تاسوعا
و عاشورای حسینی سال 61 هجری، تکهای جانگداز در تاریخ جهان اسلام و به ویژه جهان
تشیع است، در چنین روزهایی مصیبتی بس عظیم گریبان خاندان اهلبیت(ع) را گرفت و
کربلا را تا ابدیت در تاریخ زنده کرد.
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجانشرقی، «تاسوعا(نهم محرمالحرام) روزی بود که امام حسین(ع) و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه اهل شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند به سبب کثرت سپاه و بسیاری لشکر که برای آنها جمع شده بودند! حضرت امامحسین(ع) و اصحاب او را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند کرد»، این روایت از امام صادق(ع) در وصف تاسوعای حسینی است... روزی که تا به همیشه تاریخ به نام حسین(ع) ماندگار شد.
در روز تاسوعای حسینی، شمر اماننامهای برای فرزندان امالبنین آورد و خواست تا خود را از حسین(ع) دور کرده و اماننامه را بپذیرند، چرا که امالبنین از قبیله بنیکلاب و همقبیلهای شمر بود؛ در این حین حضرت عباس(ع) با صدای بلند پاسخ گفت: «لعنت خدا بر تو و بر امیر تو (و بر امان تو) باد، ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد؟».
آری اینگونه بود، سپاهی بس عظیم در مقابل امامحسین(ع) و یاران و اهلبیت باوفایش؛ و اینگونه بود که عاشوراییان، نه تسلیم اماننامه شدند و نه تسلیم آب! یک کربلا بود یک صحرا خشکی، و لبهایی که هرگز سیراب نشدند اما در خون غلتیدند...
امام حسین (ع) در روز تاسوعا حضرت عباس(ع) را فرستاد تا در مقابل لشکریانی که از سوی سپاه دشمن روانه شده و آمادهی پیکار بودند، یک شب مهلت بگیرد تا راز و نیاز کرده و استغفار نماید و با توجه به اینکه نمیخواست آغازگر جنگ باشد، این مهلت را خواست تا نهایت تلاش خود را جهت هدایت کوفیان به کار گیرد.
او برای نجات بندگان خدا از روح جهالت، جان خود را فدا کرد و تا آخرین لحظهی زندگی در مسیر امر به معروف و نهی از منکر قدم برداشت، چنانچه یکی از اهداف قیام وی نیز «امر به معروف و نهی از منکر» ذکر شده است.
شب عاشورا بود و امام حسین(ع) بار دیگر خطبهای برای اصحاب خود قرائت کرد و فرمود «...آگاه باشید که یک روز دیگر زیاده از عمر ما نمانده...»؛ بعد از قرائت خطبه، اصحاب مجددا اعلام وفاداری کرده و بر روی عهد خویش با حسین(ع) ماندند.
آری اینان همان عاشوراییاناند، مردان مردی که عشق و ایمان را معنا کرده و تا ابد طریقی مقدس پیشروی پیروان مکتب اهل بیت(ع) گشودند.
طبق روایات معتبر، سپاه امامحسین(ع) در روز عاشورا متشکل از ۷۲ نفر بود که شامل ۳۲ سواره و 40 پیاده میشد، اینان همان دلاورانی بودند که چشم بر نفس خویشتن بسته و مسیر حق را پیش گرفتند، همانانی که در نهایت شجاعت و غیرت در مقابل زورگویان ایستاده و قطره قطرهی خونشان را جاری کردند... و باید درس گرفت از این 72 تن!
در حالی که از روز هفتم محرمالحرام، آب بر امامحسین(ع) و اصحابش بسته شده، نبردی ناجوانمردانه و خونین در میگیرد؛ نبردی که یک سوی آن امامحسین(ع)، اصحاب و اهلبیتش با لبانی تشنه قرار داشته و در سوی دیگر نیز لشکر 30 هزار نفری عمر سعد!.
جنگ درگرفت، صحرای کربلا خونین شده بود، یاران حسین(ع) با لبانی خشک و همتی بلند، یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند! 72 یار امام حسین(ع) با اینکه در مقابل لشکریان دشمن تعدادشان اندک بود، اما به قدری شجاعت و غیرت داشتند که تا پای جان جنگیده و همت و هدف بلندشان را به رخ لشکریان دشمن کشیدند!
حضرت عباس(ع) عزم فرات کرده بود تا برای تشنگان عاشورا آب بیاورد، مشک بر دوش، ابوالفضل(ع) را تیرباران کرده و ملعونی بر وی حمله کرد، دست راست حضرت را برید؛ در این حین حضرت با دست چپ مشک را گرفت چراکه میخواست برای زنان و کودکان عطشان کربلا، آب برساند! اینبار دست چپش را بریدند... ابوالفضل(ع) بر زمین افتاده مشک را بر دهان گرفت... مشک را تیرباران کرده و عمودی آهنین بر سر وی افکندند، آری یک ابوالفضل بود و یک مشک پاره پاره و یک دریا خون...!
