حذف آزمون با شعارهای رنگارنگ نه تنها صورت نگرفت بلکه به دلیل وجود منافع ناشی از آموزش پیش از برگزاری آزمون و فروش جزوه و کتاب های کمک آموزشی به مرور زمان به کوچک ترین بخش های آموزش ابتدایی و راهنمایی (دوره اول متوسطه ) نیز راه یافت.
این امر موجب شد تا دانش آموزان به جای پرداختن به اصل تعلیم و تربیت به دلیل هیجان ناشی از برگزای آزمون و خرید جزوه های کمک آموزشی در دو ماراتن نفسگیر روزمره شرکت کنند.
این امر موجب شد با تصمیم وزارتخانه آزمون ورود به مدارس تیز هوشان، نمونه دولتی و مدارس خاص برگزار نخواهد شد و زمان ورود به مدارس سمپاد(سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) ، دوره دوم متوسطه خواهد بود.
بر پایه مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، با دانش آموختگی دانش آموزان فعلی دوره متوسطه اول مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی در سه سال آینده این مدارس حذف خواهند شد.
این تصمیم موافقان و مخالفان زیادی بویژه در میان مدیران مدارس سمپاد دارد چون آنها حذف آزمون این مدارس و نمونه دولتی را به ضرر دانش آموزان مستعد در شهرهای محروم و قشر ضعیف جامعه می دانند.
در عین حال موافقان ، این کار را زمینه ای برای کاهش هیجان روانی و روحی فرزندان و خانواده ها و کم شدن دغدغه های مالی و اقتصادی آنها و نیز مصداق عدالت آموزشی عنوان می کنند.
اما سئوال اینجاست، روح و روان آینده سازان این مملکت تا چه میزان برای برنامه ریزان مهم است، آیا منافع مادی و اقتصادی تعدادی از مراکز آموزشی که به عنوان یکی از شغل های پردرآمد محسوب می شود را می توان با این مشکل اساسی خانواده ها مقایسه کرد.
سالهاست که موسسه های مختلف آموزشی به بهانه های مختلف تشکیل شد و حتی واحد انتشار برای چاپ جزوه و کتاب های کمک آموزشی مدارس تاسیس کرده اند و در واقع با بمباران ذهنی آموزشی ، دانش آموزان و خانواده ها را با درس و آموزش بدون توجه به تربیت و تفریح و ورزش درگیر کرده اند.
آمارها نشان میدهد، 1.5 تا 2 درصد افراد تیزهوش هستند و باید به همین تعداد در جامعه بسنده کنیم؛ این در حالی است، بعضا آزمون های مدارس تیزهوشان 200 هزار داوطلب دارد که تنها 15 هزار نفر پذیرفته می شوند.
در بررسی سابقه تاسیس این مدارس می بینیم،فعالیت مدارس تیزهوشان به پیش از انقلاب و سال 1347 باز می گردد.
در واقع زمانی که اداره کل امور کودکان و دانش آموزان استثنایی در وزارت آموزش و پرورش تشکیل شد، مسئولان به فکر تاسیس
« مرکز آموزش کودکان تیزهوش» افتادند و نخستین دبستان تیزهوشان ایران به نام «هشدار» با 14 دانشآموز دختر و 6 پسر تشکیل شد.
این روند ادامه یافت تا اینکه در سال 1355 سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تشکیل شد و در قالب آن سه مرکز در تهران و 2 مرکز در مشهد و کرمان راه اندازی شد.
با پیروزی انقلاب در سال 1357، این روند ادامه یافت به گونه ای که تا سال 1366 این مدارس زیرمجموعه دفتر کودکان استثنایی تنها 802 دانش آموز زیرپوشش داشت .
ولی از سال 1370 ، این سازمان که به صورت مخفف «سمپاد» خوانده میشد، در 50 مرکز، 9 هزار و 682 دانشآموز داشت.
