توسعه اقتصادی ملموس ترین بخش این مفهوم چند بعدی است که آثار آن در بخش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... به صورت مستقیم دیده می شود، اما توسعه اقتصادی خود به شدت متاثر از فضا و رویکردهای سیاسی است، تاثیرگذاری حوزه سیاست بر اقتصاد با توجه به افزایش تعاملات سیاسی و اقتصادی بین المللی و تاثیرپذیری اقتصاد داخلی کشورها از شرایط جهان در نیم قرن اخیر به شکل فزاینده ای افزایش یافته است.
توسعه صنعت از حدود نیمه قرن هجدهم میلادی با انقلاب صنعتی در اروپا شتاب گرفت و در رونق اقتصادی کشورها نقش بیشتری نسبت به بخش های کشاورزی و خدمات بازی کرد به گونه ای که دو بخش دیگر اقتصادی نیز مستقیما تحت تاثیر تحولات صنعتی قرارگرفت.
دستاوردهای صنعت در زمینه های مختلف در کمتر از سه قرن از آغاز انقلاب صنعتی به حدی سریع بوده که با حوزه کشاورزی که حدود 10 هزار سال از سابقه شکل گیری آن می گذرد، قابل مقایسه نیست، بخش کشاورزی هنوز هم در برخی از مناطق جهان با شیوه های سنتی چند هزار سال قبل در حال فعالیت است و تحولات حدود سه قرن گذشته در بخش صنعت، منشاء بسیاری از تحولات کشاورزی به خصوص در کشورهای توسعه یافته بوده است.
بخش خدمات نیز به صورت مستقیم از دستاوردهای صنعت استفاده می کند، خدماتی مانند حمل و نقل، مسکن، آب، برق، مخابرات و ... بدون در نظر گرفتن تولیدات صنایعی مانند فولادسازی، خودروسازی، صنایع معدنی، صنایع الکترونیک و ... قابل تصور نیست.
تا نیم قرن قبل، صنایع بزرگی مانند نساجی، فولاد، سیمان، خودروسازی و ... نمادها اصلی توسعه صنعتی به شمار می رفتند و تلاش همه کشورهای جهان بر این بود تا با بهره گیری از ظرفیت های داخلی و انتقال دانش فنی و ماشین آلات صنعتی از کشورهای توسعه یافته، از نمد صنعت برای توسعه اقتصاد خود کلاهی بسازند.
در ایران نیز با تاخیری نزدیک به دو قرن از کشورهای مبداء انقلاب صنعتی، اقدامات دولت و بخش خصوصی از دهه 30 شمسی برای توسعه صنعتی آغاز و این روند در سال های قبل و بعد از انقلاب به عنوان یکی از مهمترین محورهای توسعه کشور تعیین شد.
هدف از نگارش این متن تشریح تاریخچه صنعتی شدن جهان و ایران نیست بلکه پرداختن به موضوع مهم چرایی کم اثری یا اثربخش نبودن توسعه صنعتی کشور است. بدون شک ایران نسبت به نیم قرن قبل از نظر توسعه صنعتی در وضعیت کاملا برتری قرار دارد، اما پرسش اصلی این است که آیا به اندازه ای که در حوزه صنعت سرمایه گذاری شده، از آن بهره برده ایم؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که در زمینه توسعه صنعت باید مورد توجه قرارگیرد، رویکرد آمایشی در توسعه این بخش است، زیرا واحدهای صنعتی عموما سرمایه بر هستند و میزان سرمایه مورد نیاز برای توسعه صنعت نسبت به سایر بخش های اقتصادی بسیار بالاتر است، از سوی دیگر بخش صنعت به شدت رقابتی است و در چنین فضایی، بقاء هیچ شرکتی تضمین شده نیست و تنها صنایعی باقی می مانند که از سایر رقبا عقب نیافتند.
بنا بر این داشتن دیدگاه آمایشی در توسعه صنعت و حرکت در مسیر ایجاد صنایعی که از مزیت اقتصادی و رقابتی بودن برخوردار باشند، باید در اولویت قرار گیرد.
رجوع به تاریخچه توسعه صنعتی در ایران مبین آن است که اصولا این گونه از توسعه پدیده ای برونزا برای ایران بوده و بخش از آن اگرچه با مزیت های نسبی موجود در کشور همخوانی داشته اما در کل تحت تاثیر موج صنعتی شدنی که جهان را فراگرفته، قرار داشته است.
