پاکستان با هرگونه تغییر و تحولی در مرزهای منطقه مخالف است، ولی طالبان از این تغییر مرزها به به ویژه با پاکستان استقبال می کنند و آن را مقدمه ای برای دیگر دعاوی ارضی خود با دیگر کشورهای منطقه میداند.
پایگاه خبری جماران: محمد حسین بنی اسدی، سرکنسول سابق ایران در لاهور پاکستان و کارشناس مسائل شبه قاره در یادداشتی برای جماران نوشت:
بازی بزرگ که در قرن ۱۹ امپراطوری روس و انگلیس را رویاروی هم قرار داد اکنون در شرایط جدید، جنوب آسیا را به میدان رویارویی طالبان و پاکستان بدل کرده است. این وضعیت، آینده تیره و خشنی را نوید می دهد که هر دو طرف آن را مردم بومی و مسلمان منطقه تشکیل می دهند.
پاکستان که با سرمایه گذاری عظیم چند دههای امید بسته بود که با سلطه طالبان بر افغانستان، عمق استراتژیک را برای اسلام آباد محقق و تضمین کند و همزمان جهنمی برای دشمن دیرین خود یعنی هند فراهم سازد اکنون نه تنها آمال و آرزوهای خود را بر باد رفته می بیند بلکه به طور غیر قابل انتظاری تمامیت ارضی و حاکمیت خود را نیز در معرض خطر پدیده طالبان می بیند.
در گذشته باور اینکه پاکستان با هواپیما، راکت و پهپاد به منظور سرکوب اعضای شورشی تحریک طالبان پاکستان، خاک افغانستان را مورد حمله قرار دهد در اذهان خطور نمی کرد ولی این واقعیت در ماه دی سال جاری جامه حقیقت پوشید و شعله رقابت توام با دشمنی بین پاکستان و افعانستان را بر افروخت و امکان این خصومت مکتوم و نهفته را علنا عریان ساخت. این غول بیرون آمده از شیشه میرود که با چهره کریه و خشن خود حمام خون و کشت و کشتار در جنوب آسیا را دامن زند.
پاکستان طی ماههای گذشته نهایت تلاش خود را به خرج داد تا طالبان حاکم بر کابل را متقاعد کند که دست از حمایت از «تحریک طالبان» پاکستان بردارد و به آنها برای فعالیت علیه پاکستان پناه ندهد ولی ظاهرا این اقدام پاکستان نه تنها نتیجه نداده بلکه طالبان عملا ابعاد دیگری از اهداف خود را علنی ساخته است.
در همین راستا، عنایت الله خوارزمی، سخنگوی وزارت دفاع طالبان اعلام کرد که منطقه خیبر پختونخوا را جزئی از خاک پاکستان نمی داندT بلکه این منطقه را جزئی از خاک افغانستان می داند و به حملات در آن سوی خط مرزی دیوراند ادامه میدهد.
تا کنون هیچ حکومتی در افغانستان خط دیورند که در سال ۱۸۹۳ توسط انگلیس ترسیم شد را به رسمیت نشناخته است و اکنون در این مقطع که خصومت علنی شده، طالبان مدعی مناطق پشتون نشین پاکستان در جوار مرز دو کشور نیز شده است.
در پرتو علنی شدن کشمکش بین پاکستان و طالبان حاکم بر کابل، اسلامآباد طالبان افغانستان را حامی «تحریک طالبان» پاکستان می داند و اعلامکرده تا زمانیکه مسئله تحریک طالبان پاکستان حل نشود روابط دو کشور بهبود نخواهد یافت.
در مقابل شیر محمد استانکزی، معاون وزیر خارجه طالبان مدعی شد که داعش مراکز آموزشی در خاک پاکستان دارد و اعضای آن زیر نظر نظامیان پاکستان آموزش می بینند و برای انجام عملیات به افغانستان اعزام می شوند.
