کتب درسی نظام آموزشی، باید بازتابی از نظام اجتماعی کشور باشد که انعکاسش، در زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزانمان نمایان می شود. دانش آموزان، یک چهارم ساعات روزانه خود را در مدرسه می گذرانند و این زمان، می تواند زمان مناسبی برای آموزش مهارت های زندگی در کنار اهداف مشخص شده آموزش و پرورش برای آن ها باشد

یک کارشناس آموزش و پروش، از عدم توجه لازم به آموزش مهارت های زندگی در دوران تحصیل انتقاد کرد.

مشکلات دنیای امروز و ضروت نوع خاصی از آموزش

نرگس ملک زاده، کارشناس آموزش و پرورش، در گفت و گو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، با بیان این که پیچیده گی ها و تغییرات ایجاد شده در شیوه ی زندگی دنیای امروز و چالش های پیش روی در عصر حاضر، ضرورت نوع خاصی از آموزش را ایجاب می کند، گفت: « حرکت در بین سنت و مدرنیته و لزوم استفاده از فناوری های عصر تکنولوژی و گرفتار نشدن به آسیب های آن، ضرورت نوعی خاص از آموزش را مطرح می سازد.»

وی افزود:« بنیان این آموزش ها، باید آموزش مهارت هایی باشد که با فراگیری آن، افراد بتواند با تغییرات سریع و عمیق فرهنگی و انعکاس آن در شیوه زندگی، به جامعه پذیری رسیده و بینش متناسب با فرهنگ و باورهای خود را برگزیند.»

منظور از مهارت های زندگی چیست؟

ملک زاده در پاسخ به این سوال که منظورتان از مهارت های زندگی چیست، خاطر نشان کرد: « آموزش مهارت های زندگی با تعریف عام آن، یعنی مهارت هایی که سبب ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، در کنار مسئولیت های اجتماعی و اتخاذ تصمیم صحیح، با توجه به حل تعارض ها بدون آسیب به دیگران شود.»

وی اضافه کرد:« آموزش مهارت های زندگی، از ضروریانی است که باید به صورتی نظام مند، از طریق موقعیت های رسمی و شاید بدون محدودیت در موقعیت های غیر رسمی، به افراد آموزش داده شود و در موقعیت های مشابه آموزشی نیز تقویت گردد. »

توصیه علوم رفتاری به مهارت های زندگی

ملک زاده افزود: « ضرورت تاکید بر این بعد آموزش، که بیشترِ اثراتش بر زندگی اجتماعی افراد می باشد، نزدیک به چهاردهه است که در علوم رفتاری مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است و بر این باور تاکید شده است که اگرتقویت این مهارت ها در کشوری مورد توجه قرار گیرد و دولت ها، هزینه ای در این زمینه متقبل شوند، برداشتی چند برابر از این هزینه خواهد داشت.»

آموزش و پرورش و مهرات های زندگی

ملک زاده با اشاره به اهمیت آموزش و پرورش در آموزش مهارت های زندگی، ابراز داشت: « هرگاه ضرورت آموزشی خاص مطرح می شود، تمام نگاه ها، به سمت آموزش و پرورش، به عنوان رسمی ترین و شناخته شده ترین نهاد تعلیم و تربیت کشورخیره خواهد شد، که کارکرد اصلی آن آموزش خواندن و نوشتن می باشد، اما در حال حاضر که بحث ضرورت آموزش مهارت های زندگی مطرح است، آموزش و پرورش می تواند در این زمینه، نقشی اساسی و مهم داشته باشد و با گنجاندن این مهارت ها در برنامه های مدون خود و کتب درسی، که جزو مهمترین و سنتی ترین منابع یادگیری در نظام آموزش متمرکزکشورمان می باشد، موجب رشد و اعتلای توانایی هایی گردد که دانش آموزان بتواند با کمک آن، سازگارانه با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند.»

کتب درسی بازتابی از نظام اجتماعی کشور باشد

وی ادامه داد:« در واقع کتب درسی نظام آموزشی، باید بازتابی از نظام اجتماعی کشور باشد که انعکاسش، در زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزانمان نمایان می شود. دانش آموزان، یک چهارم ساعات روزانه خود را در مدرسه می گذرانند و این زمان، می تواند زمان مناسبی برای آموزش مهارت های زندگی در کنار اهداف مشخص شده آموزش و پرورش برای آن ها باشد.»

