عبدالجواد ادیب نیشابوری، ادیب و شاعر دوره مشروطه بود. وی در روستای بجن گرد از توابع نیشابور به دنیا آمد و افرادی مانند بدیع الزمان فروزانفر، ادیب طوسی، ملک الشعرای بهار و... در مکتبش شاگردی کردند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی عبدالجواد ادیب نیشابوری اختصاص دارد.
زندگینامه عبدالجواد ادیب نیشابوری
عبدالجواد ادیب نیشابوری (۱۲۸۱-۱۳۴۴ق)(۱۲۴۳ـ۱۳۰۵ش)، ادیب، مدرس و شاعر دوره مشروطه و مقیم مشهد بود. او از یک چشم، نابینا بود و علاوه بر شعر و ادبیات فارسی در ادبیات عرب نیز مهارت داشت. او بیش از ۴۰ سال در حوزه علمیه مشهد تدریس کرد.از شاگردان او میتوان به ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، ادیب طوسی اشاره کرد. دیوان اشعار ادیب، حاوی ۶ هزار بیت از شعرهای او است.
اطلاعات فردی
عبدالجواد ادیب نیشابوری
ادیب، مدرس و شاعر دوره مشروطه
تاریخ تولد ۱۲۸۱ق
زادگاه روستای بجنگرد (بیژنگُرد) از توابع نیشابور
تاریخ وفات ۱۵ ذیالقعده ۱۳۴۴ق /۶ خرداد ۱۳۰۵ش
محل دفن حرم امام رضا(ع)
اطلاعات علمی
شاگردان سید عبدالاعلی سبزواری، محمدعلی مدرس افغانی، ملک الشعرای بهار، بدیع الزمان فروزانفر، ادیب طوسی
تدریس در حوزه علمیه مشهد
زندگی
او در روستای بجنگرد (بیژنگُرد) از توابع نیشابور زاده شد.[۱] ولادت او را در ۱۲۸۴ق[۲] و ۱۲۸۰ق[۳] نوشته اند، اما چنانچه او خود گفته، سال تولدش ۱۲۸۱ق بوده است.[۴] پدرش، کشاورزی تنگدست بود.[۵] عبدالجواد در ۴ سالگی به بیماری آبله مبتلا شد و بینایی یک چشم خود را از دست داد و برای چشم دیگر نیز بینایی اندکی ماند، از این رو، پدرش او را به مکتب نمی فرستاد. اما عبدالجواد با نمایاندن حافظه قوی و استعداد خود به پدر، او را بر آن داشت که فرزند را به مکتب بسپارد.[۶] ادیب در ۱۵ ذیالقعده ۱۳۴۴ق برابر با ۶ خرداد ۱۳۰۵ش درگذشت.[۷] و در یکی از رواقهای حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۸] در مجلس بزرگداشت وی که در انجمن ادبی خراسان برپا شد، دوستان و شاگردان او خطابهها و مرثیهها سرودند.[۹]
تحصیلات
ادیب نیشابوری پس از فراگیری خواندن و نوشتن و آموختن مقدمات زبان عربی در زادگاه خود، رهسپار نیشابور شد[۱۰] و در مدرسه گلشن[۱۱] دروس مقدماتی عربی را ادامه داد و منطق را فراگرفت. سپس برای تکمیل آموخته های خویش در حدود سال ۱۲۹۷ق به مشهد رفت[۱۲] و در مدارس خیرات خان، فاضل خان و نواب مسکن گزید.[۱۳]
ادیب در مشهد، برخی از متون عربی مانند شرح قَطر النَّدی و بَلُّ الصَّدى اثر ابن هشام(ابومحمد عبدالله جمالالدین بن هشام انصاری متوفی ۷۶۱ ق)، شرح سیوطی بر الفیه ابن مالک و شرح جامی بر کافیه ابن حاجب را نزد چند تن از استادان آموخت، اما پس از آن دیگر نزد استادی نرفت و سطوح عالی ادبیات عرب و کتابهایی چون مغنی اللبیب ابن هشام، مطول تفتازانی، مقامات بدیعی و مقامات حریری را با مطالعه و ممارست خویش فرا میگرفت و در همان حال سطوح پایینتر را درس میداد. ادیب پیش از مرگ پدرش سفری به نیشابور کرد و در حدود سال ۱۳۱۰ق به مشهد بازگشت و تا پایان عمر در مدرسه نواب اقامت گزید و تدریس جدی او از همین سال آغاز شد.[۱۴]
تدریس
ادیب در دو سطح متوسط و عالی تدریس می کرد. در سطح متوسط برای عموم طلاب بیشتر شرح نظّام بر الشافیه ابن حاجب، مغنی و مطول میگفت و برای شاگردان خصوصی، سطح عالی ادبیات عرب را از متنهایی چون مقامات بدیعی و مقامات حریری و معلقات سبع، حماسه ابوتمام و مجموعهای در باب عروض که خود گرد آورده بود، درس میداد و گاه منظومه ملا هادی سبزواری در فلسفه و منطق را نیز تدریس میکرد.[۱۵]
جایگاه ادبی
تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمیانگیخت.[۱۶] ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، فقه، اصول، رجال و تاریخ دستی داشت.[۱۷] شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونه ای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایینترین سطح استعداد، بر جای نماند.
