استاد حوزه علمیه قم گفت: یکی از نقدهای مهم و ارزشمند حضرت امام نسبت به مشهور این است که وقتی واقعیات و تکوینیات وارد محدوده علم اصول می‌شوند، باید حتماً با نگاه عرفی، با عقل عرفی و با منطق عرفی تحلیل و بررسی شوند، نه باعقل فلسفی و برهانی. حضرت امام می‌فرمایند که وقتی می‌خواهید مسأله کلی و فرد را با عرف و عقل عرفی بررسی کنید، یعنی در برابر کلی و فرد قرار می‌گیرید، نباید آن را با نگاه عقل فلسفی تحلیل کنید.

استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه اندیشه‌های اصولی حضرت امام ظرفیت و قابلیت آن را دارند که موضوع بحث‌های اصولی، علمی و پژوهشی قرار گیرند، گفت: یکی از نقدهای مهم و ارزشمند حضرت امام نسبت به مشهور این است که وقتی واقعیات و تکوینیات وارد محدوده علم اصول می‌شوند، باید حتماً با نگاه عرفی، با عقل عرفی و با منطق عرفی تحلیل و بررسی شوند، نه باعقل فلسفی و برهانی. حضرت امام می‌فرمایند که وقتی می‌خواهید مسأله کلی و فرد را با عرف و عقل عرفی بررسی کنید، یعنی در برابر کلی و فرد قرار می‌گیرید، نباید آن را با نگاه عقل فلسفی تحلیل کنید.

به گزارش خبرنگار جماران، حجت‌الاسلام و المسلمین فرید موالی‌زاده، طی سخنانی در نشست علمی تبیین مکتب امام خمینی(س) با موضوع «عقل عرفی و منشأ اعتبار آن در اندیشه امام خمینی(س)»، گفت: خاطرم هست که در سال ۱۳۸۹، مقام معظم رهبری(حفظه‌الله تعالی) جلسه‌ای با اساتید قم داشتند و در آن جلسه یکی از نکاتی که ایشان به آن تأکید کردند، ضرورت نشر اندیشه‌های حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه بود. ایشان بر این مطلب بسیار اصرار ورزیدند و حتی مثالی را مطرح کردند. فرمودند که همین مسأله «خطاب قانونی» که یکی از دیدگاه‌های اصلی حضرت امام در علم اصول است و فضای تقنینی علم اصول را تبیین می‌کند، نظریه‌ای است که با تمامی ابعاد و نکات ذیل آن باید مورد بحث و پژوهش قرار گیرد.

استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه اندیشه‌های اصولی حضرت امام ظرفیت و قابلیت آن را دارند که موضوع بحث‌های اصولی، علمی و پژوهشی قرار گیرند، افزود: تأثیر این اندیشه‌ها در عملیات استنباط در فقه و در دیدگاه خاص حضرت امام تحت عنوان «فقه پویا» که مورد تأکید ایشان است، کاملاً مشهود خواهد بود.حضرت امام در کنار تأکید بر «اجتهاد جواهری»، نوآوری‌های بسیاری در درون این اجتهاد ارائه کرده‌اند. این نوآوری‌ها در ابعاد مختلفی گسترش یافته‌اند که توضیح و شرح آن‌ها نیازمند جلسات فراوانی است.

وی با اشاره به اینکه در رابطه‌ با عقل و عرف در علم اصول و علم فقه، مباحث فراوانی مطرح شده است، یادآور شد: حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه برای عرف دو گونه وظیفه قائل بودند. یک وظیفه‌ای که عرف بر عهده دارد، معمولاً در بیانات فقها بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و تمرکز اصلی مباحث بر روی آن بوده است. این وظیفه همان مسأله «سیره‌های عرفی» و «سیره‌سازی عرفی» است. به این معنا که فقهای ما و اصولیون عرف را به‌عنوان یک معتبر در نظر گرفته‌اند که سیره‌هایی را اعتبار کرده و قراردادهایی را وضع کرده است.

موالی‌زاده تأکید کرد: یکی از نقدهای مهم و ارزشمند حضرت امام نسبت به مشهور این است که وقتی واقعیات و تکوینیات وارد محدوده علم اصول می‌شوند، باید حتماً با نگاه عرفی، با عقل عرفی و با منطق عرفی تحلیل و بررسی شوند، نه باعقل فلسفی و برهانی. حضرت امام می‌فرمایند که وقتی می‌خواهید مسأله کلی و فرد را با عرف و عقل عرفی بررسی کنید، یعنی در برابر کلی و فرد قرار می‌گیرید، نباید آن را با نگاه عقل فلسفی تحلیل کنید. در علم اصول، بررسی مسائل باید با نگاه عرفی انجام شود. در فقه نیز، زمانی که می‌خواهید روایات یا آیات فقهی را تحلیل کنید، کلی و فرد، انطباق، کیفیت تحقق طبیعت در خارج و رابطه کلی با افرادش را از نگاه عرفی بررسی کنید.

