حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی در درس خارج اصول خود بیان کرد: کسانی که می‌خواهند در مورد تجویز یا عدم تجویز قمه‌زنی حکم صادر کنند باید روایات مربوط به اضرار نفس که بسیار زیاد هستند را مورد بررسی قرار دهند چرا که قمه زنی می‌تواند مصداقی از اضرار به نفس باشد.
به گزارش جماران به نقل از شفقنا، حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی در ادامه سلسله جلسات درس خارج اصول خود با موضوع «لا ضرر و لا ضرار» روز یک شنبه، 30 شهریور ماه، بیان کرد: روایاتی که مربوط به نهی از ضرر است شش قسم است و اگر قرار باشد همه این روایات خوانده شود باید وقت زیادی صرف شود لذا ما در بیان روایات فقط چند مورد آن را بیان می‌کنیم و مابقی را باید خود طلاب مراجعه کنند و مطالعه کنند. قسم اول از روایات، روایات همراه با سمره ابن جندب بود که همه را خواندیم. قسم دوم از روایات، روایاتی هستند که لاضرر در مورد نهی از بهره‌گیری از آب وارد شده است، مثلا اگر چاهی در شهر است و شخصی با آب آن درخت‌هایش را یا حیواناتش را آب داد حق ندارد دیگران را از باقی آبی که در چاه مانده محروم کند و نگذارد دیگران استفاده کنند. مورد دیگر آن در شفعه است اگر کسی زمینش با دیگری مشترک است بدون اجازه شریک نمی‌تواند به دیگری بفروشد به دلیل لاضرر و لاضرار.
وی ادامه داد: روایاتی که در قسم دوم وارد شده‌ را می‌توان در کتاب وسایل‌ الشیعه جلد 17 کتاب احیاء الموات باب هفتم مشاهده کرد. در روایت دوم این باب آمده است « وعن محمد بن یحیى، عن محمد بن الحسین، عن محمد ابن عبدالله بن هلال عن عقبة بن خالد، عن أبی عبدالله ( علیه السلام )، قال: قضى رسول الله) صلى الله علیه وآله ) بین أهل المدینة فی مشارب النخل: أنه لا یمنع نفع الشیء، وقضى بین أهل البادیة: أنه لا یمنع فضل ماء لیمنع فضلا کلء، و قال: لا ضرر ولا ضرار» در این روایت به قضاوت حضرت رسول در مورد آب چاه در صورت اضافه آمدن بیان شده است که به علت ضرر رسیدن به دیگران نمی‌توانند آن را بر دیگران ممنوع کنند. عین این سند در روایتی در مورد شفعه وارد شده است این روایت در جلد 17 کتاب شفعه باب 5 وجود دارد.
آیت‌الله سبحانی اظهار کرد: قسم سوم از روایات در این باب روایاتی هستند که فقط به ضرار در آنها اشاره شده است و کلمه ضرر در آنها وجود ندارد. نمونه‌ای از این روایات در کتاب وسایل الشیعه جلد 13 باب 22 از ابواب بیع حیوان وارد شده است. در روایت یکم از این باب آمده است: « محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن یحیى ، عن محمد بن الحسین ، عن یزید بن اسحاق شعر ، عن هارون بن حمزة الغنوی ، عن أبی عبدالله ( علیه السلام ) فی رجل شهد بعیرا مریضا وهو یباع فاشتراه رجل بعشرة دراهم ، وأشرک فیه رجلا بدرهمین بالرأس والجلد ، فقضى ان البعیر برىء فبلغ ثمنه دنانیر ، قال : فقال : لصاحب الدرهمین خمس ما بلغ فإن قال اُرید الرأس والجلد فلیس له ذلک ، هذا الضرار ، وقد اُعطی حقه إذا أعطى الخمس» مضمون روایت این است که شخصی شتری بیمار را به بازار برده بود تا او را بفروشد و شخصی آمد گفت این شتر را ده درهم می‌خرم و فروشنده قبول کرد بعد خریدار سر شتر مریض را به دیگری فروخت به خیال اینکه این شتر مریض است و می‌خواهد ذبحش‌ کند. بعد اتفاقی افتاد و شتر مریض سالم شد و قیمت آن ده برابر شد،‌ حال آن شخصی که سر شتر برای اوست می‌گوید سر شتر را ببر و به من بده در صورتی که اگر مالک شتر این کار را انجام دهد دیگر کسی شتر را از او نمی‌خرد و در این صورت مالک متضرر می‌شود. حضرت در قضاوت این مساله بیان کردند که چون مالک شتر در صورت بریده شدن سرش متضرر می‌شود، مالک سر شتر حق ندارد مالک شتر را مجبور به این کار کند. بنابراین مالک اصلی باید شتر را بفروشند و به همان اندازه که مالک دوم شریک بوده است مثلا یک پنجم قیمت آن را به مالک دوم بدهد.