مراکز سمپاد به سرعت رشد کرد و تا سال 1384 که آخرین مراکز آن تاسیس شد، 99 مرکز راهنمایی و 98 باب دبیرستان در 44 شهر ایران، زیر پوشش این سازمان بود.
در این زمان تعداد دانش آموزان سمپاد بیش از 35 هزار نفر و تعداد داوطلبان ورود به این مراکز ، 200 هزار نفر بود.
تا اینکه سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان و باشگاه دانشپژوهان جوان وابسته به وزارت آموزش و پرورش در ادامه فعالیت های خود در دی ماه 1389 با تصمیم شورای عالی اداری در هم ادغام شدند و «مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان» تشکیل شد.
موضوع افزایش تعداد مدارس استعدادهای درخشان از دولت نهم کلید خورد و تقویت ابعاد پرورشی با هدف تعمیق باورهای دینی دانش آموزان از طریق اجرای طرح های متنوع پرورشی، مهمترین هدفی بود که در دولت نهم و دهم برای این مدارس ترسیم شد.
براین اساس در مهرماه 1388، 338 مدرسه استعدادهای درخشان فعال بود که این تعداد در آغاز مهرماه 89 به 358، مهر 90 به 439 و در شروع سال تحصیلی 91 به 538 مدرسه افزایش یافت.
این روند تا آنجا پیش رفت که « مهری سویزی» معاون وقت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد، آمار مدارس استعدادهای درخشان به 660 مدرسه در مهر 92 می رسد.
رشد تعداد مدارس سمپاد با این سرعت از تاسیس اولین دبستان تیزهوشان ایران در سال 1347 با 20 دانش آموز تا 660 مدرسه در سال 1392 و در واقع سالی حدود 15 مدرسه جدید بیانگر منافع بالای این موسسه ها برای موسسان آن است.
آیا می توان در برابر این منافع تصمیم عاقلانه و منطقی برای کاهش توهم برتری افراد حاضر در این مراکز با سایر مراکز آموزشی پایان داد و وزنه ای برای سنجش عالمانه تیزهوشان واقعی برای آینده پیدا کرد ؟
1968/ 2047/
این امر موجب شد تا دانش آموزان به جای پرداختن به اصل تعلیم و تربیت به دلیل هیجان ناشی از برگزای آزمون و خرید جزوه های کمک آموزشی در دو ماراتن نفسگیر روزمره شرکت کنند.
این امر موجب شد با تصمیم وزارتخانه آزمون ورود به مدارس تیز هوشان، نمونه دولتی و مدارس خاص برگزار نخواهد شد و زمان ورود به مدارس سمپاد(سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) ، دوره دوم متوسطه خواهد بود.
بر پایه مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، با دانش آموختگی دانش آموزان فعلی دوره متوسطه اول مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی در سه سال آینده این مدارس حذف خواهند شد.
این تصمیم موافقان و مخالفان زیادی بویژه در میان مدیران مدارس سمپاد دارد چون آنها حذف آزمون این مدارس و نمونه دولتی را به ضرر دانش آموزان مستعد در شهرهای محروم و قشر ضعیف جامعه می دانند.
در عین حال موافقان ، این کار را زمینه ای برای کاهش هیجان روانی و روحی فرزندان و خانواده ها و کم شدن دغدغه های مالی و اقتصادی آنها و نیز مصداق عدالت آموزشی عنوان می کنند.
اما سئوال اینجاست، روح و روان آینده سازان این مملکت تا چه میزان برای برنامه ریزان مهم است، آیا منافع مادی و اقتصادی تعدادی از مراکز آموزشی که به عنوان یکی از شغل های پردرآمد محسوب می شود را می توان با این مشکل اساسی خانواده ها مقایسه کرد.
