به گزارش ایرنا، امروز دوم مهرماه، سالروز درگذشت این شخصیت کم نظیر و محجوب ادبیات شفاهی ایران زمین در خطه هنرپرور آذربایجان است که متاسفانه تاکنون آن چنان که باید شناسانده و معرفی نشده است.
«محمد جعفری»، مشهور به عاشیق قشم، از نوادر عرصه موسیقی عاشیقی در آذربایجان است که در شعرسرایی، آواز و ساز عاشیقی حدود هفت دهه فعالیت داشت و همه این سال ها همراه با خلق آثاری کم نظیر و بعضا بی همتا از سوی این هنرمند روستازاده همراه بوده است.
این هنرمند دلسوخته ایرانی به سال 1288 هجری شمسی در روستای کندورود، از دهستان های بخش صوفیان از توابع شهرستان شبستر، دیده به جهان گشود و تنها چهار بهار از زندگی اش سپری شده بود که به شهر باکو رهسپار شد و پس از 20 سال حضور در این کشور و همنشینی با عاشیق ها و هنرمندان زبده این دیار، به سال 1313 شمسی به مام میهن بازگشت.
عاشیق قشم نه تنها در موسیقی عاشیقی سرآمد و استاد به تمام معنی بود، بلکه در حوزه شعر نیز از شخصیت های بارز و آفریننده قطعات و بایاتی های(دوبیتی) ماندگار در تاریخ ادبیات آذربایجانی است که «قوشما»های او امروز نیز با ساز عاشیق ها همزادی و همخوانی دارد.
توجه به احساسات عاطفی و محبت درونی انسان ها، عشق به وطن و سرزمین مادری و ائمه اطهار (ع) از ویژگی های مهم اشعار «عاشیق قشم» است که در اوزان هجایی در قالب غزل و با مضامین دینی، فلسفی و افسانه ای سروده شده است.
او در اشعارش 'زامبور قشم'، ' قلندر' و ' قشم ' تخلص کرده و سروده هایش با آهنگ های «کسمه - شکسته» و «قاراباغ - شکسته سی» بیش از سایر عرصه های شعری نمود دارد.
این عاشیق خستگی ناپذیر و مبارز راه حق در دوران خفقان و استبداد پهلوی ها، هیچ گاه از اهداف و آرمان های حقیقت طلبی و آزادی خواهی خود عدول نکرد و به همین دلیل در دوران رضا شاه به ناچار چندین سال از خانه و کاشانه و فرزندان خود فراری شد.
عاشیق قشم این دوران را با سرودن اشعار مختلف در موضوع وطن به زیبایی بیان کرده است:
' قشم بولبول ایدی گول بوداغیندا (قشم بلبلی بود بر شاخساری)
بئش ایل قاچاق اولدو میشوو داغیندا (فراری شد پنج سال در میشوداغی)
اوخودوم بو سئوزو باباباغیندا (یرودم این شعر را در باباباغی)
آلقیش اولسون سنه ، قوجامان تبریز' (درود بر تو ای تبریز پیر)
این هنرمند عزلت نشین در یکی از سروده هایش به روحیه مبارزاتی خود علیه استبداد و خفقان رضاخانی نیز اشاره دارد و می گوید:
' من قشمم شعر یازیرام (من قشم ام، شعر گویم)
کفرون کوکونو قازیرام (کندن ریشه جور را جویم)
خدمت اوچون من حاضیرام ( برای خدمت حاضرم)
گره ک بولاق تک چاغلییام ' (باید چشمه سار گونه بجوشم)
توجه به آیین ها، سنن و مراسم های مختلف در آذربایجان از دیگر مضمون های شعری عاشیق قشم است که وی به زیبائی و طراوات خاصی به آنها پرداخته است، از جمله چلله گئجه سی (شب یلدا) که در زیر به نمونه ای از این سروده ها اشاره می شود:
' پاییز چیخدی، چیلله گلدی (پاییز رفت و چله آمد)
دوز بولبولوم، باهار گلسین (صبر بلبل، بهار آید)
غم غصه قلبیمی دلدی (غم و غصه دلم کنده)
دوز بولبولوم باهار گلسین (صبر بلبل، بهار آید)
عاشیق قشم همواره عشق و علاقه خود به بزرگان و مبارزان راه آزادی در آذربایجان را در سروده ها و نواهایش مورد اشاره قرار داده که نمونه ای از آنها به شرح ذیل است:
شئیخ سلیم، باقیرخان، حئیدر عموغلو (شیخ سلیم، باقرخان، حیدرخان)
بابک، ستارخان هم باغبان ائل اوغلو (بابک، ستارخان و نیز حسین خان باغبان)
قاچاق نبی، هجر، نیگار، کور اوغلو (نبی، هاجر، نگار و کوراوغلو)
خییابانی کیمی بیر روحانیم وار ( روحانی مبارزی چون خیابانی دارم)
با وجود اینکه عاشیق قشم برای هنرمندان، ادبا و صاحبان اندیشه موسیقی عاشیقی ایران زمین چهره غریب و ناشناخته ای نیست، اما متاسفانه تاکنون اقدام اثرگذار و در شان نام و جایگاه این هنرمند برداشته نشده است.
