لباس محلی این خطه که به گفته محققان قدمتی بیش از چهار هزار سال دارد اکنون بیشتر جنبه تزئینی برای گرفتن عکسهای یادگاری دارد و پوشاک چینی و سایر لباسها جای آن را گرفته است.
در میان زنان مناطق مختلف گیلان به ویژه نقاط جنگلی و کوهستانی سیاهکل پوشیدن پیراهنی بلند تا مچ پا رواج داشت که به آن پاچین می گفتند که در طرح ها و رنگهای برگرفته از طبیعت دوخته می شد.
امروز لباس های محلی با گذشت زمان از رونق افتاده اند و کمتر کسی است که به طور دائم از آن استفاده می کند و متاسفانه این لباس ها فقط در عروسی ها و یا در جهیزیه استفاده شده و رنگ شاد آنها که امید به زندگی را در دلها زنده می کرد و برگرفته از طبیعت سرسبز و رنگارنگ و دریای آبی بود به خزان بی هنگام نشسته و به کنج پستوها ، صندوق ها و بقچه ها خزیده و در پشت بام ها جای گرفته اند.
***لباس محلی سیاهکل
از قدیم مردمان هر منطقه لباس خاص خود را میپوشیدند به طور کلی در گیلان سه نوع لباس رسوخی، و تالشی و قاسم آبادی وجود دارد که لباس مردمان شرق گیلان خصوصا سیاهکل از نوع قاسم آبادی می باشد.
در سیاهکل لباس محلی منطقه ی پای کوه با مناطق جنگل نشین و کوهستانی تفاوت هایی از لحاظ جنس و ضخامت و غیره دارد.
فرخنده نارندهی یکی از خیاط های مطرح سیاهکل در مورد اجزای لباس محلی و سابقه دوخت آنها به خبرنگار ایرنا گفت:
روسری های مورد استفاده در میان زنان محلی از قدیم دو نوع بوده است که یکی را زیر میبستند که به آن مندیل یا لچک می گفتند که به صورت سه گوش بسته می شد و روسری دوم که روی آن بسته می شد را دستمال می نامیدند که از جنس حریال یا ململ بود که برای حاشیه و تور بافی دور روسری یا همان دستمال از تارو پود پارچه کشیده و گره می زدند و با نخ های رنگی که در آن زمان وجود داشت طبق آنچه در طبیعت وجود دارد روی دستمال گلدوزی می کردند.
به گفته ی وی پیراهن محصول نساجی خودشان بود طوری که دار داشتند و پارچه را می بافتند و از آنجا که عرض پارچه کم بود در کناره های پارچه دو تیکه می گذاشتند تا به عرض اضافه کنند تا روی دامن گشادی لازم را به آنها بدهد.
جلیقه یا جرقده در قدیم بیشتر مشکی بود و دو لایه ساتن داشت که جلو پارچه از جنس مخمل استفاده می شد و روی آن برحسب وضع اقتصادی افراد هر منطقه رو دوزی های مختلف کار می شد .آنهایی که وضع مالی مناسبی داشتند سکه دوزی ازجنس نقره می کردند. سربند مورد استفاده هم که چنگک نام داشت پیش چتری آن از جنس نقره بود طوری که جلوی سر آویزان بود و 6 اشرفی در آن استفاده می شد البته این سکه دوزی ها روی لباس محلی برای صاحبان آنها نوعی بانک هم حساب می شد چرا که امن بود و همراه خودشان همیشه حمل می کردند و مواظبت می نمودند.
اما برای افرادی که از طبقه ضعیف تر جامعه بودند با قرقره های رنگی روی لباس خصوصا پیراهن کار می شد که به آن در اصطلاح محلی کاربزا پیرهن گفته می شد یا پیراهنی که روی آن کار شده است و قبل از اینکه چرخ خیاطی باشد با دست انجام می شد و با آمدن چرخ خیاطی دور چاک های پیراهن را با نخ رنگی چرخ می کردند.