در موج اول صنعتی شدن کشور، صنایع بزرگی مانند نفت و پتروشیمی و کارخانه های فولاد، سیمان، قند، نساجی و ... همگی با توجه به وجود ذخایر و مواد اولیه قابل توجه در کشور ایجاد شد که در حدود نیم قرن قبل به عنوان موتور محرک توسعه ایران نقش قابل توجهی ایفا کردند، اما در دومین موج توسعه صنعتی در کشور که از حدود 25 سال قبل و پس از پایان دوران دفاع مقدس آغاز شد، توسعه صنایع متوسط و کوچک نیز در ایران مورد توجه قرار گرفت اما آنچه که در این توسعه مغفول واقع شد، رعایت اصول آمایش در ایجاد صنایع جدید بود.
از حدود 25 سال قبل تا اوایل سال 90 شاهد ایجاد شرکت ها و کارخانه های مشابه هم، بدون توجه به میزان نیاز به تولیدات این گونه صنایع و بازار فروش محصولات آنها در داخل و خارج کشور بودیم، بخش قابل توجهی از این شرکت ها با استفاده از رانت های دولتی ناشی از افزایش درآمدهای نفتی ایجاد شد به عنوان مثال در اکثر استان ها شاهد ایجاد صنایعی مانند تولید ماکارونی، پفک، آب معدنی، کاشی، محصولات پلاستیکی و ... بودیم، فراموش نمی کنیم که بین 20 – 10 گذشته رسانه ملی گاهی حدود نیم ساعت تبلیغات برندهای مختلف ماکارونی، پفک، آب معدنی و کاشی را تبلیغ می کرد، اما از آن همه صنعتی که با سرمایه گذاری قابل توجهی در کشور ایجاد شده بود، چه چیزی باقی مانده، جز چند سوله با ماشین آلاتی که خاک می خورد.
برخی افراد رانت خوار و سودجو از ابتدا با هدف استفاده از تسهیلات ارزان قیمتی که دولت در اختیار تولیدکنندگان قرار می داد، در پوشش ایجاد طرح های تولیدی و صنعتی وارد شدند و پس از دریافت تسهیلات ارزان قیمت و زمین از دولت، با ایجاد یک سوله، تسهیلات دریافتی را وارد بازار دلالی خرید زمین و مسکن، سکه و دلار و امور دیگر غیرتولیدی کردند و اصولا صنعتی ایجاد نکردند یا اگر فعالیت محدودی در زمینه صنعت صورت گرفت، هدف آن تولید نبود بلکه ورشکستگی برای فرار از بازپرداخت تسهیلات به کار گرفته شده در جای دیگر بود.
دوران فراوانی درآمدهای دولتی زود به پایان رسید و تشت رسوایی صنایعی که از ابتدا برای تولید ایجاد نشده بودند، از بام بلند اقتصاد کشور به زمین افتاد و پس از یک دوره به ظاهر رونق که تنها در ساخت و ساز اتفاق افتاد، تعداد قابل توجهی کارگاه صنتعی که از قبل با هدف فعال نشدن ایجاد شده بود، به عنوان 'چشم اسفندیار' روی دست دولت ماند.
یکی از عجایب توسعه صنعتی در ایران در دو دهه گذشته این بوده که صنایعی زودتر ورشکسته شدند که از قضای روزگار بسیار جوان بودند و به ظاهر انتظار می رفت که این گونه صنایع با توجه به این که از دانش روز فنی استفاده کرده اند، در مقایسه با صنایعی که فناوری آنها قدیمی تر بود و بیش از سه دهه از ایجاد آنها می گذشت در تحولات رقابتی تاب آوری بیشتری داشته باشند، اما جوان مرگ شدن این صنایع نشان داد که توسعه با این سبک و سیاق پایدار و ره به ترکستان می برد.
اما مهمترین درسی که هنوز از این روش توسعه نگرفته ایم، این است که اولا در توسعه صنعت بدون طرح آمایشی و چشم انداز مطالعاتی دقیق، هیچ طرحی را آغاز نکنیم و موضوع دیگر آنکه رفتار اقتصادی کشورهای توسعه یافته را بررسی و از پا گذاشتن در راه هایی که قبلا پیموده و شکست آن مشخص شده، پرهیز کنیم.
