پیروزی کامل شورشیان در حلب فرصتی استراتژیک برای اسرائیل به شمار می‌رود. فروپاشی محور اسد-ایران-حزب‌الله در حلب می‌تواند منابع و توجه را از اسرائیل دور کند و به آن اجازه دهد فشار بر غزه و جبهه‌های دیگر را در صورت نیاز حفظ کند.

پایگاه خبری جماران: «تصرف سریع استان حلب در سوریه توسط نیروهای شورشی، به رهبری هیأت تحریر شام (HTS)، نقطه عطفی در جنگ داخلی این کشور به شمار می‌رود. این رویداد نه تنها آسیب‌پذیری حکومت بشار اسد، رئیس جمهور را نشان می‌دهد، بلکه تأکید می‌کند که چگونه تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی وسیع‌تر در حال شکل‌دهی به این درگیری هستند. این شهر که نماد بازگشت حاکمیت اسد پس از بازپس‌گیری آن در سال ۲۰۱۶ بود، بار دیگر در مرکز میدان نبرد متغیر سوریه قرار گرفته است.»

به گزاش جماران، وب سایت تحلیلیgeopoliticalmonitor در نوشتاری در این باره می نویسد: پیشروی سریع شورشیان منعکس‌کننده جریان‌های عمیق‌تری از نظر ژئوپولیتیکی است. جنگ اوکراین هزینه‌هایی برای روسیه، قدرتمندترین متحد اسد، به همراه داشته است؛ در حالی که ایران و حزب‌الله با پیامدهای ناشی از کمپین‌های نظامی اسرائیل دست و پنجه نرم می‌کنند. در همین حال، ترکیه از این وضعیت بهره‌برداری کرده و نفوذ خود را در شمال سوریه با استفاده از HTS به عنوان نیروی نیابتی گسترش داده است. این دینامیک‌های همپوشان منجر به ایجاد یک محیط ناپایدار شده و سقوط حلب را به نقطه عطفی بحرانی تبدیل کرده است.

 

هیأت تحریر شام؛ از گروه شورشی تا بازیگر اصلی

هیأت تحریر شام (HTS) از زمان شکل‌گیری‌اش به عنوان یک شاخه از القاعده در سوریه تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. پس از جدایی از سازمان مادر و تحکیم قدرت در ادلب، هیأت تحریر شام خود را به عنوان نیروی غالب در مناطق شمال غربی تحت کنترل شورشیان سوریه تثبیت کرده است. این گروه تحت حمایت ترکیه فعالیت می‌کند و ادلب را به یک دولت اسلامی غیررسمی با ساختارهای حکومتی کارآمد، انضباط نظامی و خودمختاری استراتژیک تبدیل کرده است.

این تحول هیأت تحریر شام را به یک بازیگر قوی در میدان نبرد سوریه تبدیل کرده است. رهبری این گروه تلاش کرده تا خود را از ریشه‌های جهادی‌اش دور کند و تصویری از عمل‌گرایی و میانه‌روی ارائه دهد، حداقل در مقایسه با دیگر گروه‌های اسلامی. این استراتژی به هیأت تحریر شام کمک کرده تا قدرت خود را تحکیم کند و حمایت ترکیه را جلب کند؛ هرچند که هنوز به عنوان یک سازمان تروریستی توسط ایالات متحده طبقه‌بندی می‌شود.

عملیات حلب نشان‌دهنده رشد هیأت تحریر شام به یک نیروی نظامی منسجم و توانمند است. جنگجویان این گروه هماهنگی مؤثری را نشان دادند و از تاکتیک‌ها و تسلیحات مدرن، از جمله جنگ پهپادی—که نشانه‌ای از درگیری‌های معاصر است و با جنگ اوکراین آغاز شده—استفاده کردند. سرعت پیشروی که نیروهای اسد را در عرض چند روز قطع کرد، توانمندی و برنامه‌ریزی استراتژیک هیأت تحریر شام را تأکید می‌کند.

