این روزها انتشار برشی از فیلم دیدگاه یک کارشناس در برنامه تلویزیونی که از صدا و سیمای یزد پخش شد با عنوان جادوی عشق در خصوص مهرورزی زن به شوهر، به سرعت در بستر فضای مجازی منتشر شد و دیدگاه های مخالف و موافق با سخنان این کارشناس سر از کانال ها و سایت های جوک و لطیفه تا نشست های رسمی شخصیت های سیاسی درآورده است.
آنچه که انگیزه نگارش این تحلیل شد، افزایش پرخاشگری، کاهش بردباری اجتماعی، افزایش آسیب های اجتماعی مانند خشونت های کلامی و رفتاری و به طور کلی افزایش نامهربانی در سال های اخیر در جامعه است.
حتی اگر آمارهای این مواردی که بیان شد را در اختیار نداشته باشیم نیز افزایش میزان طلاق به خصوص در پنج سال اول ازدواج، رتبه نخست پرونده های مربوط به نزاع در میان پرونده های محاکم قضایی گواهی بر این مدعاست که ما پرخاشگر، کم طاقت و نامهربان شده ایم.
از موج های احساسی و کوتاه مدت مهربانی که گاهی هنگام وقوع حوادثی مانند زلزله، سیل، آتش سوزی و آوار بر ما حاکم می شود و پس از مدت کوتاهی فروکش می کند که بگذریم، همه در تنهایی خود اعتراف می کنیم که نامهربان و کم طاقت شده ایم.
کافی است به فرهنگ ترافیک جامعه نگاهی بیاندازیم، چندی قبل خبری خواندم که مایه تاسف بود، بر سر جای پارک 2 نفر انسان متشخص با هم درگیر شدند که این درگیری به قتل یک نفر از آنان که از قضا پزشک بود، منجر شد.
اگر به تجربیات شخصی خود رجوع کنید هر روز شاهد مصادیق فراوانی در این خصوص هستید که ما هر روز نامهربان تر و پرخاشگرتر می شویم.
اگر فضای شبکه های اجتماعی و رسانه های جدید را رصد و تحلیل محتوا کنیم باز متوجه می شویم که نامهربانی، خشونت و پرخاشگری را بیشتر از مهربانی بازتولید می کنیم و برای کسانی که شاهد صحنه های پرخاشگری و نزاع نبوده اند، فرصت دیدار را فراهم می سازیم.
هر جامعه ای متناسب با فرهنگ خود بایدها و نبایدها و به اصطلاح مردم شناسان و جامعه شناسان هنجارها و ارزش های ویژه ای دارد، برخی از ارزش ها و هنجارها در تمامی جوامع با توجه به وجوه مشترک انسان ها، یکسان هستند اما در پاره ای از موارد نیز به دلیل تفاوت های فرهنگی، مذهبی و حتی زیست بومی، تمایزاتی بین فرهنگ ها و جوامع مختلف وجود دارد.
جریان مدرنیته که سرآغاز آن را انقلاب صنعتی در اروپا بیان می کنند؛ سرعت و شدت تغییرات فرهنگی و اجتماعی را افزایش داد و توسعه ابزارهای ارتباطی نیز در 2 دهه اخیر در مقایسه با دوره های قبل از آن این شدت و سرعت را تشدید کرده است، یکی از ویژگی های مدرنیته که در صنعت رسانه تجلی آن بیشتر نمود پیدا می کند، بازتولید ارزش ها و هنجارهایی است که بعضا با هنجارها و ارزش های گذشته در تعارض و تضاد است اما قدرت و نفوذ رسانه می تواند، نهادینه سازی این عناصر جدید فرهنگی را تسهیل کند.
امروزه بسیاری از بایدها و نبایدهای ما با گزاره 'شاید' به چالش کشیده شده اند در حالی که در گذشته که سنت بر جوامع حاکم بود، هر گونه شک در بایدها و نبایدها نوعی گناه تصور می شد، اولین کاری که جریان مدرنیته انجام داد، قداست زدایی از سنت ها و احساس گناه زدایی از مخالف با سنت بود.
مدرنیته با نشاندن گزاره انحراف و آسیب به جای گناه، مسیر بسیاری از سنت شکنی ها را گشود و در مقابل تمامی بایدها و نبایدها، 'شایدها' را نشاند، شک های مدرنیته ای از جنس شک های فلاسفه دوران قبل از جریان مدرنیته نبود که در صدد نقد اندیشه های پیشین برای رسیدن به اندیشه ای نو و یا مشخص کردن ایرادهای تفکرات پیش از خود بودند، در اینجا تنها شک مقدس است و یقینی برای وصول وجود ندارد.