تنش در روابط دو کشور، پاکستان را بر آن داشته که در سیاست خود با کابل تجدید نظر کند. با توجه به اینکه پرونده افغانستان در دست ارتش پاکستان است و طبعا با تجربهای که نظامیان این کشور دارند راهکارهای مختلف از جمله برخوردهای خشن و سخت نیز در دست اقدام خواهند داشت.
دیدارهای مکرر نظامیان پاکستان به کابل و سفر رئیس ای .اس .ای (سازمان اطلاعات پاکستان) به تاجیکستان طی هفته های اخیر گویای دغدغه و نگرانی شدید پاکستان و تصمیم نظامیان برای برونرفت از این بحران است.
سازمان اطلاعات ارتش پاکستان I.S.I یکی از سازمانهای مجرب و خشن اطلاعاتی امنیتی است که سپرده شدن پرونده امور افغانستان به دست این سازمان خبر خوبی برای طالبان نیست و بیگمان پرونده جامع و چند بعدی را در این خصوص ایجاد و اجرا خواهد کرد.
امکان دارد ورود این سازمان اولا به ایجاد شکاف در بین گروههای تشکیل دهنده تحریک طالبان پاکستان منجر شود و ثانیا به فعال سازی اقلیت های قومی غیر پشتون علیه طالبان تا سایر راهکارها و روشهای امنیتی و غیره. سفر اخیر رئیس ای. اس .ای .به تاجیکستان در این راستا قابل تعبیر است زیرا تاجیکستان مرکز حضور نیروهای جبهه مقاومت افغانستان است.
تحریک طالبان پاکستان یک سازمان یکپارچه نیست بلکه مجموعه ای متشکل از ۲۴ گروه کوچک و بزرگ مخالف دولت پاکستان است. به گفته یکی از مسولین پاکستان این جنبش ۱۲ رهبر اصلی دارد که اکنون ۱۲ نفر از رهبرانTTP(تحریک طالبان پاکستان) در افغانستان حضور دارند و علیه پاکستان اقدام می کنند . به نظر می رسد پاکستان کار با ازبکها، تاجیکها، هزاره ها و اسماعیلی های بدخشان افغانستان را به منظور ایجاد فشار بر طالبان آغاز کند.
این شرایط فرصت مناسبی برای اقلیتهای افغانی فوق نیز فراهم میکند که با جلب حمایت دیگر کشورها به ویژه پاکستان نسب به اعاده حق و حقوق خود امیدوار باشند و تلاشهای عملی خود را به کار بندند .
افغانستان با جمعیتی قریب به ۳۵ میلیون نفر در حدود ۵۰ گروه قومی را در خود جای داده که بزرگترین آن را پشتون ها، جمعا ۴۰ در صد، تشکیل می دهند.
قانون اساسی افغانستان ۱۴ قوم پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه، نورستانی، ایماق، قرغیز، قزلباش، گوجر، سادات، براهویی و مغول را به رسمیت می شناسد. بیشترین گروه قومی را به ترتیب پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک تشکیل می دهند.
در افغانستان شیعیان که حدود ۳۰ در صد جمعیت را تشکیل می دهند به دو گروه جعفری و اسماعیلی تقسیم می شوند که حدود ۲۵ در صد آن را شیعیان جعفری تشکیل می دهند.
طالبان در ادامه سیطره قوم پشتون سعی خواهد کرد با جابجایی پشتون ها به مناطق دیگر بافت جمعیتی را به نفع خود تغییر دهد و حقوق تاجیکها، ازبکها، هزاره ها و اسماعیلی ها و سایر اقلیت ها را بیش از پیش پایمال کند.
پاکستان دارای جمعیت ۲۵۰میلیون نفر است که تنها ایالت پنجاب ۱۲۷ میلیون نفر جمعیت دارد. در این میان پاکستان حدود ۶۰ میلیون پشتون را در خود جای داده است که ۱۵ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. پشتونهای پاکستان در دو سوی خط مرزی دیورند و بخش باختری رود سند شامل منطقه خیبرپختونخوا و بخش شمالی ایالت بلوچستان ساکن هستند.
