به گزارش دوشنبه شب ایرنا، وی در آیین رونمایی از رمان جدیدش ' بند محکومین' در موسسه سینمایی پروین رشت در باب وضعیت فرهنگی کنونی کشور اظهار داشت: آنچه هویت ملی را جمع کرده زبان فارسی بوده است.
وی با اشاره به این که با هجمه فرهنگ خالی از هنر مواجهیم افزود: اعمال فرهنگی بسیاری مثل رونمایی از کتاب رخ می دهد اما معلوم نیست که چقدر این کتابها تیراژ و خواننده دارد .
این مدرس داستان نویسی ادامه داد: در ایران 12 هزار و 500 ناشر و دو هزار و 500 داستان نویس داریم یعنی به ازای هر داستان نویس 4 تا 5 ناشر داریم این پدیده ای باورنکردنی است که در هیچ جای دنیا نیست .
خانجانی یاداور شد: کتاب رولان بارت در دانشگاه فرانسه 500 تیراژ دارد ، در ایران با تیراژ سه هزار به چاپ پنجم رسیده است.اما رمان در غرب یک میلیون و 300 و اینجا 500 تیراژ دارد هیچ چیز سر جای خود نیست .
*هرم وارونه فرهنگ و تمدن و هنر در ایران
این نویسنده گیلانی در ادامه به مساله فرهنگ ، تمدن و هنر و ارتباط این سه در کشور پرداخت و افزود : این دسته بندی توسط موسسات و نهادهای ما به این شکل است که یک تمدن چند هزار ساله داشتیم یک فرهنگ ایرانی داریم و بعد می رسیم به هنرهایی همچون شعر ،داستان سینما و غیره.
وی خاطرنشان کرد: این در حالی است که در کتابهای تئوری غربی تقسیم بندی به هیچ وجه به این شکل نیست بلکه تمدن زیر مجموعه فرهنگ قرار دارد و فرهنگ به در آمده از هنر است.
خانجانی با بیان این که کاملا یک چیز وارونه ای در اینجا به شدت جا افتاده است تصریح کرد : تصور تمدن در بالا، فرهنگ در میانه و هنر در پایین نخستین مشکلی که ایجاد می کند غرور کذایی می آورد.
این مدرس داستان نویسی بالیدن به تمدن چند هزار ساله و رفتارهای اجتماعی مان را تناقض آمیز خواند و گفت: الان یا بحث تمدن را پیش می کشند یا همه متولیان فرهنگند و آنچه این وسط خلائش کاملا مشهود است خود هنر به ما هو هنر است .
وی با اشاره این که تمام ادارات خود را متولیان فرهنگی می دانند و بودجه فرهنگی و نشریه فرهنگی دارند افزود: اتفاقی که افتاده این است که هنرمند پایین دست قرار گرفته و دیگران تعیین کننده مشی هنرمند هستند.
وی با بیان این که ما با فوجی از تعیین کنندگان مسائل فرهنگی در کشور روبرو هستیم اضافه کرد: حالا هنرمند باید منت بالا دستی را بکشد و او هم نگاهش به تمدنی است که داشتیم که نوعی نگاه مرتجع محسوب می شود.
به اعتقاد وی این کلمه فرهنگ هم انقدر بزرگ و وسیع است که از پوشاک تا همه چیز را در برگرفته و هنرمند دارد آن پایین زیر بار تمدنی که نمی دانیم چه برایمان داشته و فرهنگیانی که انقدر متنوع و حیرت انگیزند و همه جا هستند له می شود .
خانجانی خاطرنشان کرد : نویسنده با 200 تا 300 تیراژ باید منت متولی فرهنگ را بکشد و در حالی که این هرم در غرب معکوس است .
خانجانی با بیان این که ما با هجمه حیرت انگیز فرهنگ خالی از هنر روبه رو هستم خاطرنشان کرد : به شدت باید برای این مساله فکری بشود .
به اعتقاد وی پس از جنگ اتفاقی که افتاد ما به ناگاه وارد جهانی شدیم یکهو با نگاه نئولیبرالی مواجه شدیم که علاقه عجیبی به همسان سازی و پاک کردن گذشته دهه 60 داشت .
وی تصریح کرد: مشکل این بود که اینها به این اتفاق سری دوزی رسیده بودند و دیگر فردیتهایی که در دهه 60 می شد دید داشت به شکل کلونی شدن در می آمد.
خانجانی اظهار داشت :این وضعیت کلونی سازی نه تنها به تولیدات و ساختمان سازی بلکه تا داستان نویسی و شعر ما نیز ادامه یافت و اگر چند مجموعه داستان از نویسندگان مختلف را جمع و مخلوط می کردیم و پنج صفحه را اتفاقی می خواندیم انگار کار یکی است.