وی افزود: قسم چهارم روایاتی است که در آن ضرر و لا ضرار مقید به «فی الاسلام» است. در این باب یک روایت وجود دارد که مرحوم صدوق آن را در کتاب ارث خود نقل کرده « المسلم یرث الکافر لقول النبی الاسلام یزید و لا ینقض، لا ضرر و لاضرار فی الاسلام» در زمان تحلیل این بحث ثمره این قید را بیان خواهیم کرد. قسم پنجم روایاتی هستند که صریحا می‌گوید اضرار به غیر حرام است. روایات زیادی در این باب بیان شده است یکی از آنها در کتاب وسایل جلد 17 باب 15 از ابواب احیاء موات وجود دارد در این روایت آمده است « محمد بن یعقوب ، عن محمد بن یحیى ، عن محمد بن الحسین قال : کتبت إلى أبی محمد ( علیه السلام ) : رجل کانت له رحى على نهر قریة ، والقریة لرجل ، فأراد صاحب القریة أن یسوق إلى قریته الماء فی غیر هذا النهر، ویعطل هذه الرحى، أله ذلک، أم لا ؟ فوقع (علیه السلام): یتّقی الله، ویعمل فی ذلک بالمعروف، ( ولا یضرّ ) أخاه المؤمن» مردی صاحب قریه است و آبی دارد که می‌خواهد مجری آب را عوض کند که در این صورت آسیاب آبی من بدون استفاده خواهد بود آیا آن فرد چنین حقی دارد که حضرت می‌فرماید به خاطر اینکه این کار ضرر به برادر مومن است حق انجام چنین کاری را ندارد. همان طور که بیان شد در این باب روایات زیادی وجود دارد که می‌توان برای مطالعه به همین کتاب مراجعه کرد.
این مرجع تقلید بیان کرد: آخرین قسم از روایات در این باب روایاتی است که به اضرار به نفس اشاره دارد. در این باب نیز روایات زیادی وارد شده است. فقها از اضرار به نفس در باب صوم، تیمم، صلاه استفاده می‌کنند. یکی از روایات این باب روایتی است که مرحوم صدوق آن را نقل کرده است «رواه الصدوق, قال: وقال(علیه السلام): (کلّما أضر به الصوم فالإفطار له واجب» روایت دیگر در این باب روایت «علی بن جعفر فی کتابه عن اخیه موسی بن جعفر علیه‏السلام قال: سألته عن حد ما یجب علی المریض ترک الصوم»؛ مثل اینکه در ذهن او بوده که اگر مریض شد، باید روزه را بخورد، و سؤال می‏کند از حد ما یجب علی المریض ترک الصوم. «قال: کل شی‏ء من المرض اضربه الصوم فهو یسعه ترک الصوم» بر این اساس کسانی که می‌خواهند در مورد تجویز یا عدم تجویز قمه‌زنی حکم کنند باید این روایات را ببینند چرا که قمه زنی نوع ضرر به بدن است. البته از نظر مرحوم نائینی چون ضرر به نفس مهم نیست قمه زنی را تجویز کرده است ولی روایاتی که در این باب مطرح شده است اشاره به تحریم این مساله دارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.