شاگردان
ادیب به لفظ قلم سخن میگفت و به یاری حافظه، تمامی دانستههای خویش را به صورت منسجم به شاگردان القا میکرد و گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در جلسه درسش حضور مییافتند.[۱۸] نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست شاگردان او تأسیس شد. از دانشآموختگان مکتب وی میتوان به این اسامی اشاره کرد:[۱۹]
ملک الشعرای بهار
بدیع الزمان فروزانفر
محمد علی مدرس افغانی
محمد تقی مدرس رضوی
محمدابراهیم آیتی
محمد پروین گنابادی
سید عبدالاعلی سبزواری
ادیب طوسی
سید محمد باقر عربشاهی سبزواری
محمود فرخ
مجدالعلای بوستان
به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند، سروده محمدتقی بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه رنجشی از ملکالشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.[۲۰]
ویژگیهای اخلاقی
دوری از مناصب و صاحبمنصبان
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد میکردهاند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او میرسید، بسنده میکرد[۲۱] و دعوت ثروتمندان و خانهای خراسان را نمیپذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت[۲۲] و در برابر صاحبمنصبان سر تعظیم فرود نمیآورد[۲۳] و کسی را مدح نمیکرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیدهای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.[۲۴]
پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد[۲۵] و به گفته ادیب طوسی حتی پیشنهاد مدرسی آستان قدس رضوی را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.[۲۶] زندگی او در درس و بحث خلاصه میشد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و کاشمر و مَحوَلات (از بخشهای تربت حیدریه) سفر کرد.[۲۷] تنها تفریح او گردش در باغهای مشهد بود که آن هم به بحثهای ادبی میگذشت[۲۸] و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) میرفت. وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزهای از سنتهای قدیم و جدید بود.[۲۹] با این حال نسبت به امور مذهبی تعصب داشت.[۳۰]
کمتوجهی به مسائل روز
ادیب نیمه دوم زندگی خود را در دوره مشروطه سپری کرد. با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه به خود گرفت.[۳۱] او به دلیل سبب معاشرت با برخی شاعران این دوره از جمله ایرج میرزا، بیتردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت، اما همواره به سنتهای کهن شعر پارسی پایبند بود و میتوان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر قدما برشمرد. بنابراین، ادیب در حوزه معانی و صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایشهای لفظی نوآوری نداشت.[۳۲]
وی چنان شیفته شاعران دوره سامانی و غزنوی بود که از کاربرد واژگان ترکستانی و یاد کردن از شهرهای ماوراءالنهر که هرگز آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه، انتقاد برخی از شاگردان او مثل ملک الشعرای بهار را برانگیخته بود.[۳۳]
رویدادهای مهم تاریخ ایران مانند نهضت تنباکو (۱۳۰۹ق)، حوادث زمان مشروطیت و حتی آنچه در خراسان رخ میداد، نظیر حمله نظامی روسها به آستان قدس رضوی (۱۳۳۰ق)، و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان (۱۳۰۰ش) انعکاسی در شعر او نداشت. با این همه، او از آن گروه شاعرانی نبود که یکسره به حوادث روزگار بیاعتنا باشد.[۳۴] ادیب از آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی نگران و از نفوذ بیگانگان در کشور ناخرسند بود. ستایش او از سرودههای سیاسی احمد بهار بر ضد انگلیسها حاکی از همین امر است.[۳۵] شعر سیاسی ادیب اندک و کم تأثیر است.[۳۶]