برای دوخت دامن های بلند یا به اصطلاح محلی تومان از 7 تا 10 متر پارچه استفاده می شد .گاهی چندین تومان را روی هم می پوشیدند که تومان های زیری پنج متر و کوتاهتر از تومان رویی بود .
در مناطق کوهستانی خصوصا دیلمان جنس تومان مخمل و در مناطق جنگل نشین تومان های پارچه ای از جنس چیت و گلدار متداول بود. اما در منطقه ی فشتال و پاشاکی سیاهکل تومان یا دامن های ساده از جنس اطلسی سفید بود که حاشیه ی آن را با قرقره رنگی رودوزی می کردند و پیراهن های این منطقه هم از جنس کج یا ابریشم نامرغوب بود که علاوه بر اینکه نساجی آنها با خودشان بود و هنوز هم هست تمام رنگ ریزی آن هم خودشان بادست انجام می دهند و اصالت این رنگ ریزی به این صورت است که جلو و پشت از رنگ قرمز استفاده می کنند و حاشیه را با مهری ها می بندند و در رنگ سرمه ای می گذارند و وقتی که در می آورند و باز می کنند نقش مهری های سفید و حاشیه سرمه ای هست هم اکنون تعداد اندکی از خیاط ها در شهرستان این کار را انجام می دهند .
حاشیه ی تومان ها را در قدیم با قرقره های رنگی می دوختند و کار می کردند که اکنون با آمدن یراق ها یراق دوزی می کنند.
وی در مورد دیگر اجزای لباس محلی به جوراب و پاتابه اشاره کرد و افزود جوراب و پاتابه که ساق پیچ پا هم می گویند از جنس پشم بوده است که اکنون از جنس کاموا می باشد .جورابها را هم زنان و هم مردان استفاده می کردند اما پاتابه را چوپانان بیشتر استفاده می نمودند تا از گزند سرما در امان باشند و وقتی گوسفندان را به مناطق کوهیتانب می بردند به خاطر اینکه از سرما پایشان یخ نزند می پوشیدند و با بندی پشمی که کنارش بود ساق پای خود را می بستند.
**لباس مردان
فرخنده نارندهی ادامه داد علاوه بر جوراب پشمی و پاتابه مردان از کلاه های نمدی که به نمدی کلاه یا پشمی کلاه معروف است استفاده می کردند .
جلیقه ها که جرقده هم می گفتند برای مردان مناطق کوهستان از جنس پشم و مردان جلگه از جنس پارچه نازکتر بود.
کت های پشمی کوتاهی که در طول روز خصوصا روزهای سرد استفاده می شد و در شب جای خود را خصوصا در میان چوپانان به کت های بلند یا شولا می داد.
جنس کت های پشمی در مناطق کوهستانی از جنس پشم بز بود که خاصیت پشم بز هم این است که منافذ آن در صورت نم باران بسته می شوند و بدن را گرم نگه می دارند .
استفاده از شولا هنوز هم در میان چوپانان اصیل مخصوصا در منطقه دیلمان سیاهکل دیده می شود .
شلوارهای نمدی و پشمی هم که روی ساق آن را با پاتابه می پوشاندند از دیگر اقسام لباس های مورد استفاده مردان در روزگار نه چندان دور بود.
پیراهن مردان از جنس نخی بود و روی آن یک تن پوش دیگر که به اصطلاح محلی کشبیرهن نام دارد می پوشیدند و بدن را گرم می کرد هنوز هم در مناطق جنگلی و کوهستانی این نوع پوشش در فصل سرما متداول است.
لباس محلی زنان کم کم جای خود را به پاچین که لباسی پیشرفته تر از لباس سنتی است داد و به مرور جای لباس محلی را گرفت.
پاچین در واقع یک پیراهن سبک تر و از متراژ کمتری است که از کمر چین می خورد و جلوی آن نیز دکمه دار است که اکنون زنان محلی استفاده می کنند .
