاغوتی آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد.»6 از نظر امام اگر مردم ایران اصرار داشتند که رژیم سلطنتی مادام‌العمری را سرنگون کنند برای آن بود که «این ملت- هر ملتی- حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را. این از حقوق بشر است که در اعلامیه حقوق بشر هم هست. هر کسی، هر ملتی خودش باید تعیین سرنوشت خودش را بکند، دیگران نباید بکنند. این ملت ما هم الآن همه ایستاده‏اند و می‏خواهند سرنوشت خودشان را تعیین کنند»7 همچنین «از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد» 8 به همین خاطر در نخستین روز ورود به ایران اسلامی حکومت پهلوی را غیر قانونی اعلام کرد چرا که: «اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‏توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‏کنند آنها تعیین بکنند؟... این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان می‏گوید که ما نمی‏خواهیم این سلطان را.» 9 به اعتقاد امام، مردم در حق تعیین سرنوشت تا آنجا آزادی عمل دارند که می‌توانند رژیمی غیر از "جمهوری اسلامی را انتخاب نمایند: «لکن همه‏ مردم در آرا آزاد [ند]. وقتی رفراندم اعلام شد، رأی من حکومت جمهوری است، «جمهوری اسلامی» است. هر کس، هر کس که تبعیت از اسلام دارد، جمهوری اسلامی باید بخواهد. لکن، تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتی می‏خواهیم، بگویند که ما برگشت محمد رضا پهلوی می‏خواهیم؛ آزادند! بگویند که ما رژیم غربی می‏خواهیم؛ «جمهوری باشد لکن اسلام نباشد»! 10
3-اتکاء حکومت به رأی ملت: امام به صورت مکرر در تشریح جمهوری اسلامی می‌گفت: «جمهوری اسلامی، یک رژیمی است متکی بر آرای‏ عمومی و رفراندم عمومی»11 ‏ «به گونه‏ای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند شرکت داشته باشند»12 ایشان با این اعتقاد که «سلطنت مساوِق با استبداد و قلدری و دیکتاتوری است»13، حکومت مطلوب خود را جمهوری با اتکا به آراء مردم انتخاب کرد اما‏ از نخستین روزهای اعلام جمهوری اسلامی (آبان ماه 57) با این پرسش مواجه شد که «از قول شما گفته‏اند که کار رژیم سلطنتی به استبداد می‏کشد، با وجود این هستند رژیمهای جمهوری اسلامی که از بعضی از رژیمهای سلطنتی استبدادی‏ترند؟ که در پاسخ اظهار داشت: «دولتهای استبدادی را که وجود دارند نمی‏توان حکومت اسلامی خواند تا شما بتوانید سلطنتی آن را با جمهوری آن مقایسه کنید. رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‏شود. آن رژیمهای جمهوری هم که استبدادی هستند در اسم جمهوری هستند و در محتوا سلطنتی»14 از این رو معتقد بود «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما، با هیچ یک از رژیمهای مزبور (عربستان سعودی و لیبی) منطبق نخواهد بود.»15
4-آزادی: امام خمینی یکی از ارکان جمهوری اسلامی مورد نظر خود را آزادی می‌دانست و اصرار داشت: «هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است و برنامه ما تحصیل آزادی و استقلال است‏»16، و «در جمهوری اسلامی، هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود»17 در این حکومت نه تنها آزادی حق شهروندان است بلکه نظارت بر حاکمان و رفتار دولتمردان وظیفه آحاد جامعه است: «عموم مردم را موظف می‏دانیم که انحراف از مسیر اسلامی را در هر کجا که می‏بینند از پایین‌ترین و بالاترین مقامات بلافاصله جلوگیری کنند. و بدین ترتیب از رشد فساد جلوگیری می‏شود و مجال بر عناصر فاسد نیز بسته می‏ماند.»18 این آزادی همه طبقات را شامل می‌شود، حتی کارگران نیز حق دارند خواسته‌های صنفی خود را آزادانه مطالبه نمایند: «در جمهوری اسلامی، به آنها (کارگران) حق داده می‏شود که به هر شکل ممکن به دور هم جمع شوند و مسائل و مشکلات خود را بررسی کنند و در نتیجه، دولت را در جریان مسائل خود قرار دهند و نیز از حقوق صنفی خود دفاع کنند"19 آزادی در جمهوری اسلامی نه فقط برای مسلمانان بلکه در آن اقلیت‌هایی دینی نیز در آزادی کامل بسر می‌برند، چون: «دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبی‏ آزادی به طور کامل هست و هر کس می‏تواند اظهار عقیده خودش را بکند»20 برای این که «اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهای مذهبی بوده و هست. آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود می‏پردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند".21 حتی "در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادد»22 و خلاصه آن که «این چنین حکومتی جز با دادن بیشترین آزادی‌های سازنده و خلاق امکان‌پذیر نیست‏»23 و «جمهوری اسلامی برای ما سرنوشت آزاد، و خوشبختی و استقلال هدیه می‏آورد.»24
از نظر امام «اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینه‏های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد. این اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود. و هدفش قبل از هر چیز از بین بردن فقر و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع شده‏اند».25 و «در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمی‏توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت‏اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند. باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتی پاسدار آن باشند. دقیقاً باید به آرای عمومی در همه جا، احترام بگذارند. هیچ گونه تسلط و یا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم، نباید بپذیرند. مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامی این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است.»26
پاورقی‌ها:
1. صحیفه امام، ج‏6، ص: 452
2. همان، ج‏3، ص: 515
3. همان، ج‏4، ص: 3
4. همان، ص: 495
5. قصص، 5
6. صحیفه امام، ج‏3، ص: 437
7. همان، ص: 503
8. همان، ج‏4، ص: 367
9. همان، ج‏6، ص: 12
10. همان، ص: 277
11. همان، ج‏3، ص: 515؛ ج‏4، ص: 248
12. همان، ج‏5، ص: 436
13. همان، ج‏4، ص: 38
14. همان، ص: 147
15. همان، ص: 247
16. همان، ص: 263و ص: 354
17. همان، ج‏5، ص: 139
18. همان، ج‏4، ص: 413
19. همان، ج‏5، ص: 139
20. همان، ج‏4، ص: 411
21. همان، ج‏5، ص: 188
22. همان، ج‏4، ص: 364
23. همان، ج‏5، ص: 396
24. همان، ج‏6، ص: 450
25. همان، ج‏5، ص: 155
26. همان، ج‏4، ص: 266
*- امام خمینی تنها فقیه شیعی است که طرح حکومت اسلامی ارائه داده و نام آن را «جمهوری اسلامی» گذاشته است.
* امام خمینی: در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمی‏توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت‏اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند.
* - از نظر امام اگر مردم ایران اصرار داشتند که رژیم سلطنتی مادام‌العمری را سرنگون کنند برای آن بود که هر ملتی حق دارد سرنوشت خودش را خودش تعیین کند.
* - امام خمینی: دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبی‏ آزادی به طور کامل هست و هر کس می‏تواند اظهار عقیده خودش را بکند.
* امام خمینی: در جمهوری اسلامی، هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردارخواهد بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.