محتوا و سبک شعر
سرودههای ادیب را میتوان به ۳ دسته تقسیم کرد:
اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است که بعدها آنها را نمیپسندید.[۳۷]
اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود. این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه دانسته شده است.[۳۸]
اشعار عرفانی و صوفیانهای که به سبک صفای اصفهانی سروده،[۳۹] و گویا خود نوع اخیر را بیشتر میپسندیده است.[۴۰]
ویژگیهای شعری
امتیاز شعر ادیب در موسیقی آن است. تنوع وزنها و قافیهها و استفاده از وزنهای سریع و نشاطآور و گاه مهجور، تناسب واژگان و بهرهگیری از قوافی میانی، به شعر او آهنگی پرنشاط و دلنشین بخشیده است.[۴۴] شعرشناسی ادیب همچون پیشینیان وی غریزی، و بر پایه نقد لفظی استوار بود و در این راه گاه با شهامت به انتقاد از سعدی و تمجید از ابوحنیفه اسکافی میپرداخت.[۴۵]
وی شعرشناسی خود را مدیون استاد خود صیدعلی خان میدانست و همواره میکوشید این فن را در میان شاگردانش رواج دهد. ملک الشعرای بهار نیز سبکشناسی خود را وامدار این دو استاد دانسته است.[۴۶] ادیب به هنگام تحصیل در نیشابور با دیوان قاآنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری میسرود و گاه شعرهای او را تضمین میکرد، اما پس از ورود به مشهد و دیدار با صیدعلی خان درگزی و به اشارت وی، به سبک خراسانی روی آورد و با آثار شاعرانی چون فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری، عسجدی، و مسعود سعد سلمان آشنا شد و پس از آن، اشعار قاآنی در نظر او سست میکرد. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در ۱۳۳۶ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر شعرها سرودند.[۴۸]
مراودات ادبی
ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان میدانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.[۴۹] مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.[۵۰] گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفیمنش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است[۵۱] و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با میرزا حبیب خراسانی (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سرودهاند.[۵۲] گرایش ادیب به تصوف و گوشهنشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است.
ادیب در سرودن اشعار عرفانی از صفای اصفهانی (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریدهحال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهیهایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.[۵۳]
از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود.( بزرگترین شاعر مشروطه ۱۳۰۴-۱۲۵۲ش) در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو میشد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را میستود.[۵۴] ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارفنامه خود، او را بزرگ داشته و از ادیب پیشاوری برتر دانسته است.[۵۵]
آثار
از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است.[۵۶]
بخشی از ابتدای شرح معلقات سبع
چند بخش در تلخیص شرح خطیب تبریزی بر حماسه ابوتمام
رسالهای در جمع مابین عروض فارسی و عربی
برخی از تقریرات او مانند «تاریخچه گرگان» نخستین بار در نشریه دبستان،[۵۷] و نیز نکاتی درباره شعر و شاعری در دانشوران خراسان[۵۸] به چاپ رسیده است.[۵۹]
دیوان: هر چند دیوان کامل اشعار او در دست نیست، اما چند نفر به جمعآوری اشعار او اقدام کردهاند.