*نور تاباندن به جایی که نور تابانده نشده
این نویسنده خوب گیلانی در خصوص علت انتخاب زندان لاکان بعنوان مکان وقوع داستانش گفت : چیزی که به ذهن من رسیده بود این بود که چه کار کنیم که اثر انگشت خودمان را بر جا بگذاریم چون چیزی که فرق می کند فقط اثر انگشت ادمها است .
وی افزود: یکی از راهها برای این که مبتلا به کلونی و شبیه سازی نشویم نور تاباندن به جایی است که دیگران نتابانده اند البته باید نسبت به این جاها شناخت و تجربه داشت نظیر کاری که نصرت رحمانی ، کاوه گلستان ، چوبک و غیره انجام دادند .
به اعتقاد وی اتفاقی که از سال 68 به بعد افتاد این بود که برخی داستان نویس ها نگاه کردند که از کجا می توانند بنویسند تا مجوز بگیرند و چون خواندن آثارشان ساده بود تیراژهای متعدد هم می گرفتند و این ادبیات غالب ما شد.
خانجانی در باب علت فراگیر نشدن داستانهای نویسندگان ایرانی گفت :
ما در رمان بسیار کم اما در داستان کوتاه آثاری کاملا جهانی داریم .واقعیت امر این است الان پادشاهی زبان را در جهان انگلیسی می کنند . اگر مترجم خوب و شناخته شده انگلیسی آثار ما را ترجمه کند جهانی خواهد شد.
وی نمونه این کارها را شناخته شده بودن آثار امیرحسین چل تن در اروپا خواند و یا شازده احتجاب که حتی به ژاپنی هم ترجمه شده است.
این نویسنده خوب گیلانی در ادامه خاطرنشان کرد: ما مدیوم فرهنگی برای ارتباط با جهان نداریم .
خانجانی در مورد استفاده از زبان گیلکی در این اثر و این که آیا می تواند با مخاطبان نقاط مختلف ایران ارتباط برقرار کند گفت : ظرفیت زبان گیلکی خیلی بیش از این ها است .
وی افزود: 10 جلد از این کتاب را به استانهای مختلف فرستادم و جواب گرفتم .
وی با بیان این که ادبیات تورق نیاز دارد ، اظهار داشت: لایه رویی کتاب باید لایه ای شیرین باشد که مخاطب ادامه دهد.
بهزاد عشقی منتقد هنری و ادبی در این نشست گفت : رمان باید به من لذت هنری بدهد در عین حال چشم مرا به روی تجربه هایی باز کند که نداشته ام .
وی با بیان این که از دهه 60 انگار رمان از زندگی تهی شد افزود: خانجانی در ' بند محکومین ' ما را وارد تجربه هایی کرده که رودر رویی مستقیم با آن نداشتیم .
عشقی افزود: خانجانی ما را وارد تجربههایی کرده است که مستقیم تجربه نکردهایم و این دست رمانها اگر بهخوبی عرضه و معرفی شود مخاطب خود را پیدا میکند.
کیهان خانجانی، متولد 1352 رشت، نویسنده و مدرس داستان است. نخستین داستانش (رخش) سال 1371 در نشریات چاپ شد. از آثار منتشر شده او میتوان به «سپیدرود زیر سی وسه پل»، مجموعه داستان، 1383، چاپ پنجم 1394 (تقدیرشده در ششمین دوره جایزه ادبی مهرگان ادب 84 نامزد پنجمین دوره جایزه ادبی گلشیری 84) ؛«کاتبانِ روایتِ چندم » (گردآوری مقالاتی درباره ساختار روایت در قصههای قرآنی از: احمد بیگدلی، دکتر ابوالفضل حری، محمد حسینی، ابوتراب خسروی، و…)، 1388 اشاره کرد. آثار در دست انتشار او «مردی که می سوخت (مجموعه داستان)»، نشر پیدایش؛ «بند محکومین (رمان)»، نشر چشمه و کتابتِ روایت / «درس گفتارهای داستان (گردآوری پانزده مقاله از: امیر احمدی آریان، کورش اسدی، منیرالدین بیروتی، محمد تقوی، محمد حسینی، محمود حسینی زاد، ابوتراب خسروی، عنایت سمیعی، محمد شریفی، مهدی غبرایی، شمس لنگرودی، و…)»، نشر آگه است.
ماحصل کارگاههای او 25 جلد مجموعه داستان و رمان بوده که تحت عنوان «عصرچهارشنبه ما» منتشر میشود. وی داور جوایز ادبی از جمله بنیاد گلشیری و سردبیر پانزده شماره نشریه ی «ویژهی ادبیات خزر» نیز بود .