تجربه سایر کشورها/اثرات نظام آموزش محور

ملک زاده با اشاره به تجربه آموزش مهارت های زندگی در دیگر کشورها، گفت:« گنجاندن مهارت هایی که سازمان ملل از سال 1993 آموزش آن ها را به کشورهای عضو خود توصیه نموده است، اکنون در سال 2016، جایگاهش در نظام آموزشی کشور ما، از ساختار مطلوب و سازمان یافته محروم می باشد و این پیامد سیستم " آموزش محور" می باشد که باعث مغفول ماندن این نوع مهارت های کاربردی شده است.»

خسارتی که به دانش آموزان وارد می شود

وی اضافه کرد:« با نگاه به محتوی کتب درسی و حتی آموزش های غیر رسمی در آموزش و پرورش، می توان دریافت که توجه به این مقوله، زیاد مورد توجه مولفین کتب درسی و حتی مدرسان قرار نگرفته است و جای خالی این آموزش ها، خسارت های جبران ناپذیری به دانش آموزان وارد خواهد ساخت.»

حافظه محوری، آفت نظام آموزشی ایران

ملک زاده، با انتقاد از این که وقت دانش آموزان در مدارس بیشتر به حفظ کردن مطالب گذارنده می شود، گفت:« متاسفانه، آموزش و پرورش ما حافظه محور است ودانش آموزان، مطالبی را می آموزند که تاثیر حداقلی در زندگی آینده شان هم ندارد. ثمره این تعلیم و تربیت، این می شود که دانش آموزان ما با ورود به اجتماع، توانایی حل مشکلات و یا جلوگیری از آنها را نخواهند داشت و این یعنی مواجهه با بحران هایی که در صورت عدم اتخاذ تصمیم گیری مناسب، ممکن است به فاجعه بینجامد.»

محصول نظام حافظه محور

وی ادامه داد: هنگام رویا رویی با بحران ها،این مشکلات شکل فرسایشی به خود گرفته و خروج از این وضعیت راه حلی را می طلبد، و این جاست که دانش آموزان ما فانوسی ازنظام آموزشی در دست خود گرفته اند که متاسفانه نمی تواند روشنی بخش مسیر زندگی آن ها باشد و آن ها مانده اند و دنیایی که خود را در حال در جا زدن می بینند. شاید بتوان به صراحت این نکته را بیان کرد که نظام آموزشی فردی را تحویل جامعه می دهد که آسیب پذیر و آسیب رسان است و کمتر قدرت تغییر کردن و تغییر دادن را داراست.

نقش آموزش و پرورش در آینده دانش آموزان چقدر است؟

ملک زاده با بیان این که هدف هر نوع آموزشی را می توان درسودمندی آن در آینده افراد دانست، گفت: « دانش آموز ما در واقع یکی از ارکان مهم در آینده ای نه چندان دور در موفقیت های اجتماعی کشور خواهند بود،کسانی که از پشت نیمکت های چوبی رویا های فردایشان را به تصویر می کشانند. نقش آموزش و پرورش در این موفقیت احتمالی، در چه حد می باشد و چند درصد از خوشبختی فردایشان در آموزش های امروزشان رقم می خورد؟»

وی ادامه داد:« آموزش مهارت هایی که به دانش آموزان ما این توانایی را بدهد که علاوه بر شناخت ویژگی های شخصی و منحصر به فرد خود،بتواند گامی در جهت ارتباطات اجتماعی خود بر دارد و توانمندی لازم جهت برقراری یک ارتباط موثر را با مهارت های کلامی و غیر کلامی، در جریان دوران تحصیل خود در مدرسه کسب نمایند، ضروری است.»

حضور کم رنگ مشاوران در مدارس برای آموزش مهارت های زندگی

ملک زاده با بیان این که دانش آموزان باید بتوانند بعد از پایان دوره ی مدرسه در روابط بین فردی، با تفکری خلاق و دید انتقادی به توانایی حل مساله در زندگی خود بپردازند و هرگونه استرس را از زندگی خود دور کنند، ابراز داشت: «آموزش این مهارت های دهگانه زندگی، به مثابه نقشه ای کامل از راه ها و چاه هایی است که می تواند دانش آموزان ما را در چهار چوب یک آینده عقلانی، بیمه کرده و ترس از آینده نامعلوم فردی و حتی اجتماعی آنها رابه صفر و شاید زیر صفر برساند.»

