بیش از 4 ماه پیش و در سیزدهم شهریورماه سال جاری، اعضای شورای شهر رشت با 11 رای کامل مسعود نصرتی قزوینینژاد را به عنوان شصت و پنجمین شهردار رشت انتخاب کردند.
در حالی مسعود نصرتی، مسعود کاظمی، مسعود اسلامی، مهدی فرشاد فقیه و محمد زالفی 5 کاندیدای شهرداری رشت بودند که خوشبین ترین افراد هم فکر نمیکردند هر 11 رای اعضای شورا به نام نصرتی روی کاغذ نوشته شود.
یک ماه گذشت و شهردار جدید رشت در سیزدهم مهرماه سال جاری معارفه شد تا رسما کار خود را در رشت آغاز کند. حالا بیش از سه ماه از روی کارآمدن شصت و پنجمین شهردار رشت گذشته است و گزارش عملکرد سه ماهه شهرداری نیز منتشر شده است.
نیمنگاهی به گزارش عملکرد منتشر شده علاوه بر اینکه سوالات زیادی در اذهان ایجاد میکند بیش از اینکه ما را به آینده خوشبین کند، کمی ما را نگران کرده است. آخر این چگونه عملکردی است که شهردار رشت را مجبور کرده که وظایف قانونی و حاکمیتی نظیر پرداخت سهم کتابخانهها و کمک به برگزاری مراسم اربعین که از سوی وزارت کشور تمام شهرداری ها مکلف به اجرای آن هستند را در عملکرد فرهنگی خود بیاورد و بدتر از آن جلسه با مسئولان سازمان میراث فرهنگی را هم یک دستاورد ذکر کند! مطمئنا کمی کنکاش بیشتر در قرارداد خرید اتوبوس از سبلان خودرو، قرارداد تالاب عینک که یک عضو شورا از آن به عنوان ترکمانچای یاد کرده یا انعقاد قرارداد با سرآشپز تهرانی برای راه اندازی آکادمی خوراک در رشت و … بر تعداد سوالات ذهن ما میافزاید که بررسی آن فرصت دیگری را میطلبد!
همچنین این روزها که گهگاهی صدای انتقاد از شهردار از سوی اعضای شورا به گوش میرسد و همان معضل همیشگی آسفالت و چاله و چولههای شهر در کنار تاکید بر پرداخت حقوق پرسنل در راس انتقادها قرار گرفته است، به یاد میآوریم که شصت و پنجمین شهردار رشت آن را یک وظیفه میدانست نه برنامه و پروژه!
متخصص، کاربلد، دقیق، شهردار دارای عناوین و فعالیتهای بینالمللی، یک فرصت برای شکوفایی رشت و … تنها بخشی از القاب و عناوینی بود که اعضای شورای شهر رشت در همان روزهای نخست به نصرتی نسبت داده بودند اما در این سه ماه و چند روز بیش از همه آنچه که از آقای شهردار دیدهایم محافظه کاری بیش از حد اوست و این محافظه کاری زمانی آسیبزا تر خواهد بود و ممکن است مدیریت را به نابودی بکشاند که خیال کنیم انگار شهردار شهر ما دچار توهم توطئه نیز هست!
راستش را بخواهید در جامعه ما کم نیستند افراد و مسئولانی که تمام مشکلات و بدبختیهای خود را زیر سر دستهای پنهان، فلان مدیر سابق و یا مسئولانی گه گوشه چشمی به جایگاه فعلی خودشان دارند، میدانند و همه مشکلات را از چشم آنها میبینند و گویا شهردار کاربلد و دارای عناوین بینالمللی ما نیز به همین درد دچار شده که اینگونه محافظه کارانه با مسائل برخورد کرده و برخلاف روزهای ابتدایی حضورش در رشت با کوبیدن بر طبل بیپولی و مسدود بودن حسابهای شهرداری، ناامیدانه روزها را سپری میکند!
حالا در شرایطی که چون گذشته و شورای چهارم رشت دیگر شاهد افشاگری درباره شهردار و فشار رسانهای به مدیریت شهری نیستیم؛ سخن گفتن از «آماده نبودن فضا برای کار کردن» و بیان وجود کشمکش بین «گروههای قدرت کاذب» در رشت حاکی از همان توهم توطئهای است که در بالا بدان اشاره کردیم!
اگرچه میز مدیریت برای هیچکسی دائمی نیست اما گویا میبایست به نوعی این اطمینان خاطر را در آقای نصرتی ایجاد کرد که به دنبال فرد دیگری برای جایگزنی او نیستند و کسی هم در حال توطئه و سنگ انداختن زیر پای او نیست؛ پس او میبایست با قدرت به کار خود ادامه دهد و در این بحران بیپولی که کل کشور بدان دچار است برای رفع مشکلات طرحی نو در مدیریت در اندازد!
ناگفته نماند که رسانههای استان گیلان به عنوان تریبون مردم همانگونه که پیش از این ثابت کردهاند، میتوانند در مسیر توسعه رشت یاریگر مجموعه مدیریت شهری باشند و از هیچ تلاشی برای کاهش مشکلات فروگذاری نکنند به شرطی که این علاقه در شهرداری رشت نیز برای استفاده از ظرفیت رسانهها وجود داشته باشد که البته تاکنون اینگونه نبوده است!