واقعیت این است که کشورهای توسعه یافته غربی حدود سه دهه است که دیگر اجرای طرح های بزرگ اقتصادی را رها کرده اند و این گونه شرکت ها را با سرمایه گذاری مشترک در کشورهای توسعه نیافته و مشتاق توسعه اجرا می کنند، تا آلودگی های زیست محیطی ناشی از توسعه صنعت آسیب نبینند و هزینه رساندن کالا به بازار مصرف را نیز که عمدتا کشورها مشتاق توسعه هستند، کاهش دهند.
کشورها توسعه یافته در دو دهه اخیر به سمت سرمایه گذاری در زمینه فعالیت های اقتصادی دانش محور و با فناوری بالا(High technology) که کمترین میزان آلایندگی زیست محیطی را دارد، حرکت کرده اند، همه اکنون بیشترین گردش مالی کشورهای توسعه یافته در صنایعی که در حوزه ارتباطات و اطلاعات فعالند و کالایی را تولید نمی کنند، اتفاق می افتد که بخش قابل توجهی از این شرکت ها که هم اکنون بالاترین گردش مالی و ارزش سهام را دارند مانند گوگل، ماکروسافت، اپل، آمازون و ... عمدتا در حوزه تولید دانش فنی و فناوری های نوین اطلاعاتی، ارتباطی، بازاریابی و تجارت فعال هستند.
این در حالی است که هنوز هم در ذهن برخی از مسوولان کشور توسعه اقتصادی تنها در قالب ساختمان و سوله های بزرگ معنا پیدا می کند، در اقتصادی دانش بنیان امروز توسعه اقتصادی با ایجاد کارخانه ها و شرکت تولیدی در زمینه محصولات مشابه، جز به استقبال خطر ورشکستگی رفتن و هدر دادن سرمایه حاصلی نخواهد داشت و این راهی است که یکبار در کشور پیموده شده و تعداد قابل توجهی از شرکت ها و صنایع ورشکسته ای که امروز روز دست اقتصاد کشور مانده از آغاز قرار نبود که باری از دوش مشکلات اقتصادی جامعه بردارند، اشتباه بزرگتر این است که بازهم برای حفظ چنین شرکت های بودجه ای اختصاص پیدا کند.
----------------------------------------------------
* خبرنگار ایرنا
توسعه صنعت از حدود نیمه قرن هجدهم میلادی با انقلاب صنعتی در اروپا شتاب گرفت و در رونق اقتصادی کشورها نقش بیشتری نسبت به بخش های کشاورزی و خدمات بازی کرد به گونه ای که دو بخش دیگر اقتصادی نیز مستقیما تحت تاثیر تحولات صنعتی قرارگرفت.
دستاوردهای صنعت در زمینه های مختلف در کمتر از سه قرن از آغاز انقلاب صنعتی به حدی سریع بوده که با حوزه کشاورزی که حدود 10 هزار سال از سابقه شکل گیری آن می گذرد، قابل مقایسه نیست، بخش کشاورزی هنوز هم در برخی از مناطق جهان با شیوه های سنتی چند هزار سال قبل در حال فعالیت است و تحولات حدود سه قرن گذشته در بخش صنعت، منشاء بسیاری از تحولات کشاورزی به خصوص در کشورهای توسعه یافته بوده است.
بخش خدمات نیز به صورت مستقیم از دستاوردهای صنعت استفاده می کند، خدماتی مانند حمل و نقل، مسکن، آب، برق، مخابرات و ... بدون در نظر گرفتن تولیدات صنایعی مانند فولادسازی، خودروسازی، صنایع معدنی، صنایع الکترونیک و ... قابل تصور نیست.
تا نیم قرن قبل، صنایع بزرگی مانند نساجی، فولاد، سیمان، خودروسازی و ... نمادها اصلی توسعه صنعتی به شمار می رفتند و تلاش همه کشورهای جهان بر این بود تا با بهره گیری از ظرفیت های داخلی و انتقال دانش فنی و ماشین آلات صنعتی از کشورهای توسعه یافته، از نمد صنعت برای توسعه اقتصاد خود کلاهی بسازند.