چادرشب یا چار شو از دیگر لباس های مهم محلی سیاهکل محسوب می شود زنان این منطقه در همه جا پا در پای مردان خود کار می کنند ،در باغ چای طویله و شالیزار بچه های خود را با چادرشب کول می کردند و به کار مشغول می شدند و هنوز هم هستند زنانی که این کار را انجام می دهند.
چادرشب یا همان چار شو جنسش از کج که از پیله ابریشم گرفته می شد بود و رنگ های شاد استفاده می شد و زنان برای جلوگیری از درد کمر هنگام کار نیز از آن استفاده می کنند .
فرخنده نارندهی درمورد فعالیت خود در زمینه دوخت لباس محلی در سیاهکل می گوید از سال 78 به صورت رسمی وارد بازار لباس محلی شده است و در کارگاه او حدود 20 نفری هست که رفت و آمد و فعالیت می کنند البته حدود 5 نفر به طور ثابت و بقیه بافندگان روسری های ابریشمی و یا کسانی هستند که در خانه کار چرخ دوزی کار روی مواد اولیه را برعهده دارند.
این خیاط مطرح سیاهکلی ادامه داد از سال 78 تاکنون در تمامی نمایشگاه های استان ها و داخلی شرکت کرده و در سال 96 به عنوان کارآفرین برتر استان و در 95 کارآفرین برتر سیاهکل انتخاب شده ام.
امسال به مدت یک ماه برای ارائه فرهنگ و آیین مان در نمایشگاه اربیل عراق شرکت کردم .
وی به بازار محصولات اشاره کرد و گفت ما کم و بیش بازار خود را پیدا کرده ایم برای اینکه بازار ثابت ما حفظ شود باید لباس باکیفیت تولید و به مصرف کننده عرضه کنیم البته برای ارسال فرهنگ خود به استان های دیگر علاوه بر شرکت در نمایشگاهها از طریق ساخت عروسک و تولید لباس های محلی در قالب عروسک هم اقداماتی را انجام داده ایم .
وی گفت مواد اولیه لباس محلی را از بازار تهران تهیه می کنم و اگر پارچه های دست بافت محلی هم باشد استفاده می کنیم .
او با اشاره به وجود خیاط های مطرح سیاهکل گفت البته همه خیاط های حرفه ای در سطح شهرستان که لباس محلی تولید می کنند مطرح و خوب هستند اما حدود 20 خیاط برجسته در سیاهکل داریم.
وی قیمت محصولات خود را براساس میزان پارچه و قیمت آن دانست و گفت کارمزد ما از لباسی به لباس دیگر با توجه به متراژ پارچه و کاری که روی پارچه شده است فرق می کند.
نارندهی از تسهیلاتی که از اداره رفاه کار و تعاون و همچنین از اداره میراث فرهنگی و گردشگری در این زمینه گذاشته می شود ابراز خوشنودی کرد و گفت از تسهیلات استفاده کردم و گذاشتن تسهیلات در این بخش ها بسیار مورد فایده است.
وی برای حفظ سنت استفاده از لباس محلی در میان افراد جامعه گفت با توجه به اینکه قیمت لباس محلی گران و برای همگان قابل استفاده نیست ما در اینجا تدابیری اندیشیده همه نوع قیمت با توجه به جنس و نوع کار شده روی لباس برای آن گذاشته ایم که هر قشری بتواند لباس محلی تهیه کند.
وی خاطرنشان کرد: علاوه بر آوردن قیمت پایین ما در سایت ها و شبکه های اجتماعی زدن طرح لباس محلی در قالب مانتو را هم داریم کار می کنیم و تبلیغ انجام می دهیم تا مردم بتوانند استفاده کنند .
رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان سیاهکل هم در این زمینه گفت ما افراد و خیاط های که برای گرفتن تسهیلات به ما مراجع می کنند را برای گرفتن وام به بانک ها معرفی می کنیم .