با توجه به تعداد جمعیت قوم پشتون در دو کشور پاکستان و افغانستان بالاگرفتن هرگونه التهاب قومی کل جنوب آسیا را متاثر می سازد. طبیعی است که در این صورت ایران نیز از این بحران بی نصیب نخواهد ماند؛ از این رو ایجاب می کند که به منظور پیشگیری از حوادث آتی غیر قابل جبران از هم اکنون موضوع جنوب آسیا و آینده آن در دستور کار ایران قرار گیرد که زمینه همکاری با دیگر کشورهای را نیز فراهم سازد.
متأسفانه از سه سال پیش که طالبان بر افغانستان مسلط شده اند هیچگونه جدیتی از طرف کشورهای منطقه با این گروه خشن و بحرانآفرین نشانداده نشده است؛ به ویژه ایران که در حوزه حقابه نیز با مشکل مواجه شده همچنان با اهمال با این گروه به تعامل ادامه می دهد.
بدیهی است فرصت های تاریخی به ندرت دست می دهد و چنانچه از آن استفاده نشود نتیجه ای جز خسران و پشیمانی در بر نخواهد داشت.
در این مقطع حساس که هنوز پایه های طالبان مستحکم نشده و مورد شناسایی کامل جامعه جهانی قرار نگرفته، شرایط ایجاب می کند که با اقدامات جامع و همه جانبه کشورهای منطقه و جامعه جهانی این گروه افراطی وادار به پذیرش حق و حقوق سایر گروههای قومی و مذهبی و رعایت حقوق بانوان و غیره شود.
بدیهی است اگر پایه های حکومت طالبان مستحکم شود در آینده مشکلات زیادی برای کشورهای همسایه به ویژه ایران و پاکستان فراهم خواهندکرد.
چنانچه درگیری بین طالبان و پاکستان اوج بگیرد که سرانجامبه رویارویی مستقیم بین پشتونها و پنجابیها منجر شود منطقه جنوب آسیا به جهنمی از خشونت بدل خواهدشد.
گرچه جمعیت پاکستان و ارتش قدرتمند آن قابل قیاس با افغانستان نیست ولی موقعیت ضعیف اقتصادی پاکستان و جمعیت قابل توجه پشتون در اینکشور از نقاط ضعف اسلامآباد محسوب می گردد که حتی سلاح هسته ای نیز برای این کشور نقش بازدارندگی را نمی تواند ایفا کند.
در شرایطی که بین دو کشور درگیری ایجاد شود منطقه نیز متاثر خواهد شد و هرگونه ناکامی پاکستان در این کارزار، علیه ایران نیز تلقی خواهد شد. پاکستان با هرگونه تغییر و تحولی در مرزهای منطقه مخالف است، ولی طالبان از این تغییر مرزها به به ویژه با پاکستان استقبال می کنند و آن را مقدمه ای برای دیگر دعاوی ارضی خود با دیگر کشورهای منطقه میداند، لذا ایجاب می کند که به هیچوجه در جهت تثبیت و تقویت طالبان اقدامنشود.
هرگونه اقدامی که منجر به تقویت طالبان در منطقه شود بی گمانگناهی نابخشودنی و فراموش نشدنی علیه حق و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی افغانستان و علیه منافع ملی ایران است که در تاریخ ثبت خواهد شد.
خبرهایی از امکان سفر وزیر خارجه کشورمان بهکابل در آینده نزدیک به گوش می رسد که در صورت صحت بیگمان این سفر بیش از همه به نفع طالبان خواهد بود و در ادامه تعامل دولت سیزدهم که به حضور میلیونها مهاجر غیر قانونی افغان در کشورمان منجر شد تعبیر می گردد.
از طرف دیگر سفر وزیر خارجه کشورمان به کابل آن هم بعد از صدور حکم اولیه بازداشت دیوان کیفری بینالمللی علیه سران طالبان در نوبه خود در کارنامه سیاستخارجی کشورمان بهعنوان شاهکار سفر دیپلمات ارشد کشورمان بعد از سفرهای بیحاصل و خود خواسته به کشورها عربی منطقه به ثبت خواهد رسید.