در کتاب به شدت جذاب 1984 جورج اورول، مردم عادی -به جز اعضاء حزب-، که کارگران نامیده می شوند، علایق و دلمشغولی های محدودی دارند اما یکی از جذاب ترین و شاید مهمترین این دلمشغولی ها، فوتبال است. توجه داشته باشید که ما درباره کتابی حرف میزنیم که در حوالی نیمه قرن گذشته نوشته شده و این خود به عنوان پیش بینی از آینده، آن هم در چنان مقطعی، بسیار شگفت انگیز است.
نمیخواهم اسیر توهم توطئه شوم و با جمع بندی سایر نکات کتاب با نکته فوق، از یک سناریوی سازماندهی شده توسط برادران بزرگ برای تحت سلطه قرار دادن ملتها بگویم حتی اگر چنین فرضیه ای قابل مطالعه باشد.
اما رخدادهای جام جهانی اخیر، درکنار رشد و توسعه بسیار چشمگیر فوتبال در گوشه و کنار دنیا، یک نکته را بیش از هر زمان دیگری روشن میکند. اینکه سیاست ورزان و سیاستمداران را دیگر گریزی از فوتبال و جذابیتهایش نیست.
همه ما کمابیش به یاد داریم که از دیرباز حتی در مملکت خودمان، فوتبالیستها درقالب چهره های محبوب و پذیرفته شده، فارغ از نگرش ها و گرایشهایشان، همواره ابزاری برای مقبول نشان داده شدن سیاستمداران بوده اند. از عکس های کاندیداهای مجلس با بازیکنان محلی و ملی بگیر تا حضور و فعالیت مستقیم در ستادهای انتخاباتی شان.
اما این روزها، که حتی فوتبالیستهای ما هم قدر و قیمت تصاویرشان را دانسته و هرجایی و درکنار هرکسی حضور نمی یابند، فینال جام جهانی 2018 روسیه نمایشگاه حضور بی پرده سیاستمدارانی بود که کنشها و واکنشهای اتو کشیده شان در مناسبات سیاسی، هرگز اجازه تصور آن رفتارهای رها و عوامانه را نمیداد. اینکه رییس جمهور کشوری هرچند کوچک مثل کرواسی، همچون یک هوادار عادی لباس بپوشد، کنش داشته باشد و چون یک انسان عادی، فارغ از پرنسیپ های سیاسی، شور و عشقش را به کشورش، به دنیا و به فوتبال نمایان کند، اینکه رییس جمهور کشوری که دارای حق وتوست و کمابیش از وزنه های مهم تصمیم گیری های بین المللی به حساب می آید، از بروز احساساتش در قبال کامیابی تیم ملی کشورش ابایی نداشته باشد و زیر رگبار شدید از تر شدن نهراسد و مثل یک هوادار، تک تک بازیکنانش را در آغوش بکشد و اینکه رییس جمهور کشوری با ادعای ابرقدرتی، پس از برگزاری یک جام آبرومند، راحت و سرخوش در جایگاه ویژه بنشیند و بدون کت رسمی در عکس جمعی داوور شوکر حاضر شود … همه اینها درکنار شور بارز رییس فیفا به عنوان قدرتمندترین سازمان غیر سیاسی جهان، نشان از یک تحول بزرگ در تعامل میان ملتها و دولتها و در قالب کاتالیزوری به نام فوتبال میدهد.
اینکه سیاست فوتبالی، به فوتبال سیاسی بیانجامد یا نه، بر عهده گذر زمان خواهد بود اما پرسشی که در این میان مطرح است، طبق معمول، نحوه برخورد ما، جامعه، دولت و حکومتمان با این ابزار نوظهور در عالم سیاست است. اینکه کشورهای مختلف، ولو با اتحادهای چندجانبه، تمام تلاششان را برای دراختیار گرفتن میزبانی رقابت های ورزشی و به خصوص جام جهانی فوتبال میکنند و اینکه علیرغم همه تضادهای اعتقادی و فرهنگی، تن به پذیرش استانداردهای جهانی پذیرفته شده در میان ملت ها میدهند و تساهل و تسامح فرهنگی را درقبال بدست آوردن جایگاه بهتر و مهمتری در دنیا از مسیر ورزش و فوتبال، به عنوان یک تاکتیک موثر می پذیرند، همگی نشان دهنده عزم حکومت ها و دولت ها برای رشد و توسعه بیشتر در متن جامعه جهانی است. مسایلی که به نظر نمیرسد حتی در خوشبینانه ترین حالت، مد نظر تصمیم سازان این مرز و بوم باشد و ما، در کنار همه فرصت هایی که برای داشتن یک جامعه بهتر و انسانی تر و برگرفته از تجربیات مهم بشری، از دست می دهیم، از این یک هم به سادگی و با چند توجیه و تهدید و تطمیع خواهیم گذشت و هرگز نخواهیم دانست که لذت واقعی این ترکیب جادویی فوتبال و سیاست چه رنگ و طعمی دارد.
در روایت جورج اورول در 1984، برادر بزرگ، فوتبال را برای کارگران یا همان مردمان کوچه و بازار میگذارد و خود به چینش ذهن و باور آنها مینشیند تا همچنان درگیر جنگ یا صلح بزرگ میان اوشنیا و اوراسیا باشند اما این روزها، برادرهای بزرگ برای همنشینی با همان کارگران در میادین فوتبال، کت سیاست را از تن بدر میکنند. دنیا عوض شده یا بازی تازه ای در راه است؟ برای ما فرقی نمیکند. ما همیشه دلیلی برای خراب کردن تا حتی ساده ترین و مشروع ترین لذتها پیدا خواهیم کرد.