از این بحث ها که بگذریم در حوزه ارزش ها و هنجارها، احترام به والدین، بزرگترها و حتی کودکان از جمله ارزش های پسندیده در تمامی فرهنگ هاست، هرکسی دوست دارد که از دیگران احترام ببیند ولو اینکه خود با دیگران محترمانه رفتار نکند، اما مهربانی چیست، مصادیق آن کدام است و چگونه باید در بین انسان ها ایجاد شود.
خوشبختانه در فضای حقیقی و مجازی می توان مصادیقی فراوانی بر مهربانی یافت، گاه یک لبخند یا عذرخواهی مانع از تداوم مجادله و پرخاشگری شده است.
چندی قبل خبری خواندم که در کره جنوبی در روز والدین، دانش آموزان پای پدر و مادر خود را در تشت آب شستشو می دهند، این موضوع را جستجو کردم و دیدم که این کار در خیلی از کشورهای جنوب شرقی آسیا مانند ژاپن، اندونزی، مالزی و ... نیز به عنوان یک وظیفه برای دانش آموزان در نظر گرفته شده است.
در فیلمی که از همین آیین منتشر شده، برخی از پدر و مادرها هنگام شستشو پایشان توسط فرزندان، گریه می کنند و از این که فرزندشان این کار را انجام می دهد، رضایت ندارند اما دانش آموزان با علاقه این کار را انجام می دهند و اینجاست که فرهنگ ساخته شده و در وجود این کودکان نهادینه می شود.
یکی از دیدگاه های پرطرفدار در حوزه رسانه چنین بیان می کند که رسانه ها به شما نمی گویند که چگونه فکر کنید اما به شما می گویند که درباره چه چیزی بیاندیشید، ما هر روز از دریچه رسانه ها به جهان پیرامون خود نگاه می کنیم بنابر این رویکرد رسانه ها در شکل گیری نگرش ما تاثیر مستقیم دارد.
به قول مولانا:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زآن سبب عالم کبودت می نمود
امروزه ما در جام جمی که در کف هر کدام از ما یک دستگاه آن قرار گرفته، بیشتر چه چیزهایی می بینیم و خود در این فضا چه چیزی را بازتولید یا بازنشر می کنیم.
بدون شک آنکه باد می کارد، توفان درو می کند و ما در این شبکه ها کمتر مهربانی بازتولید می کنیم و به قول 'پل ریکور' ما زخم ها و عزاهای خود را بازخوانی و تازه می کنیم.
اما نقبی به نظر بانوی کارشناس یزدی
در این روزها در گروه های مختلف رسانه ای، مجامع و نشست ها در خصوص نظر بانویی کارشناس در خصوص استفاده از یک تشت آب برای شستشوی پای همسر، به منظور افزایش مهر و محبت میان همسران، بحث می شود و عمده بحث ها هم در جهت مخالفت با این دیدگاه مطرح می شود، بخش عمده مخالفان این مباحث را بانوان تشکیل می دهند و مردان بیشتر از منظر شوخی با آن برخورد می کنند.
اما آیا کسی می تواند منکر تاثیر پیشنهاد این کارشناس شود، اکثر روانشناسان استفاده از حس لامسه برای انتقال عواطف را مورد تاکید قرارداده اند، در خصوص روابط بین والدین و فرزندان دست کشید بر سر و صورت و بوسیدن آنها در ایجاد آرامش و حس اعتماد به نفس فرزندان موثر دانسته می شود.
انسان بنده محبت است، بچه و بزرگ یا زن و مرد ندارد، حال آنکه این روزها ما مهربانی را نمی آموزیم و تمرین نمی کنیم، آنرا نوعی پذیرش شکست و کوتاه آمدن در برابر طرف مقابل تلقی می کنیم، بی شک ما در چرخه نامهربان شدن قرار گرفته ایم.
این بازتولید چرخه نامهربانی را در جای جای ارتباطات زندگی می توانیم، مشاهده کنیم از خانواده گرفته تا مدرسه و دانشگاه، از محیط کار و خیابان تا روابط سیاسی و رفتارهای جریان های حزبی.
همه در جستجوی مهربانی هستیم اما کمتر برای دستیابی به آن پیشقدم می شویم، در انتظاریم تا 'شاید' دیگری پیش قدم شود، فراموش نکنیم که گاهی یک لبخند از سر مهر اثر بیشتر از هزاران کلمه دارد.