امام حسین(ع) بر پیکر خونین و بدون دست برادرش حاضر شد، وقتی ابوالفضل العباس(ع) را در این احوال دید، فرمود: «اکنون کمرم شکست!»
شهادت علیاصغر، نقطه عطف واقعهی کربلا
یاران و اصحاب حسین(ع) به شهادت رسیده بودند، امام حسین(ع) برای وداع به سمت خیمهها بازگشت، علیاصغر را خواست تا با او وداع کند، سپس او را به سوی آسمان گرفت و برای طفل شیرخوارهاش طلب آب کرد... اما طفل حسین هدف تیر سه شعبهی حرمله شد.
شهادت طفل شیرخوارهی کربلا که در نهایت عطش و مظلومیت، با تیری سه شعبه به شهادت رسید، نقطه عطف دیگری از واقعهی کربلاست که نهایت بیرحمی و قساوت دشمن را مینمایاند! وقتی تیر سه شعبه به گلوی طفل شیرخوارهی حسین(ع) اصابت کرد، حضرت دست بر زیر گلوی او گرفت و دستش پر از خون شد و به سوی آسمان پاشید.
امام باقر(ع) در خصوص این ماجرا فرمودهاند: «هرگز قطرهای از آن خون به زمین نریخت».
یاران و اصحاب حسین(ع) شهید شدند و کربلا جاری بود از خون مطهر شهدای عاشورا؛ یک حسین(ع) بود و یک لشکر دشمن؛ در این حین دشمن عزم هجوم به خیمهها و حریم اهلبیت(ع) کرد...
هَل مِن ناصر یَنصُرنی...
زمانی که یاران و خویشاوندان و فرزندان امام حسین(ع) شهید شده و دشمن رو به خیمه و حریم اهل بیت او را کرد، فریاد استغاثهی «هل من ناصرا ینصرنی» از گلوی مبارک امام حسین(ع) شنیده میشد، فریاد میکشید تا غیرتمندی پیدا شود... اما افسوس و صد افسوس که بیغیرتی و دلبستگی به دنیا چشم دشمنان را کور کرده و تنها "خون و خون" میدیدند.
و هنوز هم فریاد «هل من ناصرا ینصرنی» اهل بیت از گوشه گوشه تاریخ اسلام به گوش می رسد، و هنوز هم مردی از سلالهی اهل بیت(ع) در جستجوی 313 یار باوفایش، در کوچه پس کوچههای انتظار دست به دعا نشسته است... و آیا کسی هست او را یاری کند؟!
در نهایت امامحسین(ع) را نیز مجروح کردند؛ این درحالی بود که دشمنان حتی از پیکر زخمی وی هراس داشته و از شجاعت وی کاملا مطلع بودند؛ اما ناجوانمردانه به شهادت رسانده و سر مبارکش را از تن جدا کردند.
بعد از واقعهی کربلا و شهادت امامحسین(ع) و اصحابش، صحرای کربلا خونین بود و دشمن بر پیکر شهدای کربلا اسب میتاخت، اهلبیت حسین(ع) را به اسارت گرفتند، خیمهها را تاراج کرده و آتش کشیدند... آسمان هم از حسین(ع) شرمنده شد و خون بارید...
احوال امام سجاد(ع) در واقعهی عاشورا
طبق روایات معتبر در جریان عاشورا، امام سجاد(ع) به خواست خداوند متعال بیمار شده و در بستر بیماری قرار میگیرد تا جریان امامت بعد از امامحسین(ع) پابرجا بماند.
و "حر" نیز آزاد مردی بود که در بحبوحهی کربلا، بر حقانیت حسین(ع) شهادت داد و شهید شد...
این بود خلاصهای از واقعهی جانسوز کربلا که زخمهای آن هنوز هم بر پیکرهی تاریخ نقش بسته است، هنوز هم دیدگان شیعیان در عزای حسین(ع) میگرید و هنوز هم "لبیک یا حسین(ع)" فریاد پیروان مکتب اهلبیت(ع) است.
طبق روایات، پیامبراکرم(ص) در حدیثی فرمودهاند: «براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمىشود». امام سجاد(ع) نیز در این خصوص فرمودهاند: «زمین کربلا، در روز رستاخیز چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مىدهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است».
