در این مطلب به قلم محمد علی وزیری آمده است: ما ایرانیان مسلمان به دو چیز می بالیم: دین آسمانی و تبار زمینی و ایرانی، زیرا پای بر خاکی داریم که از روز اول نیاکانمان آن را به زور از قومی نگرفتند، یگانه پرست بودیم و پیش از هر قومی سنگ بنای تمدن و حقوق بشر را نهاده ایم.
در تاریکنای بربریت بشری، حقوق قوم مغلوب چون دین و زبان و بزرگانشان حتی حق ستوران و علوفه شان را هم به رسمیت شناختیم.
چرا نبالیم به ایرانی بودن خود که در دیروز تاریخ دریابان ، ایران بان زن و شاه بانو و بانو شاه داشتیم، در حالیکه در همین نزدیکیمان دختران را زنده به گور می کردند و روی پدران از شنیدن زایش دختر سیاه می شد.
بر کاخ و معابدمان تصویر زنی برهنه نیست و دیرینه ترین نماد زن در ایران حکایت از قطب و محور زندگی بودن مهربانوان آریایی است.
ما ایرانیان سر بر آسمانی داریم که مهبط جبریل امین است. پیامبری بشری مثل ما داد که یکتاپرستی و اخلاق و رافت و مهر و دانش سرلوحه رسالتش بود و معجزه اش کتاب و دانایی در عصر جاهلیت بشری است.
ما به اسلام و مذهب و ولایت مولای حکمت و عدالت و فقه مان که سرچشمه اش از اشرف و اصلح و اعلم و اتقی ترین انسان عصر خود و از فرزندان همان رسول خرد و مهر یعنی امام صادق (ع) می آید می بالیم.
چرا به اسلام مان نبالیم که در آن دور دستها و در عین ظلمت بربریت، عدالت و حقوق بشر و عدم استیلا بشر بر بشر معتقد است.
چرا نبالیم که ناب ترین شعب دین تشیع علوی در این خاک نضج گرفت. ایرانیت و اسلامیت دو رکن هویت ایرانیان مسلمان است و هیچ کدام نافی دیگری است.
شوربختانه طرفداران افراطی ایرانی یا اسلامی بودن سعی دارند این دو را در برابر هم قرار داده تا بخشی از هویت ما را مخدوش کنند.
ناسیونالیسم و پان ایرانیسم افراطی خطری کمتر از اسلامیان افراطیِ نافی تاریخ و تمدن ایرانی ندارند.
نفی کنندگان هویت ایرانی و آنانکه به ایرانی بودن خود نمی بالد، بهتر است شناسنامه خود را ببیند که تابعیتشان را ایران نوشته است.
اگر شرم دارند بروند تابعیت جای دیگری که با شنیدن نامش قلبشان می تپد، را بگیرند.
درحالیکه از امارت نشین های کوچک حاشیه خلیج همیشه پارس تا آمریکا در حال تاریخ سازی در تلاشند تا دستاوردهای تاریخی ایرانیان را به نام خود بزنند، گروهی عیان به نفی ایرانی بودن خود و پیشینه پر از فخر و دانایی آن می کوشند.
البته که رفتار شاهان را هم در قالب زمان و مکان می بینیم و از ستمکاری هاشان نمی گذریم ولی به حساب ایران نمی گذاریم.
چنانکه رفتار سرداران عرب با ایرانیان که از قضا فرزندانشان از فرماندهان حادثه کربلا و قاتل نوه پیامبر اسلام (ص) بودند و همچنین کنش و بینش امرای اموی را به حساب اسلام نمی گذاریم.
این خاک پاک در دل خود ایرانی زرتشتی ، مسیحی، یهودی و ارمنی و آشوری دارد، این ایران عرب ایرانی، لر ایرانی، کرد ایرانی، بلوچ ایرانی، ترکمن و گیلک و ترک و پارس دارد.
ایران رنگین کمانی زیبا از ادیان و اقوام است. شوربختانه قدرت گرفتن تفکر نفی ایرانی بودن از هویت ملی ایرانیان وکمرنگ ساختن غرور ملی در تالیف کتب درسی هم رسوخ کرده و تاریخ و ادبیات را تحت الشعاع قرارداده است.
ساده ترین پیامد شوم آن حوادث تلخ ورزشگاه آزادی تهران، ورزشگاه یادگار امام تبریز و تختی اهواز و تفرقه قومی و قراردادن فرزندان این مام سپید موی رو در روی هم است.
بوی ناخوش کینه و نفرت پراکنی از این اندیشه می شنویم و اگر ادامه یابد، تبعات خطرناکتری درپی خواهد داشت.
کاش آنها که مخالف تاریخ کهن ایران هستند، می گفتند که اگر قبل از اسلام تمدن و مدنیتی در ایران نبود چرا پیامبر اسلام (ص) سفیر و نامه دعوت به ایران فرستاد؟ و یا جواب دهند که کدام قوم بربر بی تمدن!! بود که برای زبان عربی دستور زبان نوشت و فرزندان دانشمندش با کدام پیشینه علمی با تالیف کتب علمی به زبان عربی بدان زبان قابلیت علمی و جهانی شدن بخشیدند؟
به اعتقاد شهید مطهری خدمات دین مبین اسلام به ایران و ایران بدان متقابل و تعاملی است.
پس نازیدن به هر دو بخش هویت مان (ایرانی و اسلامی) رواست که بس زیبنده هم است.
روزنامه بشارت یزد در گستره استان یزد منتشر و توزیع می شود.
