مسئولان کشور به این نتیجه رسیده اند که واگذاری ایرانخودرو به بخش خصوصی تنها راه نجات این شرکت است. اما در مقابل، برخی افراد و گروهها با این تغییر مخالفت میکنند و به جای ارائه راهحل، تنها به حفظ وضعیت موجود اصرار دارند. این مخالفتها در حالی است که بخش خصوصی با تجربه و توانمندیهای خود میتواند ایرانخودرو را از بحران خارج کند و آن را به سمت سودآوری و پیشرفت هدایت نماید. در ادامه چند پرسش مهم را مورد بررسی قرار دادهایم.
صنعت خودرو یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی هر کشور است که علاوه بر اشتغالزایی گسترده، نقش کلیدی در رشد و توسعه صنعتی ایفا میکند. ایرانخودرو به عنوان یکی از بزرگترین خودروسازان خاورمیانه، سالهاست که به جای سودآوری و پیشرفت با زیانهای سنگین و بحرانهای مالی دست و پنجه نرم میکند. مدیریت دولتی این شرکت نه تنها نتوانسته آن را از این وضعیت نجات دهد، بلکه هر سال بر عمق بحرانها افزوده است.
در چنین شرایطی، مسئولان کشور به این نتیجه رسیده اند که واگذاری ایرانخودرو به بخش خصوصی تنها راه نجات این شرکت است. اما در مقابل، برخی افراد و گروهها با این تغییر مخالفت میکنند و به جای ارائه راهحل، تنها به حفظ وضعیت موجود اصرار دارند. این مخالفتها در حالی است که بخش خصوصی با تجربه و توانمندیهای خود میتواند ایرانخودرو را از بحران خارج کند و آن را به سمت سودآوری و پیشرفت هدایت نماید. در ادامه چند پرسش مهم را مورد بررسی قرار دادهایم.
1. چرا مسئولان کشور به این نتیجه رسیده که ایرانخودرو باید به بخش خصوصی واگذار شود؟
مسئولان ارشد کشور پس از سالها مدیریت دولتی در ایران خودرو، گویا به این نتیجه رسیده اند که غول جاده مخصوص باید به بخش خصوصی واگذار شود. بخش دولتی به دلیل ساختار هزینهزا و ناکارآمد، نتوانسته این شرکت را به سمت سودآوری هدایت کند. در مقابل، بخش خصوصی با هدف سودآوری و تنوعبخشی به تولید، میتواند ایرانخودرو را از وضعیت فعلی نجات دهد.
همچنین رهبر انقلاب نیز در دیدار با فعالان بخش خصوصی تأکید کردند که پیشرفت کشور در گرو میدان دادن به بخش خصوصی است و تنها راه پیشبرد کشور استفاده از ظرفیتهای این بخش است.
2.زیان سالانه و زیان انباشته ایرانخودرو چقدر است و چرا هر سال بیشتر میشود؟
ایرانخودرو در سال 1402 با زیان انباشته تلفیقی 122,839 میلیارد تومانی مواجه شده است. این رقم در مقایسه با سال 1401 که 73,907 میلیارد تومان بود، افزایش چشمگیری داشته است. زیان انباشته غیر تلفیقی ایرانخودرو در سال 1402 به 110,361 میلیارد تومان رسیده است.
این ارقام نشاندهنده عمق بحران مالی در صنعت خودروسازی ایران است. زیان خالص تلفیقی ایرانخودرو در سال 1402 به 29,048 میلیارد تومان رسیده، در حالی که زیان خالص غیر تلفیقی آن 36,454 میلیارد تومان بوده است. این روند زیاندهی سالانه ادامه دارد و نشان میدهد که مدیریت دولتی نتوانسته است این شرکت را از بحران مالی خارج کند.