و چه زیبا گفت شهریار شیرین سخن ایران در وصف کربلا؛
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسینروی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دستمروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیمبیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیستاشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتابکس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برندتا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیبورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین سروران، پروانگان شمع رخسارش ولیچون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراقمی نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین او وفای عهد را با سر کند سودا ولیخون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفابا کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاستهر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کندعزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیتداوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خوندل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ایگوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوزبا دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خداجای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریارکاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
گزارش از مهری هاشمزاده خبرنگار ایسنا در آذربایجانشرقی Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
انتهای پیام
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجانشرقی، «تاسوعا(نهم محرمالحرام) روزی بود که امام حسین(ع) و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه اهل شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند به سبب کثرت سپاه و بسیاری لشکر که برای آنها جمع شده بودند! حضرت امامحسین(ع) و اصحاب او را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند کرد»، این روایت از امام صادق(ع) در وصف تاسوعای حسینی است... روزی که تا به همیشه تاریخ به نام حسین(ع) ماندگار شد.
در روز تاسوعای حسینی، شمر اماننامهای برای فرزندان امالبنین آورد و خواست تا خود را از حسین(ع) دور کرده و اماننامه را بپذیرند، چرا که امالبنین از قبیله بنیکلاب و همقبیلهای شمر بود؛ در این حین حضرت عباس(ع) با صدای بلند پاسخ گفت: «لعنت خدا بر تو و بر امیر تو (و بر امان تو) باد، ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد؟».
آری اینگونه بود، سپاهی بس عظیم در مقابل امامحسین(ع) و یاران و اهلبیت باوفایش؛ و اینگونه بود که عاشوراییان، نه تسلیم اماننامه شدند و نه تسلیم آب! یک کربلا بود یک صحرا خشکی، و لبهایی که هرگز سیراب نشدند اما در خون غلتیدند...
امام حسین (ع) در روز تاسوعا حضرت عباس(ع) را فرستاد تا در مقابل لشکریانی که از سوی سپاه دشمن روانه شده و آمادهی پیکار بودند، یک شب مهلت بگیرد تا راز و نیاز کرده و استغفار نماید و با توجه به اینکه نمیخواست آغازگر جنگ باشد، این مهلت را خواست تا نهایت تلاش خود را جهت هدایت کوفیان به کار گیرد.
او برای نجات بندگان خدا از روح جهالت، جان خود را فدا کرد و تا آخرین لحظهی زندگی در مسیر امر به معروف و نهی از منکر قدم برداشت، چنانچه یکی از اهداف قیام وی نیز «امر به معروف و نهی از منکر» ذکر شده است.
شب عاشورا بود و امام حسین(ع) بار دیگر خطبهای برای اصحاب خود قرائت کرد و فرمود «...آگاه باشید که یک روز دیگر زیاده از عمر ما نمانده...»؛ بعد از قرائت خطبه، اصحاب مجددا اعلام وفاداری کرده و بر روی عهد خویش با حسین(ع) ماندند.
آری اینان همان عاشوراییاناند، مردان مردی که عشق و ایمان را معنا کرده و تا ابد طریقی مقدس پیشروی پیروان مکتب اهل بیت(ع) گشودند.
طبق روایات معتبر، سپاه امامحسین(ع) در روز عاشورا متشکل از ۷۲ نفر بود که شامل ۳۲ سواره و 40 پیاده میشد، اینان همان دلاورانی بودند که چشم بر نفس خویشتن بسته و مسیر حق را پیش گرفتند، همانانی که در نهایت شجاعت و غیرت در مقابل زورگویان ایستاده و قطره قطرهی خونشان را جاری کردند... و باید درس گرفت از این 72 تن!
در حالی که از روز هفتم محرمالحرام، آب بر امامحسین(ع) و اصحابش بسته شده، نبردی ناجوانمردانه و خونین در میگیرد؛ نبردی که یک سوی آن امامحسین(ع)، اصحاب و اهلبیتش با لبانی تشنه قرار داشته و در سوی دیگر نیز لشکر 30 هزار نفری عمر سعد!.
جنگ درگرفت، صحرای کربلا خونین شده بود، یاران حسین(ع) با لبانی خشک و همتی بلند، یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند! 72 یار امام حسین(ع) با اینکه در مقابل لشکریان دشمن تعدادشان اندک بود، اما به قدری شجاعت و غیرت داشتند که تا پای جان جنگیده و همت و هدف بلندشان را به رخ لشکریان دشمن کشیدند!
حضرت عباس(ع) عزم فرات کرده بود تا برای تشنگان عاشورا آب بیاورد، مشک بر دوش، ابوالفضل(ع) را تیرباران کرده و ملعونی بر وی حمله کرد، دست راست حضرت را برید؛ در این حین حضرت با دست چپ مشک را گرفت چراکه میخواست برای زنان و کودکان عطشان کربلا، آب برساند! اینبار دست چپش را بریدند... ابوالفضل(ع) بر زمین افتاده مشک را بر دهان گرفت... مشک را تیرباران کرده و عمودی آهنین بر سر وی افکندند، آری یک ابوالفضل بود و یک مشک پاره پاره و یک دریا خون...!