محمد باقری گفت در ایام عید هم یک سری غرفه و نمایشگاه برای ارائه ی لباس محلی در سطح شهر دائر می کنیم تا خیاط ها محصولات خود را به مردم خصوصا گردشگران عرضه کنند.
وی افزود: ضمن اینکه آنها را از طریق سایت ها به دیگر استان ها و برای شرکت در نمایشگاه های سایر استان ها معرفی می نماییم.
لباس محلی این میراث جهانی ایرانیان با زیبایی که از روح نیاکان این خاک در آن به امانت مانده است باید به عنوان یک هویت ملی حفظ شود
زنان روزگار کهن گیلان با لطافت روحشان بهشت چشم را به تار و پود پارچه رسوخ دادند و رنگ در رنگ هم نشاندند و با عشقی به پهنای طبیعت زیبای گیلان پوششی تهیه کردند رنگین و پر نشانه ، آنها سینه به سینه آموختند ، طرح زدند ، به تن کردند گوشه گوشه بقچه ها ی جهیزیه را با آن زینت بخشیدندو نسل به نسل به یکدیگر رنگ هدیه دادند .در حفظ این سنت کوشا باشیم.
گزارش: لیدا حاجی پور**انتشار دهنده: بابایی
7297 /6030/
در میان زنان مناطق مختلف گیلان به ویژه نقاط جنگلی و کوهستانی سیاهکل پوشیدن پیراهنی بلند تا مچ پا رواج داشت که به آن پاچین می گفتند که در طرح ها و رنگهای برگرفته از طبیعت دوخته می شد.
امروز لباس های محلی با گذشت زمان از رونق افتاده اند و کمتر کسی است که به طور دائم از آن استفاده می کند و متاسفانه این لباس ها فقط در عروسی ها و یا در جهیزیه استفاده شده و رنگ شاد آنها که امید به زندگی را در دلها زنده می کرد و برگرفته از طبیعت سرسبز و رنگارنگ و دریای آبی بود به خزان بی هنگام نشسته و به کنج پستوها ، صندوق ها و بقچه ها خزیده و در پشت بام ها جای گرفته اند.
***لباس محلی سیاهکل
از قدیم مردمان هر منطقه لباس خاص خود را میپوشیدند به طور کلی در گیلان سه نوع لباس رسوخی، و تالشی و قاسم آبادی وجود دارد که لباس مردمان شرق گیلان خصوصا سیاهکل از نوع قاسم آبادی می باشد.
در سیاهکل لباس محلی منطقه ی پای کوه با مناطق جنگل نشین و کوهستانی تفاوت هایی از لحاظ جنس و ضخامت و غیره دارد.
فرخنده نارندهی یکی از خیاط های مطرح سیاهکل در مورد اجزای لباس محلی و سابقه دوخت آنها به خبرنگار ایرنا گفت:
روسری های مورد استفاده در میان زنان محلی از قدیم دو نوع بوده است که یکی را زیر میبستند که به آن مندیل یا لچک می گفتند که به صورت سه گوش بسته می شد و روسری دوم که روی آن بسته می شد را دستمال می نامیدند که از جنس حریال یا ململ بود که برای حاشیه و تور بافی دور روسری یا همان دستمال از تارو پود پارچه کشیده و گره می زدند و با نخ های رنگی که در آن زمان وجود داشت طبق آنچه در طبیعت وجود دارد روی دستمال گلدوزی می کردند.
به گفته ی وی پیراهن محصول نساجی خودشان بود طوری که دار داشتند و پارچه را می بافتند و از آنجا که عرض پارچه کم بود در کناره های پارچه دو تیکه می گذاشتند تا به عرض اضافه کنند تا روی دامن گشادی لازم را به آنها بدهد.
