رقابت بر سر سوریه تازه آغاز شده و فرصتی برای قدرتهای منطقهای و جهانی ایجاد کرده تا با گسترش نفوذ نیابتی خود در سوریه به تقابل بپردازند.
به گزارش جماران؛ از روزی که دولت سوریه سقوط و اسد از قدرت کناره گیری کرد و به روسیه پناهنده شد، تا امروز و طی کمتر از یک هفته، 80 درصد زیرساختهای نظامی سوریه (به گفته ارتش اسرائیل) توسط رژیم صیهونیستی از بین رفته، بانکها و فروشگاهها غارت، ساختمانهای دولتی تخریب شده و در نهایت شب گذشته پرچم داعش در میان دستان گروههای مسلح از خیابانهای دیرالزور عبور کرد.
روز گذشته نیز، تمام زیرساختهای نیروی دریایی سوریه به کلی منهدم شد و ارتش اسرائیل، به کلی بندر لاذقیه را بمباران کرد. نیروهای ملقب به دموکراتیک کرد SDF از تمام محورهای ابوکمال، ابوسعید، منبج، و همچنین دیرالزور در شرق سوریه عبق نشینی، و جای خود را به گروه مسلح ملقب به ارتش ملی SNA میدهند.
از سوی دیگر، ارتش اسرائیل، از سرزمین های جولان اشغالی به سمت داخل سوریه پیشروی و طی سه روز بیش از 300 عملیات هوایی و بمباران هوایی در خاک سوریه انجام داد. در کنار آن گروه ها و هسته های تجدید حیات یافته داعش با انتشار تصاویر برخی از اسرای ارتشی سوریه را اعدام میکنند.
در روی دیگر این تحولات چند بعدی، آمریکا میگوید که اولویت این کشور در شرق سوریه از بین بردن داعش است اما از کردهای این منطقه جغرافیایی حمایت نکرده و آنها مجبور به عقب نشینی به سمت مرزهای شرقی و شمال شرق میشوند. جای آنها را نیروهای ارتش ملی میگیرد و در همان زمان است که پرچم داعش در خیابان های مناطقی که کردها از آنجا عقب نشینی کردند، عبور میکند.
سرعت وقوع حوادث و تحولات به حدی است که پیش بینی دقیق و تحلیل مناسب از واقعیت موجود در سوریه را با چالش روبرو کرده است.
از طرفی دیگر، شوک ناگهانی از سقوط سریع رژیم اسد، تمام مولفههای موازنه قدرت در ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داد. گروه تحریرالشام به رهبری محمد الجولانی توانست طی 10 روز پایههای دولت فرسوده از جنگ داخلی سوریه که برای 12 سال به درازا کشیده بود را با بزرگترین تهدید خانواده اسد در 50 سال اخیر روبرو و این حکومت را محکوم به سقوط کند.
آنچه که تحولات اخیر سوریه نشان میدهد، حاکی از آن است که با سقوط رژیم اسد، قرار نیست صلح و ثبات به سوریه بازگردد.
جنگ فرسایشی و تقابل گروههای مسلح قومی-قبیلهای همزمان با بازی گروهای نیابتی، شرایط سوریه را به وضعیت، غیر قابل پیش بینی بدل کرده است. کثرت قومی-گروهی در سوریه و بستر این کشور برای فعالیت گروههای جهای، بی شک پیغامی ندارد جز اینکه بعید است جامعه سوریه در آینده نزدیک و یا حتی در سالهای آینده بتواند به یک همگرایی ملی دست یابد.
علاوه بر این، همسایگان این کشور به ویژه ترکیه و رژیم صیهونیستی، همراه با قدرتهای جهانی که در این منطقه نقش فعال دارند، تمام تلاش خود را برای اعمال منافع خود، در این کشور صرف میکنند. به طوری که رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی بر سر سوریه، در کنار بحرانهای داخلی از جمله ظهور مجدد تروریسم بنیادگرا در این کشور، پیش بینی آینده آن را پیچیدهتر از هر زمانی، میکند. گویا تمام این وقایع که با سرعتی سرسام آور در حال وقوع است، گواه آیندهای تاریک برای سوریه باشد.
خاندان اسد و جغرافیای سیاسی سوریه
خانواده اسد بیش از 50 سال بر سوریه حکومت کرد، در سال 1970 حافظ اسد با کودتایی از سوی حزب بعث سوریه و با همراهی بخش بزرگی از ارتش این کشور، قدرت را به دست گرفت و از سال 1971 به عنوان رییس جمهوری سوریه بر قدرت تکیه داد و تا سال 2000 میلادی در قدرت ماند.