3. چرا شرکت کروز با وجود ۳۰ درصد سهام ایرانخودرو، ۱۶ سال است ضرر میبیند؟
شرکت کروز که ۳۰ درصد سهام ایرانخودرو را در اختیار دارد، ۱۶ سال است که به دلیل مدیریت دولتی این شرکت، متحمل ضررهای سنگین شده است. در حالی که ۴۰ سال مدیریت دولتی نتوانسته ایرانخودرو را از زیاندهی خارج کند، حالا نوبت بخش خصوصی است تا با مدیریت کارآمد، این شرکت را نجات دهد. آیا ادامه مدیریت دولتی منطقی است؟
4.چرا برخی با وجود زیاندهی مستمر ایرانخودرو، همچنان مخالف واگذاری هستند؟
برخی افراد تنها به دنبال حفظ منافع شخصی خود هستند و با هر تغییر مثبتی مخالفت میکنند. این افراد با وجود زیاندهی مستمر ایرانخودرو، همچنان به دنبال حفظ وضعیت موجود هستند و از هرگونه اصلاحات جلوگیری میکنند. آیا این مخالفتها به نفع کشور است یا تنها به نفع عدهای خاص؟
5.آیا بخش خصوصی میتواند رانت را کاهش دهد؟
بخش خصوصی برخلاف بخش دولتی، رانت ندارد. رانت از دل ساختارهای دولتی بیرون میآید و بخش خصوصی با هدف سودآوری و رقابت، به دنبال بهبود عملکرد و کاهش هزینهها است. آیا واگذاری ایرانخودرو به بخش خصوصی میتواند به کاهش رانتخواری کمک کند؟
6. آیا ناترازی مالی، ایرانخودرو را به ورشکستگی میکشاند؟
ناترازی مالی در ایرانخودرو به حدی رسیده است که ادامه این روند میتواند به ورشکستگی کامل این شرکت منجر شود. این وضعیت مشابه بحرانهای ناترازی در بخشهایی مانند آب و برق است که منجر به قطع خدمات به مشترکان شد. اگر این روند در ایرانخودرو ادامه یابد، تعطیلی این شرکت اجتنابناپذیر خواهد بود. آیا وقت آن نرسیده که برای نجات ایرانخودرو اقدام کنیم؟
7. چه کسی باید پاسخگوی زیانهای سنگین ایرانخودرو باشد؟
سوال اصلی این است که چه کسی باید پاسخگوی زیانهای سنگین ایرانخودرو باشد؟ مدیران دولتی که سالها این شرکت را اداره کردهاند، مقصر اصلی این وضعیت هستند. آنها نتوانستهاند با مدیریت صحیح، ایرانخودرو را از بحران خارج کنند.
8. آیا نمونههای موفق خارجی میتوانند الگوی ایرانخودرو باشند؟
در بسیاری از کشورها، مدیریت صنایع و تولیدیها در دست بخش خصوصی است و این شرکتها به سودآوری رسیدهاند. برای مثال، شرکتهای خودروسازی در کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی با مدیریت خصوصی، به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند. آیا ایرانخودرو نمیتواند از این نمونهها الگو بگیرد؟
9. چرا ایرانخودرو همچنان یک تافته جدا بافته است؟
ایرانخودرو سالهاست که به عنوان یک تافته جدا بافته عمل کرده است. خودرو تولید میکند اما ضرر میدهد. این وضعیت نشان میدهد که مدیریت دولتی نتوانسته است این شرکت را به سمت سودآوری هدایت کند. آیا وقت آن نرسیده که این رویه تغییر کند؟
10. چرا مدیران دولتی در تصمیمگیری ناتوان هستند؟
مدیران دولتی تنها مجری قوانینی هستند که دیگران نوشتهاند. آنها توانایی تصمیمگیری مستقل و اجرای اصلاحات لازم را ندارند. این ناتوانی باعث شده است که انرژی لازم به جای صرف تولید و کار، صرف بروکراسی و فرآیندهای اداری شود. آیا این ناتوانی دلیل اصلی زیاندهی ایرانخودرو نیست؟
11. آیا شرکت کروز میتواند الگوی موفقی برای بخش خصوصی باشد؟
شرکت کروز سالانه بیش از ۶۰ میلیون قطعه تولید میکند و بیش از ۴۰۰۰ نوع قطعه مختلف را به بازار عرضه میکند. این شرکت با اشتغالزایی گسترده و ارائه خدمات با کیفیت، نشان داده است که بخش خصوصی میتواند حتی در شرایط تحریمی نیز موفق باشد. آیا این موفقیتها نشان نمیدهد که بخش خصوصی میتواند ایرانخودرو را نجات دهد؟
در پایان نیز به این نکته باید اشاره کرد که واگذاری ایرانخودرو به بخش خصوصی نه تنها یک ضرورت اقتصادی، بلکه یک الزام اجتماعی است. ادامه مدیریت دولتی این شرکت تنها به افزایش زیانها و نهایتاً ورشکستگی آن منجر خواهد شد. بخش خصوصی با تجربه و توانمندیهای خود میتواند ایرانخودرو را از این وضعیت نجات دهد و آن را به سمت سودآوری و پیشرفت هدایت کند. آیا وقت آن نرسیده که این تغییر مهم را عملی کنیم؟