بدان که یأس از رحمت حق، بزرگ ترین گناهی است که گمان نمی کنم در نفس، گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید

بدان که یأس از رحمت حق، بزرگ‌ترین گناهی است که گمان نمی‌کنم در نفس، گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید.

به گزارش جماران به نقل از رسا، آدمی در میان تمامی موجوداتی که از سوی خداوند خلق شده‌اند مقامی رفیع دارد و به عنایت خاص و کرامت تمام الهی مزین است، چنانچه می‌فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا؛ ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آن‌ها را در خشکى و دریا، (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزى دادیم و آن‌ها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده‏ایم، برترى بخشیدیم».(1) مقصود از تکریم اختصاص دادن به عنایت و شرافت دادن به خصوصیتى است که در دیگران نباشد، و با همین خصوصیت است که معناى تکریم با تفضیل فرق پیدا مى‏کند. نیز در تکریم تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است تا حائز کرامتی ویژه شود.

آدمی نیز به واسطه همین عنایت‌ها و کرامت‌های ویژه‌ خالق محبوب خویش است که پی‌درپی به پروردگار خویش امیدوار شده است و خود را لایق لطف سرشار و مهربانی بی‌شمار او می‌بیند. امیدی که سرتاسر وجود بنده را فرا می‌گیرد.

اوست که صفحه با عظمت هستى را به وجود آورده، و این همه نقش رنگارنگ بر آن نقّاشى نموده، از خاک ناچیز نطفه انسان را ساخته، و در تاریک خانه رحمْ بدن و صورت وى را آراسته، آنگاه از روح خود در او دمیده، و آنچه لازمه رشد و کمال بوده مایه آن را در وجودش نهاده، سپس وى را با بدرقه محبّت و لطفش به دنیا آورده، و آغوش مهر مادر و عشق پدر را جایگاه او قرار داده، از سینه مادر به او شیر گوارا نوشانده، و پدر را خدمتکار دست به سینه او فرموده، پس از مدتى از میان لثه‏ هایش دندان رویانیده، و به تدریج سفره زندگى را در خور او پهن کرده و وى را به انواع نعمت‏هاى ظاهرى و باطنى آراسته، البته باید نهایت امید وى باشد؛ زیرا تمام تکیه‌گاه‏هایى که بشر براى خود انتخاب کرده بناى بر آب است، و در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده که امید افراد به افراد یا امید افراد به عناصر و اشیا، تبدیل به یأس و ناامیدى شده و تنها جایی که امید کسى ناامید نشده پیشگاه مقدّس حضرت اوست.

دردمندى به در خانه‏ اش نرفت که دردش دوا نشد، حاجتمندى به او مراجعه نکرد مگر این که حاجتش برآورده شد، مستمندى از او نخواست، مگر این که به خواسته‏اش رسید، قرض دارى نزد او نرفت مگر این که قرضش ادا شد. گنه‌کاری به حضرتش ننالید مگر این که گناهش در دایره عفو و بخشش رفت.(2)

او که آمال جویندگان هر خیری است؛ «یا مَن أَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرٍ؛ ای کسی که در هر خیری که می‌طلبم تو را می‌جویم و امیدوار توام»(3). آیا خیر بالاتر و نیکوتر از صاحب خیرات و خوبی‌ها یافت می‌شود؟ غیر از او کسی شایسته‌ی دل سپاری دلدادگی پیدا شدنی است؟

انسان به امید زنده است، اما امید به هر چیزى با تمام شدن آن چیز، پایان‏ مى‏پذیرد و به یأس مبدّل مى‏شود. ولى رحمت و فضل الهى، منبع فیض و حیاتى است که امیدواران به آن، هیچ‏گاه احساس خستگى نمى‏کنند.

از همین روست که امامان معصوم و عارفان حقیقی الهی همواره فیض امیدواری را از خداوند طلب می‌کردند و آن را نعمتی از سوی او می‌شمردند. در دعای شب نهم ماه مبارک رمضان آمده است: «وَ اقْذِفْ رَجَاءَکَ فِی قَلْبِی حَتَّى لَا أَرْجُو أَحَداً سِوَاکَ عَلَیْکَ‏ سَیِّدِی‏ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْکَ مَوْلَایَ أَنَبْتُ فَارْحَمْنِی وَ إِلَیْکَ الْمَصِیر...؛ و امیدت را در دلم بیفکن تا به غیر تو امید نداشته باشم. آقای من! بر تو توکل نمودم، مولای من! به درگاه تو توبه کردم و بازگشت همه به سوی توست...»(4).

خوشا به حال آنکه امید به فضل و رحمت و مغفرت الهی را پشتوانه عمل کم و ناچیز خود می‌کند و چشم به عفو رحمت پروردگار امیدواران می‌دوزد. امیدواری به کرم خداوند امر عظیمی است که همواره مورد سفارش و تأکید قرآن، روایات و بزرگان و پیشوایان کمال و معرفت بوده است؛ تا آنجا که یأس و نا امیدی را بزرگ‌ترین گناه در مسیر سعادت بشر دانسته‌اند. عارف بزرگوار و عالم ربانی، حضرت امام خمینی‌(سه) می‌گوید:

«ای عزیز!... از لطف خداوند مأیوس مشو و از رحمت حق نا امید مباش که حق تعالی اگر تو به مقدار مقدور اقدام کنی، راه را بر تو سهل می‌کند و راه نجات را به تو نشان می‌دهد. بدان که یأس از رحمت حق، بزرگ‌ترین گناهی است که در نفس گمان نمی‌کنم، هیچ گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید. انسان مأیوس از رحمت، چنان ظلمتی قلبش را فرا بگیرد و چنان افسارش گسیخته شود که با هیچ چیز اصلاحش نمی‌توان نمود. مبادا از رحمت حق غافل شوی و گناهان و تبعات آن در نظرت بزرگ آید. رحمت حق از همه چیز بزرگ‌تر و به هر چیز شامل است؛ "داد حق را قابلیت شرط نیست." تو از اول چه بودی؟ در ظلمت عدم، قابلت و استعدادی نیست. حق ـ جل و علا ـ ، بی استعداد و استحقاق و بدون پرسش و سابقه دعا، تو را نعمت وجود و کمالات وجود بخشید ... و تمام موجودات مسخر تو کرد، اکنون هم از عدم صرف و از نابودی محض، حالت بدتر نشده، خداوند وعده رحمت داده، وعده مغفرت فرمود، تو یک قدم پیش بیا و به سوی درگاه او قدم گذار، او خود از تو با هر وسیله‌ای هست، دستگیری می‌فرماید و اگر نتوانستی تأدیه حقوق او کنی، از حقوق خود می‌گذرد و حقوق دیگران را اگر نتوانستی تأدیه نمایی، جبران می‌فرماید. ... ای عزیز! راه حق سهل است و آسان ولی قدری توجه می‌خواهد؛ اقدام باید کرد»(5).

پی‌نوشت‌ها:

  1. اسراء: 70.
  2. تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج 10، ص 150
  3. بحار الانوار، ج 45؛ ص 390 (دعای هر روز ماه رجب).
  4. بحار الانوار، ج 95، ص 29.
  5. چهل حدیث، ص 278 و279
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.