وی افزود: در علم اصول نیز این تفاوت را می‌بینیم. آقایان در بحث استصحاب کلی می‌دانند که اگر استصحاب کلی را با نگاه رجل همدانی بررسی نکنیم، نمی‌توانیم به استصحاب کلی در قسمت‌های دوم و سوم قائل شویم، مگر اینکه به نگاه رجل همدانی اعتقاد پیدا کنیم. در مسأله متعلق احکام که یکی از بحث‌های مهم علم اصول است، آخوند خراسانی تعبیر به «وجود سعی در خارج» می‌کند.  به کفایه مراجعه می‌کنند و اساساً دلیل اینکه آخوند در بحث اجتماع امرونهی، امتناعی شده، این است که ایشان قائل به این هستند که متعلق احکام، طبیعی است، اما نه طبیعی در ذهن، بلکه طبیعی در خارج که به طور مستقل و با مشخصات فردی وجود دارد. این دقیقاً مطابق با دیدگاه نظر رجل همدانی است.

استاد حوزه علمیه قم یادآور شد: امام می‌فرماید این مسأله را به‌درستی محقق اصفهانی کشف کرده‌اند. ایشان راه‌حل این مشکل را در این می‌داند که در علم اصول باید با عقل عرفی حرکت کرد. البته عزیزان، تعبیر «عقل عرفی» که من به کار بردم، در بیانات امام به این صراحت نیامده است. این تعبیر توسط شاگردان امام به کار برده شده است، در ذیل همین مسأله کلی و فرد. این تعبیر کاملاً درست است، چرا که «عقل» به معنی شناخت تکوینی است، یعنی ما داریم یک مسأله تکوینی را تحلیل می‌کنیم، نه یک سیره عقلایی و عرفی  سیره اعتبار عرف است.

وی تصریح کرد: آقایان در بحث مقدمه داخلیه معتقدند که وجوب در بین اجزاء یک مرکب منتشر می‌شود؛ چون هویت مرکب به اجزایش بستگی دارد. به همین خاطر قائل به وجوب ضمنی هستند و چون قائل به وجوب ضمنی می‌شوند، مقدمه داخلیه و وجوب غیری امام در اینجا معتقد است که خیر، عرف وقتی که به مرکب نگاه می‌کند، هویت را به اجزا نمی‌بخشد. اتفاقاً هویت را به کل می‌بخشد. عقل عرفی در برابر هر مرکبی که یک واقعیت خارجی است، قرار می‌گیرد و هویت را به کل می‌بخشد، نه به اجزا. اتفاقاً نسبت به اجزا لابشرط است و تعبیر امام در بحث صحیح و در مناهج این‌گونه است که کل اجزا را در خود می‌بلعد؛ لذا با تغییر اجزا و بقای کل، هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود.

موالی‌زاده گفت: در فلسفه تحلیلی زبان، به‌خصوص در اسم علم، این بحث جایگاه خاصی دارد. در مقدمه داخلیه و دیگر مباحث علم اصول نیز مطرح است. نظریه روح‌المعانی هم از این اتخاذ شده است. اما امام چنین اعتقادی دارند. حواستان باشد که وقتی مرکب را می‌خواهید تحلیل کنید، یک‌بار از نگاه عقل فلسفی مرکب را تحلیل می‌کنید و یک‌بار مرکب را از دیدگاه عقل عرفی بررسی می‌کنید. نتیجه‌اش این می‌شود که امام وجوب ضمنی را نفی می‌کند. چیزی به نام وجوب ضمنی نداریم. وجوب به کل تعلق‌ گرفته است.

وی افزود: در اینجا امام یکی از مؤیدات خود برای رد وجوب ضمنی را از روایات می‌آورد. آن هم جعل استقلالی اجزاء است. یعنی وقتی که صلات اجزایش را می‌خواهیم جعل کنیم، مستقلاً جعل می‌کنیم. می‌گوییم «لا صلاه الا بفاتحة الکتاب»، «لا صلاه الا باالرکوع». این مؤید این مطلب است. امام این را به‌ عنوان یکی از دلایل خود برای رد وجوب ضمنی می‌آورد. این هم یک بحث است که امام در آن مثال‌های دیگری هم مطرح کرده‌اند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.