رمان بند محکومین در 225 صفحه از سوی نشر چشمه روانه بازار کتاب شده است .
6030
وی با اشاره به این که با هجمه فرهنگ خالی از هنر مواجهیم افزود: اعمال فرهنگی بسیاری مثل رونمایی از کتاب رخ می دهد اما معلوم نیست که چقدر این کتابها تیراژ و خواننده دارد .
این مدرس داستان نویسی ادامه داد: در ایران 12 هزار و 500 ناشر و دو هزار و 500 داستان نویس داریم یعنی به ازای هر داستان نویس 4 تا 5 ناشر داریم این پدیده ای باورنکردنی است که در هیچ جای دنیا نیست .
خانجانی یاداور شد: کتاب رولان بارت در دانشگاه فرانسه 500 تیراژ دارد ، در ایران با تیراژ سه هزار به چاپ پنجم رسیده است.اما رمان در غرب یک میلیون و 300 و اینجا 500 تیراژ دارد هیچ چیز سر جای خود نیست .
*هرم وارونه فرهنگ و تمدن و هنر در ایران
این نویسنده گیلانی در ادامه به مساله فرهنگ ، تمدن و هنر و ارتباط این سه در کشور پرداخت و افزود : این دسته بندی توسط موسسات و نهادهای ما به این شکل است که یک تمدن چند هزار ساله داشتیم یک فرهنگ ایرانی داریم و بعد می رسیم به هنرهایی همچون شعر ،داستان سینما و غیره.
وی خاطرنشان کرد: این در حالی است که در کتابهای تئوری غربی تقسیم بندی به هیچ وجه به این شکل نیست بلکه تمدن زیر مجموعه فرهنگ قرار دارد و فرهنگ به در آمده از هنر است.
خانجانی با بیان این که کاملا یک چیز وارونه ای در اینجا به شدت جا افتاده است تصریح کرد : تصور تمدن در بالا، فرهنگ در میانه و هنر در پایین نخستین مشکلی که ایجاد می کند غرور کذایی می آورد.
این مدرس داستان نویسی بالیدن به تمدن چند هزار ساله و رفتارهای اجتماعی مان را تناقض آمیز خواند و گفت: الان یا بحث تمدن را پیش می کشند یا همه متولیان فرهنگند و آنچه این وسط خلائش کاملا مشهود است خود هنر به ما هو هنر است .
وی با اشاره این که تمام ادارات خود را متولیان فرهنگی می دانند و بودجه فرهنگی و نشریه فرهنگی دارند افزود: اتفاقی که افتاده این است که هنرمند پایین دست قرار گرفته و دیگران تعیین کننده مشی هنرمند هستند.
وی با بیان این که ما با فوجی از تعیین کنندگان مسائل فرهنگی در کشور روبرو هستیم اضافه کرد: حالا هنرمند باید منت بالا دستی را بکشد و او هم نگاهش به تمدنی است که داشتیم که نوعی نگاه مرتجع محسوب می شود.
به اعتقاد وی این کلمه فرهنگ هم انقدر بزرگ و وسیع است که از پوشاک تا همه چیز را در برگرفته و هنرمند دارد آن پایین زیر بار تمدنی که نمی دانیم چه برایمان داشته و فرهنگیانی که انقدر متنوع و حیرت انگیزند و همه جا هستند له می شود .
خانجانی خاطرنشان کرد : نویسنده با 200 تا 300 تیراژ باید منت متولی فرهنگ را بکشد و در حالی که این هرم در غرب معکوس است .
خانجانی با بیان این که ما با هجمه حیرت انگیز فرهنگ خالی از هنر روبه رو هستم خاطرنشان کرد : به شدت باید برای این مساله فکری بشود .
به اعتقاد وی پس از جنگ اتفاقی که افتاد ما به ناگاه وارد جهانی شدیم یکهو با نگاه نئولیبرالی مواجه شدیم که علاقه عجیبی به همسان سازی و پاک کردن گذشته دهه 60 داشت .
وی تصریح کرد: مشکل این بود که اینها به این اتفاق سری دوزی رسیده بودند و دیگر فردیتهایی که در دهه 60 می شد دید داشت به شکل کلونی شدن در می آمد.
خانجانی اظهار داشت :این وضعیت کلونی سازی نه تنها به تولیدات و ساختمان سازی بلکه تا داستان نویسی و شعر ما نیز ادامه یافت و اگر چند مجموعه داستان از نویسندگان مختلف را جمع و مخلوط می کردیم و پنج صفحه را اتفاقی می خواندیم انگار کار یکی است.