جلیقه یا جرقده در قدیم بیشتر مشکی بود و دو لایه ساتن داشت که جلو پارچه از جنس مخمل استفاده می شد و روی آن برحسب وضع اقتصادی افراد هر منطقه رو دوزی های مختلف کار می شد .آنهایی که وضع مالی مناسبی داشتند سکه دوزی ازجنس نقره می کردند. سربند مورد استفاده هم که چنگک نام داشت پیش چتری آن از جنس نقره بود طوری که جلوی سر آویزان بود و 6 اشرفی در آن استفاده می شد البته این سکه دوزی ها روی لباس محلی برای صاحبان آنها نوعی بانک هم حساب می شد چرا که امن بود و همراه خودشان همیشه حمل می کردند و مواظبت می نمودند.
اما برای افرادی که از طبقه ضعیف تر جامعه بودند با قرقره های رنگی روی لباس خصوصا پیراهن کار می شد که به آن در اصطلاح محلی کاربزا پیرهن گفته می شد یا پیراهنی که روی آن کار شده است و قبل از اینکه چرخ خیاطی باشد با دست انجام می شد و با آمدن چرخ خیاطی دور چاک های پیراهن را با نخ رنگی چرخ می کردند.
برای دوخت دامن های بلند یا به اصطلاح محلی تومان از 7 تا 10 متر پارچه استفاده می شد .گاهی چندین تومان را روی هم می پوشیدند که تومان های زیری پنج متر و کوتاهتر از تومان رویی بود .
در مناطق کوهستانی خصوصا دیلمان جنس تومان مخمل و در مناطق جنگل نشین تومان های پارچه ای از جنس چیت و گلدار متداول بود. اما در منطقه ی فشتال و پاشاکی سیاهکل تومان یا دامن های ساده از جنس اطلسی سفید بود که حاشیه ی آن را با قرقره رنگی رودوزی می کردند و پیراهن های این منطقه هم از جنس کج یا ابریشم نامرغوب بود که علاوه بر اینکه نساجی آنها با خودشان بود و هنوز هم هست تمام رنگ ریزی آن هم خودشان بادست انجام می دهند و اصالت این رنگ ریزی به این صورت است که جلو و پشت از رنگ قرمز استفاده می کنند و حاشیه را با مهری ها می بندند و در رنگ سرمه ای می گذارند و وقتی که در می آورند و باز می کنند نقش مهری های سفید و حاشیه سرمه ای هست هم اکنون تعداد اندکی از خیاط ها در شهرستان این کار را انجام می دهند .
حاشیه ی تومان ها را در قدیم با قرقره های رنگی می دوختند و کار می کردند که اکنون با آمدن یراق ها یراق دوزی می کنند.
وی در مورد دیگر اجزای لباس محلی به جوراب و پاتابه اشاره کرد و افزود جوراب و پاتابه که ساق پیچ پا هم می گویند از جنس پشم بوده است که اکنون از جنس کاموا می باشد .جورابها را هم زنان و هم مردان استفاده می کردند اما پاتابه را چوپانان بیشتر استفاده می نمودند تا از گزند سرما در امان باشند و وقتی گوسفندان را به مناطق کوهیتانب می بردند به خاطر اینکه از سرما پایشان یخ نزند می پوشیدند و با بندی پشمی که کنارش بود ساق پای خود را می بستند.
**لباس مردان
فرخنده نارندهی ادامه داد علاوه بر جوراب پشمی و پاتابه مردان از کلاه های نمدی که به نمدی کلاه یا پشمی کلاه معروف است استفاده می کردند .
جلیقه ها که جرقده هم می گفتند برای مردان مناطق کوهستان از جنس پشم و مردان جلگه از جنس پارچه نازکتر بود.
کت های پشمی کوتاهی که در طول روز خصوصا روزهای سرد استفاده می شد و در شب جای خود را خصوصا در میان چوپانان به کت های بلند یا شولا می داد.