سال ها پیش خبری مبنی بر تهیه و تولید فیلم داستانی «عاشیق قشم» در رسانه های تبریز منتشر و حتی پایان مراحل مختلف فیلمبرداری این اثر نیز درج شد، اما تاکنون هیچ خبری از آن فیلم نیست.
از آنجائی که شخصیت «عاشیق قشم» علاوه بر ایران اسلامی در کشورهای همسایه نیز شناخته شده است، بدون تردید تهیه و تولید اثری مستند و سینمائی از زندگی وی می تواند در جلوگیری از مصادره موسیقی عاشیقی به نفع کشورهای دیگر جلوگیری کند.
کارشناس ادبی و منتقد هنری kdc درباره شخصیت والای عاشیق قشم، می گوید: موسیقی و اشعار او زبانزد خاص و عام در آذربایجان و جزو افرادی است که در سال های قبل از انقلاب نقش مهم و بسزایی در تقویت و گسترش ادبیات فولکلور و آشیقی داشت.
خسرو سرتیپی می افزاید: همواره نام و آوازه عاشیق قشم طی 50 تا 60 سال در عرصه این هنر اصیل مردم آذربایجان و اشعار پرنغزش از داخل مرزها فراتر رفته و در کشورهای همسایه نیز گسترده شده است.
وی با بیان اینکه قشم جزو اراتمندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود، اظهار داشت: این علاقه را در اشعار و آثارش در مدح امام زمان (عج) و امام رضا (ع) به وفور نشان داده است و البته در این حوزه الهام بخش بسیاری از هنرمندان شعر و موسیقی است.
سرتیپی با تاکید بر جایگاه ادبی و اجتماعی بالای عاشیق قشم، خواستار نامگذاری یک روز در سال به نام این آشیق محبوب و محجوب آذربایجان شد و گفت: بهتر است مسئولان فرهنگی آذربایجان شرقی در چنین روزی با اجرای برنامه های مختلف و متنوع هنری و ادبی، یاد و نام چنین شخصیت های مهم را گرامی داشته و برای نسل های آینده الهام بخش باشد.
وی ادامه داد: بدون تردید گرامیداشت نام عاشیق قشم می تواند در انتقال موسیقی اصیل آذربایجان به نسل های بعدی موثر بوده و عاملی برای تقویت جایگاه این موسیقی باشد.
یکی از فعالان جوان موسیقی عاشیقی و برنده چندین جایزه ملی در این رشته هنری نیز از عاشیق قشم به عنوان یکی از شاعران چیره دست آذربایجان نام می برد که به گفته وی آثارش طی سال های متمادی برای هنرمندان آشیق الهام بخش بوده است.
جعفر خاکپور می گوید: اشعار متنوع استاد در زمینه های دینی، مذهبی، طبیعت و عشق به وطن جزو آثار گران سنگ ادبیات شفاهی آذربایجان است که سبک خاص خود را داشت.
وی، شخصیت مردمی و اجتماعی عاشیق قشم را بسیار بالا می داند و ادامه می دهد: بزرگداشت یاد و خاطره چنین هنرمندان از جمله ضروریات مهم ادبیات عاشیقی ایران است که باعث رشد و رونق هر چه بیشتر این عرصه و نیز شناساندن فعالان این حوزه به نسل های آینده می شود.
به گزارش ایرنا، عاشیق قشم دوبیتی زیبائی نیز برای مرگش سروده است که حلاوت خاصی دارد:
بورادا سؤز دولو سینه یاتیب دیر
اوچوبدور، چاتیبدیر گونه، یاتیبدیر (فکرم پر از حرف و سینه خاموش است)
سانمایین حیاتی سونا چاتیبدیر (تصور نکنید حیاتم پایان یافته است)
هله ده یاشاییر اولو، شان قشم! (هنوز هم زنده است قشم والا)
عاشیق قشم جعفری دوم مهرماه سال 1368 شمسی رخ در نقاب خاک کشید تا ستاره دیگری از سپهر موسیقی عاشیقی رخ پر بکشد.