سالهاست که موسسه های مختلف آموزشی به بهانه های مختلف تشکیل شد و حتی واحد انتشار برای چاپ جزوه و کتاب های کمک آموزشی مدارس تاسیس کرده اند و در واقع با بمباران ذهنی آموزشی ، دانش آموزان و خانواده ها را با درس و آموزش بدون توجه به تربیت و تفریح و ورزش درگیر کرده اند.
آمارها نشان میدهد، 1.5 تا 2 درصد افراد تیزهوش هستند و باید به همین تعداد در جامعه بسنده کنیم؛ این در حالی است، بعضا آزمون های مدارس تیزهوشان 200 هزار داوطلب دارد که تنها 15 هزار نفر پذیرفته می شوند.
در بررسی سابقه تاسیس این مدارس می بینیم،فعالیت مدارس تیزهوشان به پیش از انقلاب و سال 1347 باز می گردد.
در واقع زمانی که اداره کل امور کودکان و دانش آموزان استثنایی در وزارت آموزش و پرورش تشکیل شد، مسئولان به فکر تاسیس
« مرکز آموزش کودکان تیزهوش» افتادند و نخستین دبستان تیزهوشان ایران به نام «هشدار» با 14 دانشآموز دختر و 6 پسر تشکیل شد.
این روند ادامه یافت تا اینکه در سال 1355 سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تشکیل شد و در قالب آن سه مرکز در تهران و 2 مرکز در مشهد و کرمان راه اندازی شد.
با پیروزی انقلاب در سال 1357، این روند ادامه یافت به گونه ای که تا سال 1366 این مدارس زیرمجموعه دفتر کودکان استثنایی تنها 802 دانش آموز زیرپوشش داشت .
ولی از سال 1370 ، این سازمان که به صورت مخفف «سمپاد» خوانده میشد، در 50 مرکز، 9 هزار و 682 دانشآموز داشت.
مراکز سمپاد به سرعت رشد کرد و تا سال 1384 که آخرین مراکز آن تاسیس شد، 99 مرکز راهنمایی و 98 باب دبیرستان در 44 شهر ایران، زیر پوشش این سازمان بود.
در این زمان تعداد دانش آموزان سمپاد بیش از 35 هزار نفر و تعداد داوطلبان ورود به این مراکز ، 200 هزار نفر بود.
تا اینکه سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان و باشگاه دانشپژوهان جوان وابسته به وزارت آموزش و پرورش در ادامه فعالیت های خود در دی ماه 1389 با تصمیم شورای عالی اداری در هم ادغام شدند و «مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان» تشکیل شد.
موضوع افزایش تعداد مدارس استعدادهای درخشان از دولت نهم کلید خورد و تقویت ابعاد پرورشی با هدف تعمیق باورهای دینی دانش آموزان از طریق اجرای طرح های متنوع پرورشی، مهمترین هدفی بود که در دولت نهم و دهم برای این مدارس ترسیم شد.
براین اساس در مهرماه 1388، 338 مدرسه استعدادهای درخشان فعال بود که این تعداد در آغاز مهرماه 89 به 358، مهر 90 به 439 و در شروع سال تحصیلی 91 به 538 مدرسه افزایش یافت.
این روند تا آنجا پیش رفت که « مهری سویزی» معاون وقت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد، آمار مدارس استعدادهای درخشان به 660 مدرسه در مهر 92 می رسد.
رشد تعداد مدارس سمپاد با این سرعت از تاسیس اولین دبستان تیزهوشان ایران در سال 1347 با 20 دانش آموز تا 660 مدرسه در سال 1392 و در واقع سالی حدود 15 مدرسه جدید بیانگر منافع بالای این موسسه ها برای موسسان آن است.
آیا می توان در برابر این منافع تصمیم عاقلانه و منطقی برای کاهش توهم برتری افراد حاضر در این مراکز با سایر مراکز آموزشی پایان داد و وزنه ای برای سنجش عالمانه تیزهوشان واقعی برای آینده پیدا کرد ؟
1968/ 2047/
کپی شد