یک دوبیتی بی پیرایه از باباطاهر پیشکش شما برای پایان این کلام:
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی
که یک سر مهربونی، دردسر بی
اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی
* کارشناس خبر و رییس خبرگزاری جمهوری اسلامی استان یزد
آنچه که انگیزه نگارش این تحلیل شد، افزایش پرخاشگری، کاهش بردباری اجتماعی، افزایش آسیب های اجتماعی مانند خشونت های کلامی و رفتاری و به طور کلی افزایش نامهربانی در سال های اخیر در جامعه است.
حتی اگر آمارهای این مواردی که بیان شد را در اختیار نداشته باشیم نیز افزایش میزان طلاق به خصوص در پنج سال اول ازدواج، رتبه نخست پرونده های مربوط به نزاع در میان پرونده های محاکم قضایی گواهی بر این مدعاست که ما پرخاشگر، کم طاقت و نامهربان شده ایم.
از موج های احساسی و کوتاه مدت مهربانی که گاهی هنگام وقوع حوادثی مانند زلزله، سیل، آتش سوزی و آوار بر ما حاکم می شود و پس از مدت کوتاهی فروکش می کند که بگذریم، همه در تنهایی خود اعتراف می کنیم که نامهربان و کم طاقت شده ایم.
کافی است به فرهنگ ترافیک جامعه نگاهی بیاندازیم، چندی قبل خبری خواندم که مایه تاسف بود، بر سر جای پارک 2 نفر انسان متشخص با هم درگیر شدند که این درگیری به قتل یک نفر از آنان که از قضا پزشک بود، منجر شد.
اگر به تجربیات شخصی خود رجوع کنید هر روز شاهد مصادیق فراوانی در این خصوص هستید که ما هر روز نامهربان تر و پرخاشگرتر می شویم.
اگر فضای شبکه های اجتماعی و رسانه های جدید را رصد و تحلیل محتوا کنیم باز متوجه می شویم که نامهربانی، خشونت و پرخاشگری را بیشتر از مهربانی بازتولید می کنیم و برای کسانی که شاهد صحنه های پرخاشگری و نزاع نبوده اند، فرصت دیدار را فراهم می سازیم.
هر جامعه ای متناسب با فرهنگ خود بایدها و نبایدها و به اصطلاح مردم شناسان و جامعه شناسان هنجارها و ارزش های ویژه ای دارد، برخی از ارزش ها و هنجارها در تمامی جوامع با توجه به وجوه مشترک انسان ها، یکسان هستند اما در پاره ای از موارد نیز به دلیل تفاوت های فرهنگی، مذهبی و حتی زیست بومی، تمایزاتی بین فرهنگ ها و جوامع مختلف وجود دارد.
جریان مدرنیته که سرآغاز آن را انقلاب صنعتی در اروپا بیان می کنند؛ سرعت و شدت تغییرات فرهنگی و اجتماعی را افزایش داد و توسعه ابزارهای ارتباطی نیز در 2 دهه اخیر در مقایسه با دوره های قبل از آن این شدت و سرعت را تشدید کرده است، یکی از ویژگی های مدرنیته که در صنعت رسانه تجلی آن بیشتر نمود پیدا می کند، بازتولید ارزش ها و هنجارهایی است که بعضا با هنجارها و ارزش های گذشته در تعارض و تضاد است اما قدرت و نفوذ رسانه می تواند، نهادینه سازی این عناصر جدید فرهنگی را تسهیل کند.
امروزه بسیاری از بایدها و نبایدهای ما با گزاره 'شاید' به چالش کشیده شده اند در حالی که در گذشته که سنت بر جوامع حاکم بود، هر گونه شک در بایدها و نبایدها نوعی گناه تصور می شد، اولین کاری که جریان مدرنیته انجام داد، قداست زدایی از سنت ها و احساس گناه زدایی از مخالف با سنت بود.
مدرنیته با نشاندن گزاره انحراف و آسیب به جای گناه، مسیر بسیاری از سنت شکنی ها را گشود و در مقابل تمامی بایدها و نبایدها، 'شایدها' را نشاند، شک های مدرنیته ای از جنس شک های فلاسفه دوران قبل از جریان مدرنیته نبود که در صدد نقد اندیشه های پیشین برای رسیدن به اندیشه ای نو و یا مشخص کردن ایرادهای تفکرات پیش از خود بودند، در اینجا تنها شک مقدس است و یقینی برای وصول وجود ندارد.