دیوان جمعآوری شده توسط اشراق: شاگرد وی اشراق، دیوان استاد را با بالغ بر ۶ هزار بیت از اشعار پارسی گرد آورد که مفقود است. [۶۰] طبسی به جز اشعار پراکنده، از ۳ هزار بیت شعر ادیب یاد کرده که هیچگاه به چاپ نرسید.[۶۱]
لآلی مکنون: عباس زرینقلم خراسانی بخشی از اشعار ادیب را با عنوانی لآلی مکنون در ۱۳۳۳ش در مشهد منتشر کرد که حدود هزار بیت از اشعار پارسی ادیب را دربرمیگیرد و از اشعار عربی تنها دو بیت در پایان این مجموعه آمده است. مرزآبادی در رساله دکتری خود به تصحیح اشعار لآلی مکنون دست یازیده، و ۶۱ بیت فارسی و ۹ بیت عربی به آن افزوده است.[۶۲] نقل قولهای شفاهی مؤلف از شاگردان ادیب که در منابع دیگر یافت نمیشود، بر ارزش رساله میافزاید. آخرین تصحیح انتقادی از دیوان همراه با زندگینامه ادیب به کوشش جلالی پندری به چاپ رسیده است. مؤلف با کاوش فراوان در مآخذ توانسته است ابیات دیوان را به ۱۱۸۹ بیت برساند.
پانویس
1. ریاضی، دانشوران خراسان، ص۱۴۵، حاشیه؛ گرایلی، نیشابور شهر فیروزه، ص۳۸۶؛ نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۴۴.
2. اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ص۲۳۴؛ دینشاه، سخنوران دوران پهلوی، ج۱، ص۵۰.
3. مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.
4. نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵.
5. نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ص۲۳۴؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۴۵؛ قس: مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.
6. نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.
7. جلالی، «ادیب کامل، زندگی میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری»، ص۶.
8. طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ ریاضی، دانشوران خراسان، صص۱۴۴-۱۴۵، حاشیه.
9. نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۸؛ مجتهدزاده، «بزرگان خراسان-ادیب نیشابوری»، ص۲۶۹.
10. جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، ص۱۸.
11. گرایلی، نیشابور شهر فیروزه، ص۳۸۶.
12. بامداد، ص۴۵؛ طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ مجتهدزاده، «بزرگان خراسان-ادیب نیشابوری»، ص۲۶۷؛ گرایلی، نیشابور شهر فیروزه، ص۳۸۶؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، ص۱۹، نیز حاشیه۱.
13. بامداد، صص۴۵-۴۶؛ رشید یاسمی، ادبیات معاصر، ص۱۴؛ نیز نکـ: دینشاه، سخنوران دوران پهلوی، ج۱، ص۵۰.
14. نکـ: جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۱۹-۲۰.
15. پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، ص۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۵۸-۱۵۹.
16. نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۶۰.
17. اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ۲۳۷؛ مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.
18. پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.
19. نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.
20. پروین، گزینه مقالهها، ص۵۰۸.
21. اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.
22. بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.
23. درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.
24. نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸.
25. عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.
26. نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.
27. ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.
28. ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.
29. نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.
30. عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.
31. جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶.
32. شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، ص۱۷۲.
33. نکـ: پروین، گزینه مقاله ها، ص۵۰۷؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶، جمـ.
34. نکـ: شفیعی، از انقلاب تا انقلاب، ص۳۴۰.
35. بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، ص۱۳.
36. نکـ: ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۹۶-۲۰۲، ۲۲۷-۲۲۸، ۲۳۰.
37. برای نمونه، نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸-۲۳۹؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۰۰-۱۰۱.
38. نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ مثلا برای تأثیرپذیری فراوان وی از فرخی، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۸۶-۹۴.
39. نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۹-۲۴۰.
40. طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.
41. نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۳-۱۷۴، ۱۷۹.
42. نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۱۲۲-۱۲۳؛ شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۲-۱۷۳.
43. نکـ:ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۵۲، ۱۷۹، ۲۰۹، جمـ.
44. نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۴-۱۷۶.
45. نکـ: بامداد، ص۴۷؛ برای آگاهی بیشتر از دیدگاههای ادیب در نقد شعر، نکـ: جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۸۴-۹۴.
46. ملک الشعرا، سبکشناسی، ص«یب»؛ پروین، گزینه مقاله ها، صص۵۰۷-۵۰۸.
47. میرنیا، سید علی، سرزمین و مردم درگز، انتشارات سخنگستر،۱۳۸۱، ص ۸۱
48. اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۷.
49. عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.
50. نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.
51. (نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.
52. نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.
53. نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.
54. فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.
55. نکـ: جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.
56. بامداد، ص۴۶.