گزارش از: سیدیحیی مرتضائی
3038/518
«محمد جعفری»، مشهور به عاشیق قشم، از نوادر عرصه موسیقی عاشیقی در آذربایجان است که در شعرسرایی، آواز و ساز عاشیقی حدود هفت دهه فعالیت داشت و همه این سال ها همراه با خلق آثاری کم نظیر و بعضا بی همتا از سوی این هنرمند روستازاده همراه بوده است.
این هنرمند دلسوخته ایرانی به سال 1288 هجری شمسی در روستای کندورود، از دهستان های بخش صوفیان از توابع شهرستان شبستر، دیده به جهان گشود و تنها چهار بهار از زندگی اش سپری شده بود که به شهر باکو رهسپار شد و پس از 20 سال حضور در این کشور و همنشینی با عاشیق ها و هنرمندان زبده این دیار، به سال 1313 شمسی به مام میهن بازگشت.
عاشیق قشم نه تنها در موسیقی عاشیقی سرآمد و استاد به تمام معنی بود، بلکه در حوزه شعر نیز از شخصیت های بارز و آفریننده قطعات و بایاتی های(دوبیتی) ماندگار در تاریخ ادبیات آذربایجانی است که «قوشما»های او امروز نیز با ساز عاشیق ها همزادی و همخوانی دارد.
توجه به احساسات عاطفی و محبت درونی انسان ها، عشق به وطن و سرزمین مادری و ائمه اطهار (ع) از ویژگی های مهم اشعار «عاشیق قشم» است که در اوزان هجایی در قالب غزل و با مضامین دینی، فلسفی و افسانه ای سروده شده است.
او در اشعارش 'زامبور قشم'، ' قلندر' و ' قشم ' تخلص کرده و سروده هایش با آهنگ های «کسمه - شکسته» و «قاراباغ - شکسته سی» بیش از سایر عرصه های شعری نمود دارد.
این عاشیق خستگی ناپذیر و مبارز راه حق در دوران خفقان و استبداد پهلوی ها، هیچ گاه از اهداف و آرمان های حقیقت طلبی و آزادی خواهی خود عدول نکرد و به همین دلیل در دوران رضا شاه به ناچار چندین سال از خانه و کاشانه و فرزندان خود فراری شد.
عاشیق قشم این دوران را با سرودن اشعار مختلف در موضوع وطن به زیبایی بیان کرده است:
' قشم بولبول ایدی گول بوداغیندا (قشم بلبلی بود بر شاخساری)
بئش ایل قاچاق اولدو میشوو داغیندا (فراری شد پنج سال در میشوداغی)
اوخودوم بو سئوزو باباباغیندا (یرودم این شعر را در باباباغی)
آلقیش اولسون سنه ، قوجامان تبریز' (درود بر تو ای تبریز پیر)
این هنرمند عزلت نشین در یکی از سروده هایش به روحیه مبارزاتی خود علیه استبداد و خفقان رضاخانی نیز اشاره دارد و می گوید:
' من قشمم شعر یازیرام (من قشم ام، شعر گویم)
کفرون کوکونو قازیرام (کندن ریشه جور را جویم)
خدمت اوچون من حاضیرام ( برای خدمت حاضرم)
گره ک بولاق تک چاغلییام ' (باید چشمه سار گونه بجوشم)
توجه به آیین ها، سنن و مراسم های مختلف در آذربایجان از دیگر مضمون های شعری عاشیق قشم است که وی به زیبائی و طراوات خاصی به آنها پرداخته است، از جمله چلله گئجه سی (شب یلدا) که در زیر به نمونه ای از این سروده ها اشاره می شود:
' پاییز چیخدی، چیلله گلدی (پاییز رفت و چله آمد)
دوز بولبولوم، باهار گلسین (صبر بلبل، بهار آید)
غم غصه قلبیمی دلدی (غم و غصه دلم کنده)
دوز بولبولوم باهار گلسین (صبر بلبل، بهار آید)
عاشیق قشم همواره عشق و علاقه خود به بزرگان و مبارزان راه آزادی در آذربایجان را در سروده ها و نواهایش مورد اشاره قرار داده که نمونه ای از آنها به شرح ذیل است:
شئیخ سلیم، باقیرخان، حئیدر عموغلو (شیخ سلیم، باقرخان، حیدرخان)
بابک، ستارخان هم باغبان ائل اوغلو (بابک، ستارخان و نیز حسین خان باغبان)
قاچاق نبی، هجر، نیگار، کور اوغلو (نبی، هاجر، نگار و کوراوغلو)
خییابانی کیمی بیر روحانیم وار ( روحانی مبارزی چون خیابانی دارم)
با وجود اینکه عاشیق قشم برای هنرمندان، ادبا و صاحبان اندیشه موسیقی عاشیقی ایران زمین چهره غریب و ناشناخته ای نیست، اما متاسفانه تاکنون اقدام اثرگذار و در شان نام و جایگاه این هنرمند برداشته نشده است.