7294/2007
نمیخواهم اسیر توهم توطئه شوم و با جمع بندی سایر نکات کتاب با نکته فوق، از یک سناریوی سازماندهی شده توسط برادران بزرگ برای تحت سلطه قرار دادن ملتها بگویم حتی اگر چنین فرضیه ای قابل مطالعه باشد.
اما رخدادهای جام جهانی اخیر، درکنار رشد و توسعه بسیار چشمگیر فوتبال در گوشه و کنار دنیا، یک نکته را بیش از هر زمان دیگری روشن میکند. اینکه سیاست ورزان و سیاستمداران را دیگر گریزی از فوتبال و جذابیتهایش نیست.
همه ما کمابیش به یاد داریم که از دیرباز حتی در مملکت خودمان، فوتبالیستها درقالب چهره های محبوب و پذیرفته شده، فارغ از نگرش ها و گرایشهایشان، همواره ابزاری برای مقبول نشان داده شدن سیاستمداران بوده اند. از عکس های کاندیداهای مجلس با بازیکنان محلی و ملی بگیر تا حضور و فعالیت مستقیم در ستادهای انتخاباتی شان.
اما این روزها، که حتی فوتبالیستهای ما هم قدر و قیمت تصاویرشان را دانسته و هرجایی و درکنار هرکسی حضور نمی یابند، فینال جام جهانی 2018 روسیه نمایشگاه حضور بی پرده سیاستمدارانی بود که کنشها و واکنشهای اتو کشیده شان در مناسبات سیاسی، هرگز اجازه تصور آن رفتارهای رها و عوامانه را نمیداد. اینکه رییس جمهور کشوری هرچند کوچک مثل کرواسی، همچون یک هوادار عادی لباس بپوشد، کنش داشته باشد و چون یک انسان عادی، فارغ از پرنسیپ های سیاسی، شور و عشقش را به کشورش، به دنیا و به فوتبال نمایان کند، اینکه رییس جمهور کشوری که دارای حق وتوست و کمابیش از وزنه های مهم تصمیم گیری های بین المللی به حساب می آید، از بروز احساساتش در قبال کامیابی تیم ملی کشورش ابایی نداشته باشد و زیر رگبار شدید از تر شدن نهراسد و مثل یک هوادار، تک تک بازیکنانش را در آغوش بکشد و اینکه رییس جمهور کشوری با ادعای ابرقدرتی، پس از برگزاری یک جام آبرومند، راحت و سرخوش در جایگاه ویژه بنشیند و بدون کت رسمی در عکس جمعی داوور شوکر حاضر شود … همه اینها درکنار شور بارز رییس فیفا به عنوان قدرتمندترین سازمان غیر سیاسی جهان، نشان از یک تحول بزرگ در تعامل میان ملتها و دولتها و در قالب کاتالیزوری به نام فوتبال میدهد.
اینکه سیاست فوتبالی، به فوتبال سیاسی بیانجامد یا نه، بر عهده گذر زمان خواهد بود اما پرسشی که در این میان مطرح است، طبق معمول، نحوه برخورد ما، جامعه، دولت و حکومتمان با این ابزار نوظهور در عالم سیاست است. اینکه کشورهای مختلف، ولو با اتحادهای چندجانبه، تمام تلاششان را برای دراختیار گرفتن میزبانی رقابت های ورزشی و به خصوص جام جهانی فوتبال میکنند و اینکه علیرغم همه تضادهای اعتقادی و فرهنگی، تن به پذیرش استانداردهای جهانی پذیرفته شده در میان ملت ها میدهند و تساهل و تسامح فرهنگی را درقبال بدست آوردن جایگاه بهتر و مهمتری در دنیا از مسیر ورزش و فوتبال، به عنوان یک تاکتیک موثر می پذیرند، همگی نشان دهنده عزم حکومت ها و دولت ها برای رشد و توسعه بیشتر در متن جامعه جهانی است. مسایلی که به نظر نمیرسد حتی در خوشبینانه ترین حالت، مد نظر تصمیم سازان این مرز و بوم باشد و ما، در کنار همه فرصت هایی که برای داشتن یک جامعه بهتر و انسانی تر و برگرفته از تجربیات مهم بشری، از دست می دهیم، از این یک هم به سادگی و با چند توجیه و تهدید و تطمیع خواهیم گذشت و هرگز نخواهیم دانست که لذت واقعی این ترکیب جادویی فوتبال و سیاست چه رنگ و طعمی دارد.
در روایت جورج اورول در 1984، برادر بزرگ، فوتبال را برای کارگران یا همان مردمان کوچه و بازار میگذارد و خود به چینش ذهن و باور آنها مینشیند تا همچنان درگیر جنگ یا صلح بزرگ میان اوشنیا و اوراسیا باشند اما این روزها، برادرهای بزرگ برای همنشینی با همان کارگران در میادین فوتبال، کت سیاست را از تن بدر میکنند. دنیا عوض شده یا بازی تازه ای در راه است؟ برای ما فرقی نمیکند. ما همیشه دلیلی برای خراب کردن تا حتی ساده ترین و مشروع ترین لذتها پیدا خواهیم کرد.
7294/2007
کپی شد