از این بحث ها که بگذریم در حوزه ارزش ها و هنجارها، احترام به والدین، بزرگترها و حتی کودکان از جمله ارزش های پسندیده در تمامی فرهنگ هاست، هرکسی دوست دارد که از دیگران احترام ببیند ولو اینکه خود با دیگران محترمانه رفتار نکند، اما مهربانی چیست، مصادیق آن کدام است و چگونه باید در بین انسان ها ایجاد شود.
خوشبختانه در فضای حقیقی و مجازی می توان مصادیقی فراوانی بر مهربانی یافت، گاه یک لبخند یا عذرخواهی مانع از تداوم مجادله و پرخاشگری شده است.
چندی قبل خبری خواندم که در کره جنوبی در روز والدین، دانش آموزان پای پدر و مادر خود را در تشت آب شستشو می دهند، این موضوع را جستجو کردم و دیدم که این کار در خیلی از کشورهای جنوب شرقی آسیا مانند ژاپن، اندونزی، مالزی و ... نیز به عنوان یک وظیفه برای دانش آموزان در نظر گرفته شده است.
در فیلمی که از همین آیین منتشر شده، برخی از پدر و مادرها هنگام شستشو پایشان توسط فرزندان، گریه می کنند و از این که فرزندشان این کار را انجام می دهد، رضایت ندارند اما دانش آموزان با علاقه این کار را انجام می دهند و اینجاست که فرهنگ ساخته شده و در وجود این کودکان نهادینه می شود.
یکی از دیدگاه های پرطرفدار در حوزه رسانه چنین بیان می کند که رسانه ها به شما نمی گویند که چگونه فکر کنید اما به شما می گویند که درباره چه چیزی بیاندیشید، ما هر روز از دریچه رسانه ها به جهان پیرامون خود نگاه می کنیم بنابر این رویکرد رسانه ها در شکل گیری نگرش ما تاثیر مستقیم دارد.
به قول مولانا:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زآن سبب عالم کبودت می نمود
امروزه ما در جام جمی که در کف هر کدام از ما یک دستگاه آن قرار گرفته، بیشتر چه چیزهایی می بینیم و خود در این فضا چه چیزی را بازتولید یا بازنشر می کنیم.
بدون شک آنکه باد می کارد، توفان درو می کند و ما در این شبکه ها کمتر مهربانی بازتولید می کنیم و به قول 'پل ریکور' ما زخم ها و عزاهای خود را بازخوانی و تازه می کنیم.
اما نقبی به نظر بانوی کارشناس یزدی
در این روزها در گروه های مختلف رسانه ای، مجامع و نشست ها در خصوص نظر بانویی کارشناس در خصوص استفاده از یک تشت آب برای شستشوی پای همسر، به منظور افزایش مهر و محبت میان همسران، بحث می شود و عمده بحث ها هم در جهت مخالفت با این دیدگاه مطرح می شود، بخش عمده مخالفان این مباحث را بانوان تشکیل می دهند و مردان بیشتر از منظر شوخی با آن برخورد می کنند.
اما آیا کسی می تواند منکر تاثیر پیشنهاد این کارشناس شود، اکثر روانشناسان استفاده از حس لامسه برای انتقال عواطف را مورد تاکید قرارداده اند، در خصوص روابط بین والدین و فرزندان دست کشید بر سر و صورت و بوسیدن آنها در ایجاد آرامش و حس اعتماد به نفس فرزندان موثر دانسته می شود.
انسان بنده محبت است، بچه و بزرگ یا زن و مرد ندارد، حال آنکه این روزها ما مهربانی را نمی آموزیم و تمرین نمی کنیم، آنرا نوعی پذیرش شکست و کوتاه آمدن در برابر طرف مقابل تلقی می کنیم، بی شک ما در چرخه نامهربان شدن قرار گرفته ایم.
این بازتولید چرخه نامهربانی را در جای جای ارتباطات زندگی می توانیم، مشاهده کنیم از خانواده گرفته تا مدرسه و دانشگاه، از محیط کار و خیابان تا روابط سیاسی و رفتارهای جریان های حزبی.
همه در جستجوی مهربانی هستیم اما کمتر برای دستیابی به آن پیشقدم می شویم، در انتظاریم تا 'شاید' دیگری پیش قدم شود، فراموش نکنیم که گاهی یک لبخند از سر مهر اثر بیشتر از هزاران کلمه دارد.
یک دوبیتی بی پیرایه از باباطاهر پیشکش شما برای پایان این کلام:
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی
که یک سر مهربونی، دردسر بی
اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی
* کارشناس خبر و رییس خبرگزاری جمهوری اسلامی استان یزد
کپی شد