رئیسجمهور جدید ایران، جراح قلب و وزیر بهداشت سابق، مسعود پزشکیان، معتدلترین کاندیدای ریاستجمهوری بوده و سابقهای در حمایت از تعامل بیشتر با غرب به منظور کاهش تحریمها دارد. بنابراین، از تاریخ ۲۰ ژانویه سال آینده، رئیسجمهور دونالد ترامپ قادر خواهد بود از تمایل پزشکیان برای اجتناب از تحریمهای قریبالوقوع بهرهبرداری کند.
پایگاه خبری جماران: « در سپتامبر گذشته، اسرائیل بهطور موفقیتآمیز یک پناهگاه دفنشده در عمق ۶۰ فوتی در ضاحیه جنوبی در بیروت را نابود کرد. در جریان این حمله، تقریباً کادر رهبران ارشد حزب الله لبنان جان خود را از دست دادند( شهید شدند) . اجرای این عملیات شامل حدود دوازده فروند جنگنده F-15 بود که هر یک شش بمب JDAM (بمبهای هدایتپذیر مستقیم مشترک) به وزن ۲۰۰۰ پوند را حمل میکردند. ابتدا ساختمانهای مسکونی بالای پناهگاه زیرزمینی بهطور سیستماتیک تخریب شدند. سپس عملیاتی بهخوبی برنامهریزیشده اجرا شد که شامل رهاسازی دهها بمب پناهگاهشکن در یک الگوی زمانی دقیق بود که در نهایت ۲۰ یارد خاک و سنگ را منفجر و پناهگاه را نابود کرد. تنها چند ارتش در جهان میتوانستند چنین عملیاتی پیچیده و دقیق را اجرا کنند. هدف از توصیف فوق، ستایش از توانایی نظامی اسرائیل نیست، بلکه نشان دادن دشواری نابود کردن یک پناهگاه است.»
به گزارش جماران، Theamericanconservative وب سایتی تحلیلی که توجه ویژه به مسائل مربوط به ایران و ایالات متحده دارد، با این مقدمه می نویسد: الگوی قید شده در بالا زمانی که به نقشه ها برای نابودی تأسیسات هسته ای ایران گره می خورد، برای برخی نگران کننده می شود. توصیف بالا نشان میدهد دو مورد از مهمترین تأسیسات تسلیحات هستهای ایران که در عمق حداقل ۸۰ تا ۱۴۵ متر سنگ دفن شدهاند، با محافظت بیشتر از بتن تقویتشده که به شدت در برابر نفوذ و موج ضربه ناشی از انفجار بمبهای پناهگاهشکن مقاوم است، به راحتی قابل تخریب کامل نیستند.
با این حال، چندین حمله دقیق با استفاده از سلاحهای نفوذگر بزرگ که توسط بمبافکنهای پنهانکار B-2 انجام میشود، تقریباً قطعاً میتواند تأسیسات کمعمقتر ایران را به شدت آسیب بزند یا نابود کند. حتی تأسیسات عمیقتر نیز میتوانند با تخریب ورودیهای اصلی خود فلج شوند؛ اگرچه چنین تأسیساتی تقریباً مطمئناً ورودیهای پشتی دارند که به آنها اجازه میدهد تا با برخی از سطوح عملکرد ادامه دهند.
اما حتی اگر B-2 های ما بتوانند از رادارهای رصد تأمینشده توسط روسیه ایران فرار کنند و تعداد کافی GBU-57 برای آسیب زدن یا نابود کردن تمام تأسیسات شناختهشده مرتبط با تولید و تحویل سلاحهای هستهای تحویل دهند، هنوز واقعاً نمیدانیم که جمهوری اسلامی چقدر اورانیوم غنیشده یا پلوتونیوم درجه تسلیحاتی که میتواند به سرعت به بمبهای شکافت نوع انفجاری تبدیل شود، در اختیار دارد که در مکان های مخفی نگهداری می کند. این همه اطلاعات و برآورد دقیق به عدم قطعیت بزرگی در مورد این ایده منجر میشود که صرفاً با استفاده از قدرت هوایی آمریکایی میتوان جلوی ایران را از دستیابی به بمب گرفت. اگر قدرت هوایی نباشد، پس چه؟ خب، همیشه دیپلماسی وجود دارد.