*نور تاباندن به جایی که نور تابانده نشده
این نویسنده خوب گیلانی در خصوص علت انتخاب زندان لاکان بعنوان مکان وقوع داستانش گفت : چیزی که به ذهن من رسیده بود این بود که چه کار کنیم که اثر انگشت خودمان را بر جا بگذاریم چون چیزی که فرق می کند فقط اثر انگشت ادمها است .
وی افزود: یکی از راهها برای این که مبتلا به کلونی و شبیه سازی نشویم نور تاباندن به جایی است که دیگران نتابانده اند البته باید نسبت به این جاها شناخت و تجربه داشت نظیر کاری که نصرت رحمانی ، کاوه گلستان ، چوبک و غیره انجام دادند .
به اعتقاد وی اتفاقی که از سال 68 به بعد افتاد این بود که برخی داستان نویس ها نگاه کردند که از کجا می توانند بنویسند تا مجوز بگیرند و چون خواندن آثارشان ساده بود تیراژهای متعدد هم می گرفتند و این ادبیات غالب ما شد.
خانجانی در باب علت فراگیر نشدن داستانهای نویسندگان ایرانی گفت :
ما در رمان بسیار کم اما در داستان کوتاه آثاری کاملا جهانی داریم .واقعیت امر این است الان پادشاهی زبان را در جهان انگلیسی می کنند . اگر مترجم خوب و شناخته شده انگلیسی آثار ما را ترجمه کند جهانی خواهد شد.
وی نمونه این کارها را شناخته شده بودن آثار امیرحسین چل تن در اروپا خواند و یا شازده احتجاب که حتی به ژاپنی هم ترجمه شده است.
این نویسنده خوب گیلانی در ادامه خاطرنشان کرد: ما مدیوم فرهنگی برای ارتباط با جهان نداریم .
خانجانی در مورد استفاده از زبان گیلکی در این اثر و این که آیا می تواند با مخاطبان نقاط مختلف ایران ارتباط برقرار کند گفت : ظرفیت زبان گیلکی خیلی بیش از این ها است .
وی افزود: 10 جلد از این کتاب را به استانهای مختلف فرستادم و جواب گرفتم .
وی با بیان این که ادبیات تورق نیاز دارد ، اظهار داشت: لایه رویی کتاب باید لایه ای شیرین باشد که مخاطب ادامه دهد.
بهزاد عشقی منتقد هنری و ادبی در این نشست گفت : رمان باید به من لذت هنری بدهد در عین حال چشم مرا به روی تجربه هایی باز کند که نداشته ام .
وی با بیان این که از دهه 60 انگار رمان از زندگی تهی شد افزود: خانجانی در ' بند محکومین ' ما را وارد تجربه هایی کرده که رودر رویی مستقیم با آن نداشتیم .
عشقی افزود: خانجانی ما را وارد تجربههایی کرده است که مستقیم تجربه نکردهایم و این دست رمانها اگر بهخوبی عرضه و معرفی شود مخاطب خود را پیدا میکند.
کیهان خانجانی، متولد 1352 رشت، نویسنده و مدرس داستان است. نخستین داستانش (رخش) سال 1371 در نشریات چاپ شد. از آثار منتشر شده او میتوان به «سپیدرود زیر سی وسه پل»، مجموعه داستان، 1383، چاپ پنجم 1394 (تقدیرشده در ششمین دوره جایزه ادبی مهرگان ادب 84 نامزد پنجمین دوره جایزه ادبی گلشیری 84) ؛«کاتبانِ روایتِ چندم » (گردآوری مقالاتی درباره ساختار روایت در قصههای قرآنی از: احمد بیگدلی، دکتر ابوالفضل حری، محمد حسینی، ابوتراب خسروی، و…)، 1388 اشاره کرد. آثار در دست انتشار او «مردی که می سوخت (مجموعه داستان)»، نشر پیدایش؛ «بند محکومین (رمان)»، نشر چشمه و کتابتِ روایت / «درس گفتارهای داستان (گردآوری پانزده مقاله از: امیر احمدی آریان، کورش اسدی، منیرالدین بیروتی، محمد تقوی، محمد حسینی، محمود حسینی زاد، ابوتراب خسروی، عنایت سمیعی، محمد شریفی، مهدی غبرایی، شمس لنگرودی، و…)»، نشر آگه است.
ماحصل کارگاههای او 25 جلد مجموعه داستان و رمان بوده که تحت عنوان «عصرچهارشنبه ما» منتشر میشود. وی داور جوایز ادبی از جمله بنیاد گلشیری و سردبیر پانزده شماره نشریه ی «ویژهی ادبیات خزر» نیز بود .
رمان بند محکومین در 225 صفحه از سوی نشر چشمه روانه بازار کتاب شده است .
6030
کپی شد