پس از حافظ اسد، بشار اسد در تاریخ 17 ژوئیه 2000 به شکل رسمی قدرت را به دست گرفت. خانواده اسد از علویان سوریه بودند که در بهترین حالت نزدیک به 15 درصد از جمعیت قومی-گروهی سوریه را شامل میشد و همین موضوع باعث شد که در گذر زمان، این اقلیت جمعیتی که حاکم سوریه بود، از جانب اکثریت قومی در سوریه با چالشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک روبرو باشد.
تسلط خاندان اسد بر حکومت در سوریه در دهههای اخیر ظرفیت اجماع ملی در این کشور را کاهش داد. اما هرچه بود، خاندان اسد با وجود تمام بحرانها و عملکرد نامناسب در همگرایی ملی در این کشور به ویژه در دهه اخیر، تلاش کرد نقشه سیاسی و سرزمینی سوریه دستخوش تحول و تجزیه نشود.
امروز، سقوط بشار اسد، باعث به وجود آمدن یک خلاء قدرت در این کشور شده و بی شک با پر شدن این خلاء قدرت، ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه نیز دستخوش دگرگونی میشود و رقابت بر سر سوریه تازه آغاز شده و فرصتی برای قدرتهای منطقهای و جهانی ایجاد کرده تا با گسترش نفوذ نیابتی خود در سوریه به رقابت بپردازند.
عضو پشت پرده القاعده در نقش نخست وزیر جدید
رسانههای سوری روز سه شنبه تایید کردند که محمد البشیر به عنوان رئیس دولت انتقالی سوریه تا اول مارس 2025 بر سر کار خواهد بود.
در بیانیه منسوب به بشیر در حساب کاربری تلویزیون سوریه از وی به عنوان «نخست وزیر جدید سوریه» یاد شده و آمده است که: «فرماندهی کل (محمدالجولانی) ما را موظف کرده تا دولت انتقالی را تا اول مارس اداره کنیم».
بشیر پیش از این رییس دولت تحت حمایت تحریرالشام HTS در ادلب بود و روز دوشنبه اعلام شد که به طور موقت اداره کشور را به دست خواهد گرفت.
سقوط اسد و تکرای ماجرای گسترش ارضی اسرائیل
در روزهای اخیر، اسرائیل با ادامه حملات هوایی خود، یک «منطقه دفاعی حائل» را در داخل خاک سوریه ایجاد کرده است. اسرائیل پیشتر تکذیب کرده بود که سربازانش به عمق سوریه وارد شدهاند، اما نیروهایش ناوگان دریایی سوریه را در لاذقیه را به کلی بمباران کردند.
روز گذشته، کاتز؛ وزیر دفاع اسرائیل در جریان بازدید از یک پایگاه دریایی در سرزمینهای اشغالی گفت: دستور دادم تا یک منطقه دفاعی استریل عاری از سلاح و تهدیدات تروریستی در جنوب سوریه ایجاد شود.
متعاقب آن نیروهای نظامی اسرائیل به شهر قطنا، واقع در 10 کیلومتری خاک سوریه، در شرق منطقه بلندیهای جولان اشغالی، رسیدند. اما رژیم صیهونیستی در برابر تمام شاهدان بینالمللی، اتهامات مربوط به انتقال نیروهای خود از بلندیهای جولان که از سال 1967 اشغال کرده است، را رد کرد.
در حالی که سربازان اسرائیلی، شادمان تصاویر خود از اشغال قلمروهای جدید را در فضای مجازی منتشر میکنند، سخنگوی ارتش این رژیم میگوید: گزارشهای منتشر شده توسط برخی رسانهها مبنی بر پیشروی نیروهای اسرائیلی به سمت سوریه، کاملا نادرست است و نیروهای ارتش اسرائیل در منطقه حائل و در نقاط دفاعی نزدیک مرز مستقر هستند تا از مرزهای اسرائیل محافظت کنند.
روز یکشنبه، نیروهای اسرائیلی از بلندیهای جولان اشغالی به سمت منطقه حائل بین اسرائیل و سوریه پیشروی کردند و گفتند پایان حکومت اسد به این معناست که «توافقنامه جدایی» بین دو کشور در سال 1974 ملغی میشود.
در روزهای گذشته، چندین مقام اسرائیلی به نیویورک تایمز گفتند که نیروهای اسرائیلی فراتر از منطقه حائل پیشروی کرده و چندین کیلومتر به داخل خاک سوریه رفتند. بر اساس این ادعا، ارتش اسرائیل کنترل بخش سوری کوه حرمون، یک موقعیت استراتژیک مشرف به سوریه و لبنان و چندین مکان دیگر را در اختیار گرفته است.