57. صص۱۵۶-۱۶۴.
58. نکـ: ریاضی، دانشوران خراسان، صص۱۴۰-۱۴۳، ۱۴۳-۱۴۴، حاشیه.
59. برای اطلاع بیشتر نکـ: جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۳۹-۴۵، ۸۶-۹۴، ۱۰۰.
60. نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۶، حاشیه۱.
61. طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.
62. مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۴۰.
منابع
آذر، مهدی، «چشماندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری (همـ)
ادیب، محمدتقی، «استادم ادیب نیشابوری»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۵۴ش، س۱۱، شمـ۱.
ادیب نیشابوری، عبدالجواد، «تاریخچه گرگان»، دبستان، مشهد، ۱۳۰۵ش، س۲، شمـ۴.
همو، «دیوان»، زندگی و اشعار نیشابوری (همـ).
اسحاق، محمد، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، دهلی، ۱۳۵۱ش.
اشراق خاوری، عبدالحمید، «ادیب نیشابوری»، ارمغان، تهران، ۱۳۰۵ش، س۷، شمـ۴.
همو، «صفای اصفهانی»، ارمغان، تهران، ۱۳۰۵ش، س۷، شمـ۱.
برهانی، مهدی، «زندگی و اشعار ادیب نیشابوری»، آینده، تهران، ۱۳۶۸ش، س۱۵، ج۱۵.
بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، مشهد ۱۳۷۰ش.
بهار، محمد تقی، سبکشناسی، تهران، ۱۳۳۷ش.
پروین گنابادی، محمد، گزینه مقاله ها، تهران، ۱۳۵۶ش.
همو، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، سخن، تهران، ۱۳۵۳ش، دوره۲۴، شمـ۲.
جلالی پندری، یدالله، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری (همـ).
جلالی، غلامرضا، «ادیب کامل، زندگی میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری»، مجله نگاه حوزه، شماره ۱۳، فروردین ۱۳۷۵ش.
حبیب، علی، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، تهران، ۱۳۶۱ش.
دینشاه ایرانی، سخنوران دوران پهلوی، کلکته، ۱۹۳۲م.
رشید یاسمی، غلامرضا، ادبیات معاصر، تهران، ۱۳۵۲ش.
ریاضی، غلامرضا، دانشوران خراسان، مشهد، ۱۳۳۶ش.
زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، به کوشش یدالله جلالی پندری، تهران، ۱۳۶۷ش.
شفیعی کدکنی، محمدرضا، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۵۴ش، س۱۱، شمـ۲.
همو، «از انقلاب تا انقلاب»، ادبیات نوین ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
همو، «فروزانفر و شعر»، مجموعه اشعار بدیع الزمان فروزانفر، به کوشش عنایت الله مجیدی، تهران، ۱۳۶۸ش.
طبسی، حسن، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، دبستان، مشهد، ۱۳۰۵ش، س۲، شمـ۲.
عنبرانی، ابراهیم، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، نشریه فرهنگ خراسان، مشهد، ۱۳۴۱ش، س۴، شمـ۷-۸.
هو، «صیدعلی خان درگزی»، نشریه فرهنگ خراسان، مشهد، ۱۳۳۹ش، س۳، شمـ۶-۷.
فرخ، محمود، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، ۱۳۵۴ش، س۱۱، شمـ۲.
گرایلی، فریدون، نیشابور شهر فیروزه، مشهد، ۱۳۹۸ق/۱۳۵۷ش.
مجتهدزاده، علیرضا، «بزرگان خراسان-ادیب نیشابوری»، نامه فرهنگ، مشهد، ۱۳۳۲ش، س۲، شمـ۶.
مرزآبادی، غلامحسین، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، دانشگاه استانبول، ۱۹۶۶م.
مصاحبی، محمدعلی، مدینه الادب، نسخه خطی کتابخانه شماره۲ مجلس شورای اسلامی، شمـ۲۶۴۳۹.
عالی کردکلایی و ابوالحسنی، حمید و علی، «بررسی سبکشناسی اشعار ادیب نیشابوری»، بهار ادب، سال ۱۳، شماره۷، پی در پی ۵۳، سال ۱۳۹۹ش.