امام حسین(ع) بر پیکر خونین و بدون دست برادرش حاضر شد، وقتی ابوالفضل العباس(ع) را در این احوال دید، فرمود: «اکنون کمرم شکست!»
شهادت علیاصغر، نقطه عطف واقعهی کربلا
یاران و اصحاب حسین(ع) به شهادت رسیده بودند، امام حسین(ع) برای وداع به سمت خیمهها بازگشت، علیاصغر را خواست تا با او وداع کند، سپس او را به سوی آسمان گرفت و برای طفل شیرخوارهاش طلب آب کرد... اما طفل حسین هدف تیر سه شعبهی حرمله شد.
شهادت طفل شیرخوارهی کربلا که در نهایت عطش و مظلومیت، با تیری سه شعبه به شهادت رسید، نقطه عطف دیگری از واقعهی کربلاست که نهایت بیرحمی و قساوت دشمن را مینمایاند! وقتی تیر سه شعبه به گلوی طفل شیرخوارهی حسین(ع) اصابت کرد، حضرت دست بر زیر گلوی او گرفت و دستش پر از خون شد و به سوی آسمان پاشید.
امام باقر(ع) در خصوص این ماجرا فرمودهاند: «هرگز قطرهای از آن خون به زمین نریخت».
یاران و اصحاب حسین(ع) شهید شدند و کربلا جاری بود از خون مطهر شهدای عاشورا؛ یک حسین(ع) بود و یک لشکر دشمن؛ در این حین دشمن عزم هجوم به خیمهها و حریم اهلبیت(ع) کرد...
هَل مِن ناصر یَنصُرنی...
زمانی که یاران و خویشاوندان و فرزندان امام حسین(ع) شهید شده و دشمن رو به خیمه و حریم اهل بیت او را کرد، فریاد استغاثهی «هل من ناصرا ینصرنی» از گلوی مبارک امام حسین(ع) شنیده میشد، فریاد میکشید تا غیرتمندی پیدا شود... اما افسوس و صد افسوس که بیغیرتی و دلبستگی به دنیا چشم دشمنان را کور کرده و تنها "خون و خون" میدیدند.
و هنوز هم فریاد «هل من ناصرا ینصرنی» اهل بیت از گوشه گوشه تاریخ اسلام به گوش می رسد، و هنوز هم مردی از سلالهی اهل بیت(ع) در جستجوی 313 یار باوفایش، در کوچه پس کوچههای انتظار دست به دعا نشسته است... و آیا کسی هست او را یاری کند؟!
در نهایت امامحسین(ع) را نیز مجروح کردند؛ این درحالی بود که دشمنان حتی از پیکر زخمی وی هراس داشته و از شجاعت وی کاملا مطلع بودند؛ اما ناجوانمردانه به شهادت رسانده و سر مبارکش را از تن جدا کردند.
بعد از واقعهی کربلا و شهادت امامحسین(ع) و اصحابش، صحرای کربلا خونین بود و دشمن بر پیکر شهدای کربلا اسب میتاخت، اهلبیت حسین(ع) را به اسارت گرفتند، خیمهها را تاراج کرده و آتش کشیدند... آسمان هم از حسین(ع) شرمنده شد و خون بارید...
احوال امام سجاد(ع) در واقعهی عاشورا
طبق روایات معتبر در جریان عاشورا، امام سجاد(ع) به خواست خداوند متعال بیمار شده و در بستر بیماری قرار میگیرد تا جریان امامت بعد از امامحسین(ع) پابرجا بماند.
و "حر" نیز آزاد مردی بود که در بحبوحهی کربلا، بر حقانیت حسین(ع) شهادت داد و شهید شد...
این بود خلاصهای از واقعهی جانسوز کربلا که زخمهای آن هنوز هم بر پیکرهی تاریخ نقش بسته است، هنوز هم دیدگان شیعیان در عزای حسین(ع) میگرید و هنوز هم "لبیک یا حسین(ع)" فریاد پیروان مکتب اهلبیت(ع) است.
طبق روایات، پیامبراکرم(ص) در حدیثی فرمودهاند: «براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمىشود». امام سجاد(ع) نیز در این خصوص فرمودهاند: «زمین کربلا، در روز رستاخیز چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مىدهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است».
و چه زیبا گفت شهریار شیرین سخن ایران در وصف کربلا؛
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسینروی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دستمروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیمبیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیستاشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتابکس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برندتا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیبورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین سروران، پروانگان شمع رخسارش ولیچون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراقمی نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین او وفای عهد را با سر کند سودا ولیخون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفابا کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاستهر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کندعزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیتداوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خوندل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ایگوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوزبا دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خداجای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریارکاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
گزارش از مهری هاشمزاده خبرنگار ایسنا در آذربایجانشرقی Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
انتهای پیام
کپی شد