گیر پدرسن؛ فرستاده ویژه سازمان ملل در سوریه، روز سه شنبه به اسرائیل هشدار داد که حملات هوایی و تهاجم زمینی آن به خاک سوریه باید متوقف شود. وی هشدار داد که اقدامات این کشور نقض کامل توافقنامه 1974 بین اسرائیل و سوریه است.
وی در یک نشست خبری در ژنو گفت: آنچه که ما شاهد آن هستیم نقض توافقنامه جدایی از 1974 است، بنابراین ما با همکاران خود در نیویورک به طور واضح این موضوع را در ساعات و روزهای آینده به دقت دنبال خواهیم کرد.
کوه حرمون: چرا کنترل ارتفاعات سوریه مهم است؟
اسرائیل از سرنگونی بشار اسد برای تصرف مناطق بیشتری در سوریه نهایت استفاده را کرده است. بین سالهای 1974 تا 2024 این سرزمین بین مناطق تحت کنترل اسرائیل و مناطق تحت کنترل سوریه، توسط یک منطقه حائل تقسیم شد.
روز یکشنبه، که حکومت بشار اسد سقوط کرد، بنیامین نتانیاهو؛ نخست وزیر اسرائیل، توافقنامه 1974 را مبنی بر حفظ منطقه حائل در بلندیهای جولان را باطل اعلام کرد.
دیدهبان حقوق بشر سوریه (SOHR) نیز، روز یکشنبه اعلام کرد که نیروهای اسرائیلی مواضع ارتش سوریه را در بخشهایی از کوه حرمون، منطقهای که اسرائیل برای اولین بار در سال 1974 تخلیه کرد، تصرف کردهاند.
بلندیهای جولان از زمان استقلال این کشور در سال 1944 رسما به عنوان بخشی از سوریه به رسمیت شناخته شده است و با وجود جنگها، ادعاها و ادعاهای متقابل متعدد، جامعه بینالمللی همچنان این منطقه دیدنی و غنی از منابع را بخشی از سوریه میداند.
در سال 2019، ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ تصمیم گرفت جولان را رسما به قلمرو اسرائیل به رسمیت بشناسد؛ اقدامی که جو بایدن؛ رییس جمهوری بعدی آمریکا آن را لغو نکرد.
در توافقنامه جدایی اسرائیل و سوریه در سال 1974 که به طور مداوم به رسمیت شناخته شدهترین توافق بین اسرائیل و یک کشور عربی بود مقرر شد که اسرائیل از کوه حرمون و همچنین از منطقهای به وسعت حدود 25 کیلومتر مربع در اطراف شهر قنیطره، عقب نشینی کند و نیروی ناظر عدم مشارکت سازمان ملل متحد (UNDOF) در 31 مه 1974 با قطعنامه 350 شورای امنیت توافقنامه نظارت بر قلمرو را ابداع کرد.
کوه حرمون که در نزدیکی مرز لبنان قرار دارد، یکی از مهمترین مکانهای استراتژیک در این قلمرو به عنوان بلندترین کوه سوریه، تنها 40 کیلومتر با دمشق فاصله دارد!
منطقهای که تسلط اسرائیل بر آن، پایتخت سوریه را به خوبی در تیررس توپخانه اسرائیل قرار میدهد.
ابومحمد الجولانی، رهبر هیئت تحریر الشام (HTS)، اصالتا اهل جولان است و باید دید که آیا در نهایت برای بازگرداندن حاکمیت سوریه بر این سرزمین تلاش خواهد کرد یا خیر!
با این حال، آنچه در دید کارشناسان بین الملل پنهان نیست، تلاش اسرائیل برای گسترش سرزمینی است. این رژیم از زمان روی کار آمدن تا امروز هنوز به طور رسمی هیچ مرز جغرافیایی مشخصی را معرفی نکرده که نشان از برنامه این رژیم برای گسترش سرزمینی در گذر زمان دارد.
پس از اسد
امروز گروهی که قدرت را به دست گرفته، هنوز نیات کامل خود را نشان نداده است. پیش بینی وضعیت سوریه، طی یک دوره دو هفتهای که در آن گروه شورشی اسلامگرای حیات تحریر الشام (HTS) و شریک آن ارتش ملی سوریه (SNA) تحت حمایت ترکیه از استان ادلب خارج شدند تا کشور را به تصرف خود درآورند، تقریبا به طور نامفهومی از بین رفته است.
