محمد رجائی نژاد
امام خمینی نیز به رسم سیره علماء و فقهای سلف دارای اجازه روایی از اساتید خود میباشد. همچنین در مواردی برای دیگران نیز اجازاتی صادر کرده است، اما اجازه نقل حدیث به معنای مصطلح و مرسوم به صورت مستقل به کسی نداده است.
اجازات جمع اجازه، یکی از سنتهای دیرین نزد علما و فقهای اسلام بوده، اخذ و صدور آن نیز امری مرسوم و متداول است. بسیاری از علما و فضلا کسب اجازه و داشتن اجازات متعدد را مثل مدال افتخار و لوح یادبود و مدرکی ارزشمند و ملاک اعتبار دانسته و نشانه کفایت علمی و شاستگی و تقوی قلمداد میکردند.
اجازه دادن و اجازه گرفتن در حوزههای علوم اسلامی انواع مختلفی داشته و تا حدودی دارد؛ از تفسیر، حدیث، فقه، اصول گرفته تا طب، ادبیات و عرفان رواج داشته و اساتید هر فن به منظور تأیید و تعظیم مقام علمی شاگردان و به خاطر اعلان شایستگیها و صلاحیتهایی که از آنان سراغ داشتند، برایشان اجازه صادر میکردند.
اما در میان علماء و فقهای شیعه، تنها سه نوع اجازه (اجازه در نقل حدیث، اجازه اجتهاد و اجازه برای تصدّی امور حسبیه) بیشتر مورد توجه بوده است که پیشینه تاریخی هر کدام آنها به عصر حضور امامان معصوم(ع) بر میگردد.
دو قسم؛ اجازه نقل حدیث و اجازه اجتهاد در دهههای اخیر تقریباً منسوخ شده و یا خیلی کمتر مرسوم است، ولی اجازه امور حسبیه کماکان ادامه داشته است.
امور حسبیه به کارهایی اطلاق میشود که به مصالح عمومی مسلمانان تعلق دارد و شارع مقدس به نادیده انگاشتن آن رضایت نمیدهد مانند: اخذ حقوق شرعیه، اعم از: خمس، زکات، صدقات و مصرف آن در موارد لازم. حفاظت و مدیریت موقوفات، نگهداری از اموال مجهولالمالک و سرپرستی و تعلیم و تربیت یتیمان و موارد دیگر که تصدی آن در زمان غیبت بر عهده فقیه و مجتهد جامع شرایط است و فقیه میتواند اجازه تصدی در امور حسبیه را به افراد شایسته بدهد، همانگونه که در سده های اخیر اجازهنامههای متعددی از اغلب مراجع عظام تقلید در امور حسبیه در کتب تراجم و رجال چاپ شده است.
اجازات امام خمینی
امام خمینی نیز به رسم سیره علماء و فقهای سلف دارای اجازه روایی از اساتید خود میباشد. همچنین در مواردی برای دیگران نیز اجازاتی صادر کرده است، اما اجازه نقل حدیث به معنای مصطلح و مرسوم به صورت مستقل به کسی نداده است.
در مورد اجازه اجتهاد نیز باید گفت که امام نه از کسی اجازه اجتهاد گرفته و نه به کسی چنین اجازه ای داده است. در مورد امور حسبیه حضرت امام به دلیل مقام مرجعیت و زعامت دینی، اجازههای بسیاری در راستای رسیدگی به امور حسبیه برای روحانیون بلاد و دیگر افراد واجد شرایط صادر کرده که آمار دقیقی از اجازات صادره از طرف ایشان در دست نیست، ولی 531 مورد از این اجازات در آخر جلد اول صحیفه امام به صورت فهرستی آمده و متن نزدیک به 400 مورد از آنها در جلدهای مختلف صحیفه امام به چاپ رسیده است. چندین اجازه نامه نیز در سالهای اخیر از شاگردان و افراد مختلف رسیده که در بخش ضمیمه صحیفه امام و اخیرا به جلد بیست و یکم اضافه و منتشر شده است.
اولین و آخرین اجازه
نخستین اجازه در امور حسبیه از طرف امام، به درخواست کتبی حجت الاسلام و المسلمین سید سجاد حججی میانجی برای وی به تاریخ 17 فروردین 1340، دقیقاً یک هفته پس از رحلت آیتالله بروجردی صادر شده است. متن نامه از کتاب صحیفه امام، ج 1، ص 46:
اجازه نامه به آقاى سید سجاد حججى، در امور حسبیه
زمان: 17 فروردین 1340/ 20 شوال 1380
مکان: قم
بسمه تعالى. حضرت مستطاب آیتالله العظمى آقاى حاج آقا روح الله خمینى- دام ظله العالى على رؤس الأنام. چون در مسائل شرعیه در محلى که اقامت دارم گاهى محل ابتلا میشود، اگر صلاح میدانید این جانب را مجاز فرمایید در تصدى امور حسبیه که شأن حاکم شرع انور است؛ و نیز در اخذ وجوه شرعیه و صرف در مصارف و در اخذ سهم امام- علیه السلام- و صرف آن در مصارف اقتصادى خودم و ایصال بقیه نزد آن جناب. بیست شوال هزار و سیصد و هشتاد. با تقدیم احترامات- سید سجاد حججى.
بسم الله الرحمن الرحیم
جنابعالى مجاز هستید در مراتب مسطوره.
روح الله الموسوی. (صحیفه امام، ج1، ص: 46)
آخرین اجازه امور حسبیه نیز در تاریخ 1368/2/20 حدود 24 روز قبل از رحلت برای حجت الاسلام والمسلمین سید هاشم موسوی صادر شده است.
اجازه نامه به آقاى سید هاشم شخص موسوى، در اخذ وجوه شرعیه
زمان: 20 اردیبهشت 1368/ 4 شوال 1409
مکان: تهران، جماران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، و الصلوة و السلام على محمد و آله الطاهرین، و لعنت الله على اعدائهم اجمعین.
و بعد، جناب ثقة الاسلام آقاى آقا سید هاشم شخص موسوى- دامت توفیقاته- از طرف این جانب مجازند در اخذ وجوه شرعیه از قبیل کفّارات و زکوات و مظالم عباد و صرف آنها در مصارف مقرره؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد، و نسبت به مازاد نیز مجازند ثلث از سهم امام- علیه السلام- را در ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف سهم سادات را نیز به سادات مستحق بپردازند و ما بقى را ارسال دارند.
«و اوصیه- ایّده الله تعالى- بما اوصى به السلف الصالح من ملازمة التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى امور الدین و الدنیا»؛ و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة الله و برکاته.
به تاریخ 4 شوال المکرم 1409
روح الله الموسوی الخمینى. (صحیفه امام، ج21، ص 387)
اجازه عرفانی
اجازه فلسفی و عرفانی در میان علماء و فقهای شیعه چندان مرسوم نیست، اما از آنجایی که حضرت امام علاوه بر شخصیت برجسته فقهی، در عرفان و فلسفه نیز سرآمد بود، به دو تن از شاگردان عرفان خود، نوشتهای مرقوم داشته و این دو مکتوب اگرچه در ظاهر یک نوع توصیه اخلاقی به شمار میآید ولی از جهتی که از لابه لای آن استفاده میشود، در واقع میتوان آن را یک نوع اجازه عرفانی شمرد. اجازهنامه اول در سال 1314 به آقا میرزا جواد حجت همدانی اعطا گردیده و اجازه نامه دوم در سال 1317، خطاب به آقا سید ابراهیم خوئی مشهور به مقبرهای نگاشته شده است.