نیمه پر قلم
خستگی از تنت در می رود وقتی میبینی بسیاری از کسانی که در روزهای سخت و پر تلاطم کاری ات به سادگی از کنارت رد می شوند و شاید نمی خواهند ببینند که این همت تنها برای پیش برد حرفه ات نیست، با لبخند به استقبالت می آیند !
خرسند میشوی پس از یک سال بعضی ها که حالت را هم نمی پرسیدند با گل و شیرینی به سراغت می آیند و لحظه لحظه اتفاقات ثبت شده در این سال را برایت می شمارند و میبینی آنقدرها هم نادیده گرفته نشدی !
جای امیدواری است حتی آنهایی که حضورشان در کنارت برای مخالفت بود و تمام تلاششان را به کار بستند تا نتوانی به رسالت خود پایبند باشی، امروز با غرور به رقیب همیشگی شادباش می گویند !
و حتی جای بسی خوشحالی است در موج مثبت این شادی ها کسانی که عداوت و دشمنی را جلای روح خود کرده اند سوار بر موج جمعی لباس شاد بر تن می کنند و کلیشه های پر تکرار این روزها ورد زبانشان می شود !
نیمه خالی قلم
سرخورده میشوی وقتی با لبخند وارد اتاقی پر از ژن های خوب شده ای اما هیچ نگاهی حتی پذیرای حضورت نیست، چه رسد به خوش آمد گویی !
جای تاسف است که چشم و گوش یک جامعه هرچند کوچک و چند نفره باشی اما پای چشت جای کبودی جهل و واپس گرایی، نمونه ای از مشقت های روزمره ات باشد !
از خودت نا امید میشوی وقتی جای قلمت، به قدمت نگاه می کنند و خیره در چشمانت پاکتی رد و بدل می شود و بدرقه ات می کنند !
باید خون گریست به حال روزی که دستت نرسد حتی چند سوال پیش پا افتاده بپرسی چرا که خط قرمزها آن چنان فربه اند که به هر سو نگاه کنی تو را احاطه کرده اند !
باری جای سخن بسیار است ... در جایگاهی ایستاده ایم که مشقت نگاشتن تاریخ و روشنگری اذهان بر روی سنگ میراثمان است و مبارزان این طریقت سلاحشان قلم است و روشنگری. به امید روزی که در هیچ جای این کره خاکی سخن حق گفتن جرم نباشد.
دلگرمی برای ما یعنی تمام آن چیز که باید داشته باشیم.
دلتان گرم
2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.