2007
در حالی مسعود نصرتی، مسعود کاظمی، مسعود اسلامی، مهدی فرشاد فقیه و محمد زالفی 5 کاندیدای شهرداری رشت بودند که خوشبین ترین افراد هم فکر نمیکردند هر 11 رای اعضای شورا به نام نصرتی روی کاغذ نوشته شود.
یک ماه گذشت و شهردار جدید رشت در سیزدهم مهرماه سال جاری معارفه شد تا رسما کار خود را در رشت آغاز کند. حالا بیش از سه ماه از روی کارآمدن شصت و پنجمین شهردار رشت گذشته است و گزارش عملکرد سه ماهه شهرداری نیز منتشر شده است.
نیمنگاهی به گزارش عملکرد منتشر شده علاوه بر اینکه سوالات زیادی در اذهان ایجاد میکند بیش از اینکه ما را به آینده خوشبین کند، کمی ما را نگران کرده است. آخر این چگونه عملکردی است که شهردار رشت را مجبور کرده که وظایف قانونی و حاکمیتی نظیر پرداخت سهم کتابخانهها و کمک به برگزاری مراسم اربعین که از سوی وزارت کشور تمام شهرداری ها مکلف به اجرای آن هستند را در عملکرد فرهنگی خود بیاورد و بدتر از آن جلسه با مسئولان سازمان میراث فرهنگی را هم یک دستاورد ذکر کند! مطمئنا کمی کنکاش بیشتر در قرارداد خرید اتوبوس از سبلان خودرو، قرارداد تالاب عینک که یک عضو شورا از آن به عنوان ترکمانچای یاد کرده یا انعقاد قرارداد با سرآشپز تهرانی برای راه اندازی آکادمی خوراک در رشت و … بر تعداد سوالات ذهن ما میافزاید که بررسی آن فرصت دیگری را میطلبد!
همچنین این روزها که گهگاهی صدای انتقاد از شهردار از سوی اعضای شورا به گوش میرسد و همان معضل همیشگی آسفالت و چاله و چولههای شهر در کنار تاکید بر پرداخت حقوق پرسنل در راس انتقادها قرار گرفته است، به یاد میآوریم که شصت و پنجمین شهردار رشت آن را یک وظیفه میدانست نه برنامه و پروژه!
متخصص، کاربلد، دقیق، شهردار دارای عناوین و فعالیتهای بینالمللی، یک فرصت برای شکوفایی رشت و … تنها بخشی از القاب و عناوینی بود که اعضای شورای شهر رشت در همان روزهای نخست به نصرتی نسبت داده بودند اما در این سه ماه و چند روز بیش از همه آنچه که از آقای شهردار دیدهایم محافظه کاری بیش از حد اوست و این محافظه کاری زمانی آسیبزا تر خواهد بود و ممکن است مدیریت را به نابودی بکشاند که خیال کنیم انگار شهردار شهر ما دچار توهم توطئه نیز هست!
راستش را بخواهید در جامعه ما کم نیستند افراد و مسئولانی که تمام مشکلات و بدبختیهای خود را زیر سر دستهای پنهان، فلان مدیر سابق و یا مسئولانی گه گوشه چشمی به جایگاه فعلی خودشان دارند، میدانند و همه مشکلات را از چشم آنها میبینند و گویا شهردار کاربلد و دارای عناوین بینالمللی ما نیز به همین درد دچار شده که اینگونه محافظه کارانه با مسائل برخورد کرده و برخلاف روزهای ابتدایی حضورش در رشت با کوبیدن بر طبل بیپولی و مسدود بودن حسابهای شهرداری، ناامیدانه روزها را سپری میکند!
حالا در شرایطی که چون گذشته و شورای چهارم رشت دیگر شاهد افشاگری درباره شهردار و فشار رسانهای به مدیریت شهری نیستیم؛ سخن گفتن از «آماده نبودن فضا برای کار کردن» و بیان وجود کشمکش بین «گروههای قدرت کاذب» در رشت حاکی از همان توهم توطئهای است که در بالا بدان اشاره کردیم!
اگرچه میز مدیریت برای هیچکسی دائمی نیست اما گویا میبایست به نوعی این اطمینان خاطر را در آقای نصرتی ایجاد کرد که به دنبال فرد دیگری برای جایگزنی او نیستند و کسی هم در حال توطئه و سنگ انداختن زیر پای او نیست؛ پس او میبایست با قدرت به کار خود ادامه دهد و در این بحران بیپولی که کل کشور بدان دچار است برای رفع مشکلات طرحی نو در مدیریت در اندازد!
ناگفته نماند که رسانههای استان گیلان به عنوان تریبون مردم همانگونه که پیش از این ثابت کردهاند، میتوانند در مسیر توسعه رشت یاریگر مجموعه مدیریت شهری باشند و از هیچ تلاشی برای کاهش مشکلات فروگذاری نکنند به شرطی که این علاقه در شهرداری رشت نیز برای استفاده از ظرفیت رسانهها وجود داشته باشد که البته تاکنون اینگونه نبوده است!
2007
کپی شد