160 رسانه در استان یزد مجوز دارند که از این تعداد ١١٦ مجوز متعلق به نشریات چاپی، ٢٨ مورد متعلق به رسانه های برخط (خبرگزاری و پایگاه خبری) و ١٦ مجوز هم مربوط به رسانه های الکترونیک غیر برخط است.
7532/ 2047/
در تاریکنای بربریت بشری، حقوق قوم مغلوب چون دین و زبان و بزرگانشان حتی حق ستوران و علوفه شان را هم به رسمیت شناختیم.
چرا نبالیم به ایرانی بودن خود که در دیروز تاریخ دریابان ، ایران بان زن و شاه بانو و بانو شاه داشتیم، در حالیکه در همین نزدیکیمان دختران را زنده به گور می کردند و روی پدران از شنیدن زایش دختر سیاه می شد.
بر کاخ و معابدمان تصویر زنی برهنه نیست و دیرینه ترین نماد زن در ایران حکایت از قطب و محور زندگی بودن مهربانوان آریایی است.
ما ایرانیان سر بر آسمانی داریم که مهبط جبریل امین است. پیامبری بشری مثل ما داد که یکتاپرستی و اخلاق و رافت و مهر و دانش سرلوحه رسالتش بود و معجزه اش کتاب و دانایی در عصر جاهلیت بشری است.
ما به اسلام و مذهب و ولایت مولای حکمت و عدالت و فقه مان که سرچشمه اش از اشرف و اصلح و اعلم و اتقی ترین انسان عصر خود و از فرزندان همان رسول خرد و مهر یعنی امام صادق (ع) می آید می بالیم.
چرا به اسلام مان نبالیم که در آن دور دستها و در عین ظلمت بربریت، عدالت و حقوق بشر و عدم استیلا بشر بر بشر معتقد است.
چرا نبالیم که ناب ترین شعب دین تشیع علوی در این خاک نضج گرفت. ایرانیت و اسلامیت دو رکن هویت ایرانیان مسلمان است و هیچ کدام نافی دیگری است.
شوربختانه طرفداران افراطی ایرانی یا اسلامی بودن سعی دارند این دو را در برابر هم قرار داده تا بخشی از هویت ما را مخدوش کنند.
ناسیونالیسم و پان ایرانیسم افراطی خطری کمتر از اسلامیان افراطیِ نافی تاریخ و تمدن ایرانی ندارند.
نفی کنندگان هویت ایرانی و آنانکه به ایرانی بودن خود نمی بالد، بهتر است شناسنامه خود را ببیند که تابعیتشان را ایران نوشته است.
اگر شرم دارند بروند تابعیت جای دیگری که با شنیدن نامش قلبشان می تپد، را بگیرند.
درحالیکه از امارت نشین های کوچک حاشیه خلیج همیشه پارس تا آمریکا در حال تاریخ سازی در تلاشند تا دستاوردهای تاریخی ایرانیان را به نام خود بزنند، گروهی عیان به نفی ایرانی بودن خود و پیشینه پر از فخر و دانایی آن می کوشند.
البته که رفتار شاهان را هم در قالب زمان و مکان می بینیم و از ستمکاری هاشان نمی گذریم ولی به حساب ایران نمی گذاریم.
چنانکه رفتار سرداران عرب با ایرانیان که از قضا فرزندانشان از فرماندهان حادثه کربلا و قاتل نوه پیامبر اسلام (ص) بودند و همچنین کنش و بینش امرای اموی را به حساب اسلام نمی گذاریم.
این خاک پاک در دل خود ایرانی زرتشتی ، مسیحی، یهودی و ارمنی و آشوری دارد، این ایران عرب ایرانی، لر ایرانی، کرد ایرانی، بلوچ ایرانی، ترکمن و گیلک و ترک و پارس دارد.
ایران رنگین کمانی زیبا از ادیان و اقوام است. شوربختانه قدرت گرفتن تفکر نفی ایرانی بودن از هویت ملی ایرانیان وکمرنگ ساختن غرور ملی در تالیف کتب درسی هم رسوخ کرده و تاریخ و ادبیات را تحت الشعاع قرارداده است.
ساده ترین پیامد شوم آن حوادث تلخ ورزشگاه آزادی تهران، ورزشگاه یادگار امام تبریز و تختی اهواز و تفرقه قومی و قراردادن فرزندان این مام سپید موی رو در روی هم است.
بوی ناخوش کینه و نفرت پراکنی از این اندیشه می شنویم و اگر ادامه یابد، تبعات خطرناکتری درپی خواهد داشت.
کاش آنها که مخالف تاریخ کهن ایران هستند، می گفتند که اگر قبل از اسلام تمدن و مدنیتی در ایران نبود چرا پیامبر اسلام (ص) سفیر و نامه دعوت به ایران فرستاد؟ و یا جواب دهند که کدام قوم بربر بی تمدن!! بود که برای زبان عربی دستور زبان نوشت و فرزندان دانشمندش با کدام پیشینه علمی با تالیف کتب علمی به زبان عربی بدان زبان قابلیت علمی و جهانی شدن بخشیدند؟
به اعتقاد شهید مطهری خدمات دین مبین اسلام به ایران و ایران بدان متقابل و تعاملی است.
پس نازیدن به هر دو بخش هویت مان (ایرانی و اسلامی) رواست که بس زیبنده هم است.
روزنامه بشارت یزد در گستره استان یزد منتشر و توزیع می شود.
160 رسانه در استان یزد مجوز دارند که از این تعداد ١١٦ مجوز متعلق به نشریات چاپی، ٢٨ مورد متعلق به رسانه های برخط (خبرگزاری و پایگاه خبری) و ١٦ مجوز هم مربوط به رسانه های الکترونیک غیر برخط است.
7532/ 2047/
کپی شد