وی گفت: « باید به جرات گفت که متاسفانه این موارد، کمترین جایگاهی در نظام آموزشی رسمی کشور ما ندارد و زمان مشخصی برای حضور مشاوران جهت بیان مهارت های رفتاری در نظر گرفته نشده است و به ناچار باید از ساعات آزاد و یا سوخته آموزش،جهت پیشبرد چنین امور مهمی استفاده نمود. »

کلاس هایی که صرف تست زنی می شود

ملک زاده با بیان این که در نهایت تمام تلاش دلسوزان این حیطه از آموزش، باید معطوف به کارگاه هایی باشد که در ساعات فوق برنامه می توان گنجانده شود، گفت:« صد افسوس که ساعات فوق برنامه مدارس ما در دوره های متوسطه، که شاید بهترین مخاطبان خاص این نوع آموزش ها باشند، تمام توان خود را صرف بازآموزی و تکرار مطالب درسی و آموزش های مصوب شده می نماید و نقش این گونه آموزش ها، هنوز کم رنگ و در اغلب موارد به سوی نادیده انگاشتن می رود.»

وی اضافه کرد:« موفقیت تربیت نسلی که بتواند ضامن پیشرفت و کار آمدی جامعه شود، چیزی جز آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان نیست، کسانی که نقش های متفاوت همسر بودن وهمکار بودن و مهم تر از همه، شهروند بودن را در گذر زمان تجربه کرده و با دریافت آموزش های این چنینی، می توانند کتابی نانوشته و در عین حال ارزشمندی برای آموزش فرزندان و حتی اطرافیان خود باشند.»

دانش آموزان چه چیزهایی را باید بیاموزند؟

وی افزود:« دانش آموزان باید در مدرسه، نحوه ارتباط را بیاموزند و نوع سازگاری خود را با دنیای اطرافشان، ارتقاءدهند تا بتوانند در جریان تعاملات آینده، با تکیه بر آموزه های مهارتی که تجربه نکرده اند،خود رابه بهترین نحوه ممکن با شرایط پیش آمده زندگی تطبیق دهند، زیرا صدمات پیش روی جامعه امروز، دیگر فرصت تجربه نمودن فردی تمام موقعیت ها را از افراد سلب نموده از این رو باید از تجربه دیگران آموخت.»

نقش مهارت های زندگی در جلوگیری از آسیب های اجتماعی

ملک زاده با بیان این که فراگیری مهارتهای زندگی، تجربه ای است که به کمک آن می توان عملکرد های مناسب را در موقعیت ها پیش روی زندگی برگزید، گفت: «آموزش مهارت هایی همچون خود آگاهی، همدلی، ارتباط موثر، روابط بین فردی، تصمیم گیری، توانایی حل مسائله، تفکر خلاق ،تفکر انتقادی، مقابله با هیجانات نا خوشایند ونیز توانایی مقابله با استرس و آموزش نحوه کاربرد این گونه مهارتها در زندگی، به جهت ارتقاء سلامت و پیشگیری ازمشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی بسیار مورد توجه می باشد.»

وی افزود:« فواید مهارت ها در زندگی آینده دانش آموزانمان، نقش پررنگی خواهد داشت؛ زیرا با گذراندن این دوره ها، آن ها نحوه کنار آمدن با انتظارات متفاوت افرادی مختلف خانواده، همسر،دوست و.. در زندگیشان را می آموزند و با افزایش اعتماد به نفس، مدیریت خود و خانواده شان را به بهترین نحو ممکن در دست خواهند گرفت.»

لزوم وجود نیروی انسانی متخصص

وی اضافه کرد: « اما باید دانست که محدودیت های آموزش مهارت های زندگی در مدارس ما، به جز کتب درسی و نبود ساعت رسمی آموزش، وجود مدرسین با تجربه عملی و نظری این مهارت هاست، که باید معلمین و مشاوران ما، دوره های ضمن خدمتی با سرفصل های مناسب این مفاهیم گذرانده، تا بتوانند دانش آموزان را در موقعیت های این چنینی یاری رسانند.»

ملک زاده در پایان به جماران گفت: « آن چه به عنوان ضرورت و اهمیت آموزش مهارت های زندگی مطرح است، نگاه گسترده به زندگی اجتماعی و فردی آن هاست تا در آینده، راحت تر به حل تعارضات و کشمکش های محیطی اطراف پرداخته و بتوانند همراه با رشد جسمانی و روانی، در چهار چوب های اجتماعی گروهی قرار گرفته و دچار سرگشتگی و آشفتگی در جزیان جامعه پذیری خود نشوند و همه این دستاوردها جز در سایه آموزش مهارت های زندگی، میسر نخواهد شد.»







انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.