در ایران نیز با تاخیری نزدیک به دو قرن از کشورهای مبداء انقلاب صنعتی، اقدامات دولت و بخش خصوصی از دهه 30 شمسی برای توسعه صنعتی آغاز و این روند در سال های قبل و بعد از انقلاب به عنوان یکی از مهمترین محورهای توسعه کشور تعیین شد.
هدف از نگارش این متن تشریح تاریخچه صنعتی شدن جهان و ایران نیست بلکه پرداختن به موضوع مهم چرایی کم اثری یا اثربخش نبودن توسعه صنعتی کشور است. بدون شک ایران نسبت به نیم قرن قبل از نظر توسعه صنعتی در وضعیت کاملا برتری قرار دارد، اما پرسش اصلی این است که آیا به اندازه ای که در حوزه صنعت سرمایه گذاری شده، از آن بهره برده ایم؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که در زمینه توسعه صنعت باید مورد توجه قرارگیرد، رویکرد آمایشی در توسعه این بخش است، زیرا واحدهای صنعتی عموما سرمایه بر هستند و میزان سرمایه مورد نیاز برای توسعه صنعت نسبت به سایر بخش های اقتصادی بسیار بالاتر است، از سوی دیگر بخش صنعت به شدت رقابتی است و در چنین فضایی، بقاء هیچ شرکتی تضمین شده نیست و تنها صنایعی باقی می مانند که از سایر رقبا عقب نیافتند.
بنا بر این داشتن دیدگاه آمایشی در توسعه صنعت و حرکت در مسیر ایجاد صنایعی که از مزیت اقتصادی و رقابتی بودن برخوردار باشند، باید در اولویت قرار گیرد.
رجوع به تاریخچه توسعه صنعتی در ایران مبین آن است که اصولا این گونه از توسعه پدیده ای برونزا برای ایران بوده و بخش از آن اگرچه با مزیت های نسبی موجود در کشور همخوانی داشته اما در کل تحت تاثیر موج صنعتی شدنی که جهان را فراگرفته، قرار داشته است.
در موج اول صنعتی شدن کشور، صنایع بزرگی مانند نفت و پتروشیمی و کارخانه های فولاد، سیمان، قند، نساجی و ... همگی با توجه به وجود ذخایر و مواد اولیه قابل توجه در کشور ایجاد شد که در حدود نیم قرن قبل به عنوان موتور محرک توسعه ایران نقش قابل توجهی ایفا کردند، اما در دومین موج توسعه صنعتی در کشور که از حدود 25 سال قبل و پس از پایان دوران دفاع مقدس آغاز شد، توسعه صنایع متوسط و کوچک نیز در ایران مورد توجه قرار گرفت اما آنچه که در این توسعه مغفول واقع شد، رعایت اصول آمایش در ایجاد صنایع جدید بود.
از حدود 25 سال قبل تا اوایل سال 90 شاهد ایجاد شرکت ها و کارخانه های مشابه هم، بدون توجه به میزان نیاز به تولیدات این گونه صنایع و بازار فروش محصولات آنها در داخل و خارج کشور بودیم، بخش قابل توجهی از این شرکت ها با استفاده از رانت های دولتی ناشی از افزایش درآمدهای نفتی ایجاد شد به عنوان مثال در اکثر استان ها شاهد ایجاد صنایعی مانند تولید ماکارونی، پفک، آب معدنی، کاشی، محصولات پلاستیکی و ... بودیم، فراموش نمی کنیم که بین 20 – 10 گذشته رسانه ملی گاهی حدود نیم ساعت تبلیغات برندهای مختلف ماکارونی، پفک، آب معدنی و کاشی را تبلیغ می کرد، اما از آن همه صنعتی که با سرمایه گذاری قابل توجهی در کشور ایجاد شده بود، چه چیزی باقی مانده، جز چند سوله با ماشین آلاتی که خاک می خورد.
برخی افراد رانت خوار و سودجو از ابتدا با هدف استفاده از تسهیلات ارزان قیمتی که دولت در اختیار تولیدکنندگان قرار می داد، در پوشش ایجاد طرح های تولیدی و صنعتی وارد شدند و پس از دریافت تسهیلات ارزان قیمت و زمین از دولت، با ایجاد یک سوله، تسهیلات دریافتی را وارد بازار دلالی خرید زمین و مسکن، سکه و دلار و امور دیگر غیرتولیدی کردند و اصولا صنعتی ایجاد نکردند یا اگر فعالیت محدودی در زمینه صنعت صورت گرفت، هدف آن تولید نبود بلکه ورشکستگی برای فرار از بازپرداخت تسهیلات به کار گرفته شده در جای دیگر بود.