سال ها پیش خبری مبنی بر تهیه و تولید فیلم داستانی «عاشیق قشم» در رسانه های تبریز منتشر و حتی پایان مراحل مختلف فیلمبرداری این اثر نیز درج شد، اما تاکنون هیچ خبری از آن فیلم نیست.
از آنجائی که شخصیت «عاشیق قشم» علاوه بر ایران اسلامی در کشورهای همسایه نیز شناخته شده است، بدون تردید تهیه و تولید اثری مستند و سینمائی از زندگی وی می تواند در جلوگیری از مصادره موسیقی عاشیقی به نفع کشورهای دیگر جلوگیری کند.
کارشناس ادبی و منتقد هنری kdc درباره شخصیت والای عاشیق قشم، می گوید: موسیقی و اشعار او زبانزد خاص و عام در آذربایجان و جزو افرادی است که در سال های قبل از انقلاب نقش مهم و بسزایی در تقویت و گسترش ادبیات فولکلور و آشیقی داشت.
خسرو سرتیپی می افزاید: همواره نام و آوازه عاشیق قشم طی 50 تا 60 سال در عرصه این هنر اصیل مردم آذربایجان و اشعار پرنغزش از داخل مرزها فراتر رفته و در کشورهای همسایه نیز گسترده شده است.
وی با بیان اینکه قشم جزو اراتمندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود، اظهار داشت: این علاقه را در اشعار و آثارش در مدح امام زمان (عج) و امام رضا (ع) به وفور نشان داده است و البته در این حوزه الهام بخش بسیاری از هنرمندان شعر و موسیقی است.
سرتیپی با تاکید بر جایگاه ادبی و اجتماعی بالای عاشیق قشم، خواستار نامگذاری یک روز در سال به نام این آشیق محبوب و محجوب آذربایجان شد و گفت: بهتر است مسئولان فرهنگی آذربایجان شرقی در چنین روزی با اجرای برنامه های مختلف و متنوع هنری و ادبی، یاد و نام چنین شخصیت های مهم را گرامی داشته و برای نسل های آینده الهام بخش باشد.
وی ادامه داد: بدون تردید گرامیداشت نام عاشیق قشم می تواند در انتقال موسیقی اصیل آذربایجان به نسل های بعدی موثر بوده و عاملی برای تقویت جایگاه این موسیقی باشد.
یکی از فعالان جوان موسیقی عاشیقی و برنده چندین جایزه ملی در این رشته هنری نیز از عاشیق قشم به عنوان یکی از شاعران چیره دست آذربایجان نام می برد که به گفته وی آثارش طی سال های متمادی برای هنرمندان آشیق الهام بخش بوده است.
جعفر خاکپور می گوید: اشعار متنوع استاد در زمینه های دینی، مذهبی، طبیعت و عشق به وطن جزو آثار گران سنگ ادبیات شفاهی آذربایجان است که سبک خاص خود را داشت.
وی، شخصیت مردمی و اجتماعی عاشیق قشم را بسیار بالا می داند و ادامه می دهد: بزرگداشت یاد و خاطره چنین هنرمندان از جمله ضروریات مهم ادبیات عاشیقی ایران است که باعث رشد و رونق هر چه بیشتر این عرصه و نیز شناساندن فعالان این حوزه به نسل های آینده می شود.
به گزارش ایرنا، عاشیق قشم دوبیتی زیبائی نیز برای مرگش سروده است که حلاوت خاصی دارد:
بورادا سؤز دولو سینه یاتیب دیر
اوچوبدور، چاتیبدیر گونه، یاتیبدیر (فکرم پر از حرف و سینه خاموش است)
سانمایین حیاتی سونا چاتیبدیر (تصور نکنید حیاتم پایان یافته است)
هله ده یاشاییر اولو، شان قشم! (هنوز هم زنده است قشم والا)
عاشیق قشم جعفری دوم مهرماه سال 1368 شمسی رخ در نقاب خاک کشید تا ستاره دیگری از سپهر موسیقی عاشیقی رخ پر بکشد.
گزارش از: سیدیحیی مرتضائی
3038/518
کپی شد