نویسنده این مطلب در ادامه باز پیش فرض این را مطرح می کند که ایران در هیچ توافقی در آینده محدودسازی قدرت دستیابی خود به سلاح هسته ای را نخواهد پذیرفت، پس به سراغ بررسی گزینه جنگ گسترده با ایران رفته و می نویسد: این سناریوی خوشبینانه ممکن است عالی به نظر برسد، اما صحبت درباره تجاوز به یک کشور مسلح با جمعیتی ۹۱ میلیون نفری که ۶۳۶,۰۰۰ مایل مربع وسعت دارد، بسیار آسانتر از اجرای چنین حملهای است. برخی تحلیلگران بر این باورند که برای شکست و اشغال ایران به ۱.۶ میلیون سرباز و شمار زیادی تلفات نیاز است. دیگران اشاره میکنند که ایران یکی از پیشگامان تولید نوعی پهپاد است که در اوکراین کشنده بوده و این کشور دارای موشکهای بالستیک و کروز است که تهدیدی بسیار بزرگتر برای ناوهای جنگی ایالات متحده نسبت به آنهایی است که تاکنون توسط حوثیها استفاده شدهاند.
میتوان به پیشبینیهای هولناکی که درباره تلفات انبوهی که نیروهای ایالات متحده و ائتلاف پیش از عملیات طوفان صحرا و عملیات آزادی عراق با آن مواجه خواهند شد، نگاه کرد. این تلفات هرگز اتفاق نیفتاد و ممکن است وسوسهانگیز باشد که فکر کنیم پیشبینیهای هولناک کنونی درباره رویارویی با ایران نیز به همین اندازه نادرست هستند. با این حال، تفاوتهای مهمی بین امروز و اوایل دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ وجود دارد. اولاً، ارتش امریکا که به شدت تحلیل رفته و ضعیف شده است، به هیچ وجه به اندازهای که در آستانه آن درگیریها بود، قدرتمند نیست. ثانیاً، تشکیل یک ائتلاف مشابه آنچه در آن زمان وجود داشت، بسیار غیرمحتمل است. ثالثاً، ارتش بزرگ ایران از نظر فنی نسبت به ارتش عراق بسیار پیشرفتهتر است. رابعاً، از آنجا که ما در حال جنگ نیابتی خطرناک با روسیه هستیم، احمقانه خواهد بود اگر انتظار نداشته باشیم که روسیه از تخصص قابل توجه و پایگاه صنعتی دفاعی عظیم خود برای کمک به ایران در مقابل نیروهای ایالات متحده استفاده نکند. و در نهایت، اکثر تحلیلگران بر این باورند که ایران میتواند در مدت زمان کوتاهی تعدادی بمب شکافت را تولید کند که احتمال موفقیت آنها حتی در حین دفاع از خود در برابر تهاجم وجود دارد.
تمام این مسائل باعث میشود گزینه حمله به یک گزینه پرهزینه، غیرجذاب و به شدت پرخطر تبدیل شود که عمومی که از جنگ خسته شده است، از آن حمایت نخواهد کرد. این ما را به دیپلماسی و مهار بازمیگرداند. در حالی که فرصت جلوگیری از تبدیل ایران به یک قدرت هستهای توسط دولت بایدن از دست رفته و ممکن است دیگر قابل دستیابی نباشد، اما هنوز هم ارزش پیگیری قوی را دارد. همچنین شایان ذکر است که رئیسجمهور جدید ایران، جراح قلب و وزیر بهداشت سابق، مسعود پزشکیان، معتدلترین کاندیدای ریاستجمهوری بوده و سابقهای در حمایت از تعامل بیشتر با غرب به منظور کاهش تحریمها دارد.
بنابراین، از تاریخ ۲۰ ژانویه سال آینده، رئیسجمهور دونالد ترامپ قادر خواهد بود از تمایل پزشکیان برای اجتناب از تحریمهای قریبالوقوع بهرهبرداری کند. اقدام دیگری که ترامپ میتواند انجام دهد تا موقعیت ایالات متحده را هم از نظر نظامی و هم از نظر دیپلماتیک بهبود بخشد، پیگیری وعدهاش برای مذاکره سریع درباره پایان جنگ نیابتی ایالات متحده با روسیه است، به گونهای که رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، را ترغیب کند تا دوباره از نفوذ خود با ایران برای کمک به ایالات متحده در کاهش تمایلات هستهای ایران استفاده کند. توافق باید همچنین به گونهای باشد که تجارت و همکاری با غرب برای روسیه سودآورتر باشد، به جای اینکه با تحریمهای ایالات متحده مجبور شود بیشتر به کشورهای مانند چین، ایران و کره شمالی نزدیک شود. به موازات تلاشهای فوق، دولت ترامپ البته در حال کار بر روی گسترش توافقات ابراهیم به سایر کشورهای عربی خواهد بود و این مسئله هم می تواند بر انزوای ایران تاثیرگذار باشد.
توضیح جماران: ترجمه و انتشار این مطلب به معنای تایید محتوای آن نیست و در راستای آشنایی ذهن مخاطب ایرانی با رویکردها و تحلیل های جاری در رسانه های غربی منتشر می شود.