 

محاسبات استراتژیک ترکیه

نقش ترکیه در عملیات حلب پیچیده و چندوجهی است. اگرچه آنکارا به طور صریح ادعای دخالت نکرده است، اما تأثیر آن غیرقابل انکار است. شبه‌نظامیان سنی تحت حمایت ترکیه در کنار هیأت تحریر شام در این عملیات جنگیدند و زمان‌بندی حمله—در میان حواس‌پرتی‌های منطقه‌ای—نشان‌دهنده هماهنگی با اهداف استراتژیک ترکیه است.

منافع ترکیه در شمال سوریه دو جنبه دارد. اول، آنکارا به دنبال ایجاد یک منطقه امن در امتداد مرز خود برای مدیریت بحران پناهندگان جاری است. ورود میلیون‌ها سوری به ترکیه طی سال‌ها فشار زیادی بر اقتصاد این کشور وارد کرده و تنش‌های سیاسی داخلی را افزایش داده است. با تأمین امنیت مناطقی مانند حلب از طریق نیابتی‌هایی مانند هیأت تحریر شام ، ترکیه می‌تواند شرایطی را برای بازگشت برخی پناهندگان فراهم کند.

دوم، ترکیه قصد دارد کنترل اسد بر شمال سوریه را تضعیف کند و حوزه نفوذ خود را گسترش دهد، در حالی که خودمختاری کردها در شمال شرق را تضعیف می‌کند. اجازه دادن به هیأت تحریر شام برای اداره مناطق تصرف شده به ترکیه این امکان را می‌دهد که کنترل را بدون مدیریت مستقیم سرزمین گسترش دهد، حرکتی که هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و از برخورد مستقیم با قدرت‌های جهانی جلوگیری می‌کند.

با این حال، حمایت ترکیه از هیأت تحریر شام بدون ریسک نیست. در حالی که آنکارا از موفقیت نظامی این گروه بهره‌مند می‌شود، ارتباط آن با هیأت تحریر شام روابط ترکیه با متحدان غربی را پیچیده می‌کند و ممکن است تنش‌ها با اسرائیل را به دلیل تصور حمایت از گروهی با تمایلات افراطی و ضد اسرائیلی افزایش دهد.

 

ضعف حکومت بشار اسد

برای بشار اسد، سقوط حلب یک ضربه ویرانگر است که شکنندگی عمیق رژیم او را آشکار می‌سازد. او که روزگاری به عنوان رهبری که طوفان جنگ داخلی را پشت سر گذاشته بود، مورد ستایش قرار می‌گرفت، اکنون با چالش‌های فزاینده‌ای مواجه است، به ویژه فروپاشی اقتصادی؛ تکه‌تکه شدن قدرت دولتی، جایی که اکنون اقتدار از طریق طرف‌های ثالث مانند شبه‌نظامیان و دلالان محلی اعمال می‌شود؛ و تضعیف متحدان خارجی مانند روسیه، ایران و حزب‌الله.

ناتوانی اسد در دفاع از حلب نشان‌دهنده وابستگی عمیق رژیم او به حمایت‌های خارجی است. بدون نیروی هوایی روسیه یا نیروهای زمینی حزب‌الله، ارتش او به طور عمده قادر به نگهداری مراکز شهری بزرگ نیست؛ چه برسد به اینکه بتواند ضد حمله‌هایی را آغاز کند. از دست دادن حلب همچنین استراتژی گسترده‌تر اسد برای نشان دادن ثبات به منظور جذب شناسایی بین‌المللی و کمک‌های اقتصادی را مختل می‌کند.

 

کاهش نفوذ روسیه

مداخله روسیه در سال ۲۰۱۵ نقطه عطفی در جنگ داخلی سوریه بود که به رژیم اسد اجازه داد تا مناطق کلیدی را دوباره تصرف کرده و به تدریج قدرت خود را تحکیم کند. با این حال، تمرکز مسکو از زمان تهاجم به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به شدت تغییر کرده است. درگیری جاری در آنجا منابع روسیه، از جمله نیروی هوایی آن را که در کمپین‌های قبلی سوریه نقش حیاتی داشت، تخلیه کرده است. فشار بر قابلیت‌های نظامی روسیه، همراه با تلفات سنگین در اوکراین، مسکو را ناتوان کرده است که همان سطح حمایت را از اسد فراهم کند. در عملیات حلب، حملات هوایی روسیه محدود و ناکارآمد بود که نشان‌دهنده کاهش ظرفیت مسکو است. با اولویت‌بندی منافع خود در اوکراین و محافظت از پایگاه‌های مدیترانه‌ای‌اش در سوریه، اسد به طور فزاینده‌ای مجبور است خود را مدیریت کند.