دوران فراوانی درآمدهای دولتی زود به پایان رسید و تشت رسوایی صنایعی که از ابتدا برای تولید ایجاد نشده بودند، از بام بلند اقتصاد کشور به زمین افتاد و پس از یک دوره به ظاهر رونق که تنها در ساخت و ساز اتفاق افتاد، تعداد قابل توجهی کارگاه صنتعی که از قبل با هدف فعال نشدن ایجاد شده بود، به عنوان 'چشم اسفندیار' روی دست دولت ماند.
یکی از عجایب توسعه صنعتی در ایران در دو دهه گذشته این بوده که صنایعی زودتر ورشکسته شدند که از قضای روزگار بسیار جوان بودند و به ظاهر انتظار می رفت که این گونه صنایع با توجه به این که از دانش روز فنی استفاده کرده اند، در مقایسه با صنایعی که فناوری آنها قدیمی تر بود و بیش از سه دهه از ایجاد آنها می گذشت در تحولات رقابتی تاب آوری بیشتری داشته باشند، اما جوان مرگ شدن این صنایع نشان داد که توسعه با این سبک و سیاق پایدار و ره به ترکستان می برد.
اما مهمترین درسی که هنوز از این روش توسعه نگرفته ایم، این است که اولا در توسعه صنعت بدون طرح آمایشی و چشم انداز مطالعاتی دقیق، هیچ طرحی را آغاز نکنیم و موضوع دیگر آنکه رفتار اقتصادی کشورهای توسعه یافته را بررسی و از پا گذاشتن در راه هایی که قبلا پیموده و شکست آن مشخص شده، پرهیز کنیم.
واقعیت این است که کشورهای توسعه یافته غربی حدود سه دهه است که دیگر اجرای طرح های بزرگ اقتصادی را رها کرده اند و این گونه شرکت ها را با سرمایه گذاری مشترک در کشورهای توسعه نیافته و مشتاق توسعه اجرا می کنند، تا آلودگی های زیست محیطی ناشی از توسعه صنعت آسیب نبینند و هزینه رساندن کالا به بازار مصرف را نیز که عمدتا کشورها مشتاق توسعه هستند، کاهش دهند.
کشورها توسعه یافته در دو دهه اخیر به سمت سرمایه گذاری در زمینه فعالیت های اقتصادی دانش محور و با فناوری بالا(High technology) که کمترین میزان آلایندگی زیست محیطی را دارد، حرکت کرده اند، همه اکنون بیشترین گردش مالی کشورهای توسعه یافته در صنایعی که در حوزه ارتباطات و اطلاعات فعالند و کالایی را تولید نمی کنند، اتفاق می افتد که بخش قابل توجهی از این شرکت ها که هم اکنون بالاترین گردش مالی و ارزش سهام را دارند مانند گوگل، ماکروسافت، اپل، آمازون و ... عمدتا در حوزه تولید دانش فنی و فناوری های نوین اطلاعاتی، ارتباطی، بازاریابی و تجارت فعال هستند.
این در حالی است که هنوز هم در ذهن برخی از مسوولان کشور توسعه اقتصادی تنها در قالب ساختمان و سوله های بزرگ معنا پیدا می کند، در اقتصادی دانش بنیان امروز توسعه اقتصادی با ایجاد کارخانه ها و شرکت تولیدی در زمینه محصولات مشابه، جز به استقبال خطر ورشکستگی رفتن و هدر دادن سرمایه حاصلی نخواهد داشت و این راهی است که یکبار در کشور پیموده شده و تعداد قابل توجهی از شرکت ها و صنایع ورشکسته ای که امروز روز دست اقتصاد کشور مانده از آغاز قرار نبود که باری از دوش مشکلات اقتصادی جامعه بردارند، اشتباه بزرگتر این است که بازهم برای حفظ چنین شرکت های بودجه ای اختصاص پیدا کند.
----------------------------------------------------
* خبرنگار ایرنا
کپی شد