وقتی سردار دلیر ایرانی، لب به سخن باز میکرد، دنیا را تکان میداد، خواب بدخواهان را آشفته میکرد و منطقه و جهان را تحتالشعاع سخنان خود قرار میداد.
او را زیاد در رسانهها نمیخواندیم، نمی شنیدیم و نمی دیدیم چون اهل عمل بود نه شعار و حرف، اما هرگاه بر صفحه تلویزیون ظاهر میشد همه را میخکوب می کرد و سکوتی سنگین بر فضا حاکم می شد حتی کودکان ما هم که به ظاهر از سیاست چیزی نمی دانند از داشتن و دیدن او به وجد می آمدند.
دشمنان ایران، پس از سخنرانی یا حضور او در عرصه های میدانی، ساعتها به دور هم جمع می شدند، اتاق فکر تشکیل می دادند، بودجه نظامی خود را افزایش می دادند، دست به دامان آمریکا می شدند و هزاران دروغ و تهمت به ایران و سپاه نسبت می دادند آنهم فقط به خاطر یک جمله و یک سخن کوتاه سردار ما.
آنها با یک حرف و سخن، پریشان و آشفته می شدند چون می دانند طرف آنها کسی است که از مرگ هراسی ندارد و خود را سرباز ولایت می داند و به همین دلیل، نقشه های جنگی اش، روزها و هفته ها در اتاق های دربسته آنها تحلیل می شد و گاهی از آن کپی برداری می کردند! حالا اگر این سردار دلاور، وارد میدان عمل میشد چه میشد؟.
سپهبد سلیمانی، طراح بزرگ میدان های نبرد و نماد غیرت ملی ایرانیان بوده و هست، سردار محبوبی که حتی نامش هم لرزه بر اندام دشمنان آب و خاک ایران می اندازد.
ایرانی باشی و به سردارت عشق نورزی؟ ایرانی باشی و شیفته سپه سالار سپاهت نشوی؟ اصلا مگر می شود ایرانی بود و به سردارت افتخار نکنی؟.
قاسم سلیمانی، خود را سربازی ساده می دانست، شاید نمی دانست هر وقت لب باز می کند چه شوری به پا می کند، نمی دانست وقتی سخن می گوید چه لرزه ای بر اندام کفار می اندازد و شاید نمی دانست ایرانیان تا چه اندازه به وجود او افتخار می کنند.
وقتی در پشت ترببون، سخن می گفت، انگشتان خود را در هوا تکان می داد و چشم های نافذ و تاثیر گذارش را به مخاطب خود می دوخت، غیرت ایرانی، گل می کرد و از آن سو هم خواب دشمنان را آشفته.
عشق به ولایت و مردم ایران در کلامش هویدا بود، او خود را سربازی می دانست که فقط برای ایران و ایرانی پا به میدان می گذارد و همین او را محبوب دل ایرانیان کرده بود، سردار صادق و بی ریایی که هدفش فقط و فقط سربلندی اسلام و ایران اسلامی بود.
باید می بود سردار رشیدی که هر گاه لازم شد در مقابل زیاده خواهی ها و رجزخوانی ها و شاخ و شانه کشیدن های بیگانگان و مخصوصا آمریکا و در راس آن ترامپ دیوانه، قد علم کند و آنها را سر جایشان بنشاند.
وقتی پای دین و شرف و خاک و وطن به میان می اید و دشمنان ما طمع می کنند دیگر نباید تعلل کرد باید دست در دست هم داد و سخت چون فولاد در برابر دشمن ایستاد .
مردم اجازه نمی دهند مشکلات، بهانه ای برای سوء استفاده دشمنان شود زیرا هر وقت نام ایران و هویتش در خطر باشد، همه ایران یکصدا می شوند همانطور که این روزها شده اند.
هر وقت دشمنان ما از مشکلات مردم ایران، سوء استفاده کرده و به بهانه حمایت از همین مردم! اشک تمساح می ریزند، ایران ما یکپارچه و یکصدا می شود و به دشمن 'نه' می گوید.
سردار سلیمانی، نماینده بر حق و شایسته ایرانیان در مواجهه با دشمنان نادان ما بود که هر وقت لازم میشد چه در پشت تریبون و چه در میدان جنگ، ضرب شست ایرانیان را به بدخواهان این ملت نشان می داد.
محبوبیت سردار بی ادعا اما شجاع ایرانی، چپ و راست و ایرانی و خارجی نمی شناسد، همه او را دوست دارند و به او افتخار می کنند، او نماد وحدت و شجاعت ملت قهرمان ایران است.
حالا هر چند جسم او با ما نیست اما ایده و مکتبش همیشه با ماست و راهش همچنان ادامه دارد، سردار سلیمانی ما، سلیمانی هایی پرورش داده تا همچنان خواب های نامیمون دشمنان ملت ایران را آشفته کنند.