 

محور ایران-حزب‌الله تحت فشار

ایران و حزب‌الله، که روزگاری معتبرترین متحدان اسد بودند، نیز با چالش‌های قابل توجهی مواجه هستند: ایران با یک کمپین هوایی بی‌رحمانه اسرائیل که هدف آن نیابتی‌هایش در سوریه و لبنان است، رو به روست. این حملات توانایی تهران را برای نمایش قدرت و حمایت مؤثر از اسد تضعیف کرده است. حزب‌الله، که در نبرد حلب در سال ۲۰۱۶ نقش اساسی داشت، از رویارویی با اسرائیل متأثر شده است. این شبه‌نظامی تلفات سنگینی را متحمل شده، از جمله از دست دادن رهبر خود، حسن نصرالله، و قادر به بازگشت نیروهای قابل توجه به سوریه نیست. با توجه به اینکه هر دو ایران و حزب‌الله مشغول جبهه های دیگر شده‌اند، وابستگی اسد به این اتحاد بیش از پیش غیرقابل ممکن می‌شود.

 

سقوط (دوم) حلب: آیا یک تغییر دهنده بازی ژئوپلیتیکی است؟

پیروزی کامل شورشیان در حلب پیامدهای گسترده‌ای دارد. از یک سو، این پیروزی نفوذ منطقه‌ای ترکیه را افزایش می‌دهد. با حمایت از تحریر الشام (HTS) و گسترش نفوذ خود به شمال سوریه، آنکارا موقعیت خود را به عنوان یک واسطه کلیدی قدرت تحکیم می‌کند. این تحول می‌تواند توازن قدرت در سوریه را تغییر دهد و تلاش‌ها برای مذاکره بر سر صلح پایدار را پیچیده‌تر کند.

این موضوع همچنین فرصتی استراتژیک برای اسرائیل به شمار می‌رود. فروپاشی محور اسد-ایران-حزب‌الله در حلب می‌تواند منابع و توجه را از اسرائیل دور کند و به آن اجازه دهد فشار بر غزه و جبهه‌های دیگر را در صورت نیاز حفظ کند.

بدیهی است که سقوط حلب یک فاجعه برای رژیم اسد است که با چشم‌انداز از دست دادن بیشتر سرزمین و حتی کوچک شدن به یک دولت کوچک در دمشق و مناطق اطراف آن مواجه است، که این امر تکه‌تکه شدن سوریه را بیشتر تثبیت می‌کند.

سقوط حلب تنها یک شکست نظامی برای اسد نیست؛ بلکه آغاز یک مرحله جدید در جنگ داخلی سوریه را نشان می‌دهد. فروپاشی خطوط مقدم رژیم که به سختی توسط روسیه و ایران تأمین شده بودند، آسیب‌پذیری‌های دولت اسد را نمایان می‌سازد و سوالاتی درباره آینده این درگیری مطرح می‌کند.

همزمان که هیأت تحریر شام دستاوردهای خود را تقویت می‌کند و ترکیه برای کنترل بیشتر مانور می‌دهد، ماه‌های آینده تعیین خواهد کرد که آیا اسد می‌تواند دوباره نیروی خود را سازماندهی کند یا رژیم او به فروپاشی ادامه خواهد داد. آنچه واضح است این است که جنگ داخلی سوریه، دور از اینکه منجمد شود، بار دیگر در حال تغییر است به گونه‌ای که ممکن است پیامدهای عمیقی برای منطقه داشته باشد.

توضیح جماران : ترجمه و انتشار این مطلب به معنای تایید محتوای آن نیست، بلکه به منظور آشنایی ذهن مخاطب ایرانی با نوع رویکردها و تحلیل های جاری پیرامون عملکرد احتمالی دولت جدید در آمریکا منتشر می شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.