آیت‌الله سیدمجتبی نورمفیدی گفت: امام اندیشمندی است که آراء او همچون صدف در اعماق دریای علم و دانش ایشان، نیازمند صید و پردازش و عرضه است. اندیشمندی که انقلاب و ابعاد سیاسی ـ اجتماعی شخصیت او، بر بُعد علمی او سایه انداخت. البته باید امیدوار بود و نباید ناامید شد. اگرچه عواملی دست به دست هم داده تا این آراء علمی کم‌فروغ‌تر شود. اما باید خستگی‌ناپذیر به این تلاش‌ها ادامه داد، مخصوصاً برای اینکه این اندیشه‌ها در قالب قواعد در علم اصول گنجانده شود و راهگشا باشد و مایه امیدواری جامعه و مردم باشد.

یکی از اساتید حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه امام در اوج توانمندی و صلاحیت علمی قرار داشتند، گفت: امام اندیشمندی است که آراء او همچون صدف در اعماق دریای علم و دانش ایشان، نیازمند صید و پردازش و عرضه است. اندیشمندی که انقلاب و ابعاد سیاسی ـ اجتماعی شخصیت او، بر بُعد علمی او سایه انداخت. البته باید امیدوار بود و نباید ناامید شد. اگرچه عواملی دست به دست هم داده تا این آراء علمی کم‌فروغ‌تر شود. اما باید خستگی‌ناپذیر به این تلاش‌ها ادامه داد، مخصوصاً برای اینکه این اندیشه‌ها در قالب قواعد در علم اصول گنجانده شود و راهگشا باشد و مایه امیدواری جامعه و مردم باشد.

به گزارش خبرنگار جماران، آیت‌الله سیدمجتبی نورمفیدی طی سخنانی در نشست علمی تبیین مکتب امام خمینی(س) با موضوع «مواجهات انتقادی امام خمینی(س) با علم اصول در دوره معاصر»، گفت: ناقد و منتقد باید از حداکثر صلاحیت‌ها و توانمندی‌های علمی برخوردار باشد. بسیاری از ناقدان و منتقدان از چنین صلاحیتی برخوردار نیستند و ما می‌توانیم این ناتوانی را در آثار و سخنان آنان به وضوح ببینیم. امام در اوج توانمندی و صلاحیت علمی قرار داشتند و در هر دانشی به عنوان یک متخصص بزرگ و صاحب‌نظر وارد شدند.

این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه پنج برجستگی و ویژگی در مواجهه انتقادی امام خمینی قابل ذکر است، تصریح کرد: کلان‌نگری هیچ‌گاه امام را از خردنگری دور نکرده است؛ ما این کلان‌نگری را در بسیاری از اهل دانش نمی‌بینیم. ویژگی دوم این است که امام در مواجهه با علوم و دانش‌ها، پردازش فعالانه دارد؛ خود می‌اندیشد، خود پرسش مطرح می‌کند و خود نتیجه می‌گیرد. نکته بعدی این است که می‌توان انضباط و هماهنگی را در سراسر اندیشه و آراء وی مخصوصاً در بُعد نقد و انتقاد مشاهده کرد.

وی افزود: بسیاری از منتقدان بیشتر به بنا توجه می‌کنند و از مبانی غافل‌اند. امام به زیربناها توجه تام دارد؛ گاهی زیربنای یک رأی را تخریب می‌کند و گاهی مبانی را پی‌ریزی و براساس آن مبانی، ساختمان و بنای جدید می‌سازد. ویژگی پنجم رویکرد انتقادی امام این است که در هر دانشی با توجه به غایت و هدف آن دانش، مسائل را مورد سنجش قرار می‌دهد و وقتی با مسائلی مواجه می‌شود که از هدف و غایت و مقصد آن دانش دور هستند، فاصله می‌گیرد و صاحبان اثر و تألیف را به واسطه پرداختن بیش از حد به آنچه که نباید به آن بپردازند، مؤاخذه می‌کند.

آیت‌الله نورمفیدی یادآور شد: برخی از انتقادات و نقدهای امام ساختاری و برخی دیگر روشی است. مهم‌ترین مواجهه انتقادی امام با علم اصول در وضعیت کنونی این است که علم اصول گرفتار مسائل و مباحثی شده که به غایت از غایت اصول دور هستند. اساتید محترم مستحضر هستند و می‌دانند که امام در مواضع متعدد، در رساله اجتهاد و تقلید و به مناسبت در برخی از مباحث دیگر، تأکید می‌کنند که علم اصول فقه، مقدمه علم فقه و یک علم آلی است، نه استقلالی؛ هدف آن هم کشف قواعد استنباط و فهم احکام شرعی است.

وی تأکید کرد: فقه که به نظر ایشان قانون زندگی دنیا و آخرت است، باید مقصد کشف اصول و قواعد باشد. لذا امام تصریح می‌کند که اگر در علم اصول بحث‌ها کاربردی نباشد و در استنباط فقه اثر نداشته باشد، پرداختن به آن بی‌فایده است. آنچه مورد انکار و انتقاد امام است، ورود زوائد به علم اصول است؛ هیچ کسی با توسعه علم اصول در راستای هدفی که برای آن وجود دارد، مخالف نیست.

این استاد حوزه علمیه قم افزود: واقعاً آیا الان وقت آن نیست که بعضی از این مسائل وارد دانش اصول شود در حالی که این اتفاق نیفتاده و اوقات به برخی از مسائل صرف می‌شود که به تعبیر امام(ره) هیچ نقشی در استنباط ندارد. ما الان با چالش‌های جدی مواجه هستیم؛ چالش‌هایی نه فقط در عرصه پاسخ به مشکلات و معضلات دنیای امروز، بلکه حتی در استفاده از نصوص و منابع دینی برای پاسخ به پرسش‌های گذشته.