گروه شورشی اصلی که امروز در سوریه مطرح است، شاخهای از القاعده است و اگرچه رهبر آن ابومحمد الجولانی بخش اعظمی از افراطگرایی جهادی القاعده را امروز انکار میکند، اما باید دید که آیا آزادیای که او طراحی کرده برای همه سوریها است یا تاکتیکی است برای منحرف کردن انتقاد و مخالفت با جریان او!
صبح و روز پس از خروج اسد، محمد قاضی الجلالی؛ نخست وزیر دولت اسد، به تحریرالشام کمک کرد، اما مشخص نیست که دیگر حامیان رژیم چه کاری ممکن است انجام دهند. سرعت فروپاشی رژیم چشمگیر بود، اما این بدان معنا نیست که HTS بدون مخالفت باقی خواهد ماند. سوریه غرق در سلاح و گروههای مسلح است و ناگهان افرادی پیدا میشوند که دیگر چیزهای زیادی برای از دست دادن ندارند.
فراتر از مرزهای سوریه، اما مرتبط با موضوع ثبات داخلی سوریه، واکنش رهبران منطقه است که اکثر آنها در سالهای اخیر از بازگشت اسد به اتحادیه عرب استقبال کرده بودند. انتظار این که اماراتیها، سعودیها، اردنیها و مصریها بیکار بنشینند و HTS حکومت خود را در دمشق سازماندهی کند، بعید و تاریخ اخیر خاورمیانه گواه آن است.
و اما اسرائیل؛ برای رژیم صیهونیستی در کوتاه مدت، سقوط اسد رضایت بخش است. اسرائیل تصور میکند که با سقوط اسد، دست محور مقاومت کوتاه شده است، اما محور مقاومت، مولفهای ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک بازتولید قدرت خود در منطقه را در اختیار دارد.
اما در طرف دیگر، روی کار آمدن ابومحمد الجولانی به عنوان رهبر تحریرالشام، نگرانی بالقوهای را برای اسرائیل ایجاد میکند، همانطور که از نام رهبر تحریرالشام پیداست، جولان اشغالی احتمالا در آینده نزدیک به محل چالش میان اسرائیل و تحریرالشام تبدیل شود.به عبارت دیگر، نامی که رهبر HTS برای خود انتخاب کرده، «جولانی» است، که اشاره به بلندیهای جولان دارد که اسرائیل در جنگ ژوئن 1967 اشغال کرد.
اسرائیل، حکومت اسد را دشمنی سرسخت میدانست اما امروز مشخص شد که اهمیت ثبات ناشی از حکومت اسد را در امتداد مرز سوریه و اسرائیل درک کرد که پس از سقوط حکومت اسد، تمام زیرساختهای نظامی سوریه را مورد حمله و بمباران قرار داد.
و در نهایت ترکیه؛ آنکارا تنها همسایهای بود که به صورت بالقوه از سقوط اسد سود میبرد. رجب طیب اردوغان؛ رییسجمهوری این کشور مسیر طولانی را در سوریه طی کرده است، از زمانی که حامی بشار بود تا درخواست سرنگونی او و سپس به دنبال عادیسازی با رژیم اسد. اردوغان در هفتههای اخیر به طور ضمنی از سرنگونی خشونت آمیز اسد حمایت کرد. آنکارا اکنون فرصتی برای شکل دادن به رژیم جانشین در دمشق دارد، هدفی که دولت ترکیه از زمانی که در سال 2011 از بشار دور شد، در تلاش برای تحقق آن است.
مشکل اردوغان و اطرافیانش این است که HTS ممکن است همکاری نکند. یکی از ویژگیهای تکرارشونده حملات ترکیه به خاورمیانه این است که صرف نظر از اینکه اردوغان چقدر بر وابستگی فرهنگی بین ترکیه و جهان عرب بهویژه بین حزب حاکم عدالت و توسعه و اسلامگرایان در منطقه پافشاری میکند، رهبر ترکیه، ناتوانی خود را در درک سیاستهای محلی و منطقهای با آشکار شدن احتمالات ترکیه در سوریه پس از اسد، نشان خواهد داد. بی شک نفوذ بیشتر ترکیه در سوریهای که امروز دستخوش تحول و دهها احتمال و سناریو است، برای ترکیه بدون هزینه نخواهد بود و به نظر میرسد که اردوغان و مشاورانش هنوز برای درک واقعیتهای جدید سوریه آماده و پیامدهای آن، آماده نیستند.