وی گفت: الآن یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در برداشت از نصوص و متون دینی، همان است که با عنوان هرمنوتیک شهرت پیدا کرده؛ روش‌های تفسیر متن بسیار متفاوت شده؛ سخن از تاریخی بودن تفسیر نصوص است؛ سخن از تأثیر قواعد تاریخی بر متون دینی و نصوص دینی است. ممکن است بخشی از اینها جنبه کلامی داشته باشد ولی قطعاً ابعاد برجسته‌ای از اینها به دانش اصول مربوط است.

آیت‌الله نورمفیدی افزود: برخی از نظریات امام این ظرفیت را دارند که وارد علم اصول شوند و مورد بحث قرار بگیرند. وقتی این عرصه‌ها و روزنه‌ها در مقابل ما قرار دارد، ما به مسائلی بپردازیم که هیچ نقشی در استنباط ندارد؟ مثلاً نظریه زمان و مکان یکی از مهم‌ترین و بدیع‌ترین نظریاتی است که من تصور می‌کنم نه تا به حال درباره آن خوب بحث شده و نه انسجام و انضباط پیدا کرده است.

وی با تأکید بر اینکه نظریه مصلحت واقعا نظریه مهمی است، اظهار داشت: درباره مصلحت، ظرفیت تلاش علمی بسیاری وجود دارد. خود من حدود 70 جلسه راجع‌به قاعده مصلحت بحث داشتم. از کلمات امام هم برمی‌آید که ایشان نه‌تنها مصلحت را در عرصه کشف و استنباط حکم ثانوی یا اجرا و تطبیق حکم ثانوی، بلکه در استنباط حکم اولی هم دخیل می‌داند. این چقدر جای کار دارد؟! علم اصول باید متناسب با این نیازها توسعه پیدا کند.

این استاد حوزه علمیه قم در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص محدود کردن دخالت عرف در فهم خطابات شرعی، گفت: کسی در دخالت عرف در فهم خطابات شرعی تردید ندارد؛ هیچ کسی نمی‌گوید ما عرف را کنار بگذاریم و تنها باید روی عقل تکیه کنیم. البته این غیر از محور دوم است که عرض کردم گاهی دقت‌های عقلی راه پیدا کرده حتی در فهم خطابات، این غیر از آن محور است. امام قلمرو نقش عرف در فهم خطابات شرعی را توسعه داد.

وی تصریح کرد: مشهور معتقدند خطابات شرعی به عدد افراد مکلفین منحل می‌شود؛ نظریه انحلال معروف است؛ اما امام با انتقاد از نظریه انحلال خطابات شرعی به عدد افراد مکلفین، نظریه خطاب قانونی را ابداع کردند. ایشان می‌گوید ما دو خطاب داریم؛ یک خطاب شخصی داریم و یک خطاب قانونی. خطاب قانونی همان خطابی است که قانونگذار متوجه جامعه و مردم می‌کند. هدف در خطاب عمومی بعث و تحریک تک‌تک انسان‌ها نیست، بلکه هدف وضع قانون و اراده قانونگذاری است؛ همین که جمعیت قابل توجهی قابلیت انبعاث داشته باشند، برای صحت این خطاب کافی است، ولو یک عده زیادی منبعث نشوند؛ کافر، عاصی، عاجز، این خطاب اصلاً نمی‌تواند متوجه آنها شود.

آیت‌الله نورمفیدی ادامه داد: امام نظریه خطابات قانونی را از عرف اتخاذ کرده‌اند؛ یعنی دقیقاً همان رویه‌ای که عرف در قانون‌گذاری داشته‌اند، مدنظر ایشان بوده و از آنجا که خطابات شرعی را مطابق با محاورات عرفی می‌دانستند، فرمودند که این خطاب شخصی نیست تا بخواهد به عدد افراد مکلف انحلال پیدا کند. آن وقت شما ببینید این چقدر مشکلات را حل کرده است؛ مشکل توجه خطاب به عاجز، عاصی، کافر؛ در مسأله ترتب آن همه بحث‌ها در ترتب صورت گرفته و بزرگان به دست‌وپا افتادند که در مورد توجه خطاب و کنار هم قرار گرفتن امر به اهم و مهم، چه کار کنند. این در عرصه اجتماعی هم آثار مهمی دارد؛ وقتی یک ریشه درست تبیین شود، تا انتها می‌آید و آن آثار را دارد.

وی یادآور شد: در بحث امر به معروف و نهی از منکر یک بحثی است که آیا وجوب امر به معروف و نهی از منکر مشروط و منوط به علم به قدرت است یا نه. امام علم به وجود قدرت را در وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرط نمی‌داند. بله، اگر یقین داشته باشد که نمی‌تواند، این بحث دیگری است؛ آقایان می‌گویند در فرض شک در قدرت اصل برائت جاری می‌شود و تکلیف برداشته می‌شود. امام می‌فرماید: نه، تکلیف با شک برداشته نمی‌شود.

این استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: امام اندیشمندی است که آراء او همچون صدف در اعماق دریای علم و دانش ایشان، نیازمند صید و پردازش و عرضه است. اندیشمندی که انقلاب و ابعاد سیاسی ـ اجتماعی شخصیت او، بر بُعد علمی او سایه انداخت. البته باید امیدوار بود و نباید ناامید شد. اگرچه عواملی دست به دست هم داده تا این آراء علمی کم‌فروغ‌تر شود. اما باید خستگی‌ناپذیر به این تلاش‌ها ادامه داد، مخصوصاً برای اینکه این اندیشه‌ها در قالب قواعد در علم اصول گنجانده شود و راهگشا باشد و مایه امیدواری جامعه و مردم باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.