جنس کت های پشمی در مناطق کوهستانی از جنس پشم بز بود که خاصیت پشم بز هم این است که منافذ آن در صورت نم باران بسته می شوند و بدن را گرم نگه می دارند .
استفاده از شولا هنوز هم در میان چوپانان اصیل مخصوصا در منطقه دیلمان سیاهکل دیده می شود .
شلوارهای نمدی و پشمی هم که روی ساق آن را با پاتابه می پوشاندند از دیگر اقسام لباس های مورد استفاده مردان در روزگار نه چندان دور بود.
پیراهن مردان از جنس نخی بود و روی آن یک تن پوش دیگر که به اصطلاح محلی کشبیرهن نام دارد می پوشیدند و بدن را گرم می کرد هنوز هم در مناطق جنگلی و کوهستانی این نوع پوشش در فصل سرما متداول است.
لباس محلی زنان کم کم جای خود را به پاچین که لباسی پیشرفته تر از لباس سنتی است داد و به مرور جای لباس محلی را گرفت.
پاچین در واقع یک پیراهن سبک تر و از متراژ کمتری است که از کمر چین می خورد و جلوی آن نیز دکمه دار است که اکنون زنان محلی استفاده می کنند .
چادرشب یا چار شو از دیگر لباس های مهم محلی سیاهکل محسوب می شود زنان این منطقه در همه جا پا در پای مردان خود کار می کنند ،در باغ چای طویله و شالیزار بچه های خود را با چادرشب کول می کردند و به کار مشغول می شدند و هنوز هم هستند زنانی که این کار را انجام می دهند.
چادرشب یا همان چار شو جنسش از کج که از پیله ابریشم گرفته می شد بود و رنگ های شاد استفاده می شد و زنان برای جلوگیری از درد کمر هنگام کار نیز از آن استفاده می کنند .
فرخنده نارندهی درمورد فعالیت خود در زمینه دوخت لباس محلی در سیاهکل می گوید از سال 78 به صورت رسمی وارد بازار لباس محلی شده است و در کارگاه او حدود 20 نفری هست که رفت و آمد و فعالیت می کنند البته حدود 5 نفر به طور ثابت و بقیه بافندگان روسری های ابریشمی و یا کسانی هستند که در خانه کار چرخ دوزی کار روی مواد اولیه را برعهده دارند.
این خیاط مطرح سیاهکلی ادامه داد از سال 78 تاکنون در تمامی نمایشگاه های استان ها و داخلی شرکت کرده و در سال 96 به عنوان کارآفرین برتر استان و در 95 کارآفرین برتر سیاهکل انتخاب شده ام.
امسال به مدت یک ماه برای ارائه فرهنگ و آیین مان در نمایشگاه اربیل عراق شرکت کردم .
وی به بازار محصولات اشاره کرد و گفت ما کم و بیش بازار خود را پیدا کرده ایم برای اینکه بازار ثابت ما حفظ شود باید لباس باکیفیت تولید و به مصرف کننده عرضه کنیم البته برای ارسال فرهنگ خود به استان های دیگر علاوه بر شرکت در نمایشگاهها از طریق ساخت عروسک و تولید لباس های محلی در قالب عروسک هم اقداماتی را انجام داده ایم .
وی گفت مواد اولیه لباس محلی را از بازار تهران تهیه می کنم و اگر پارچه های دست بافت محلی هم باشد استفاده می کنیم .
او با اشاره به وجود خیاط های مطرح سیاهکل گفت البته همه خیاط های حرفه ای در سطح شهرستان که لباس محلی تولید می کنند مطرح و خوب هستند اما حدود 20 خیاط برجسته در سیاهکل داریم.
وی قیمت محصولات خود را براساس میزان پارچه و قیمت آن دانست و گفت کارمزد ما از لباسی به لباس دیگر با توجه به متراژ پارچه و کاری که روی پارچه شده است فرق می کند.
نارندهی از تسهیلاتی که از اداره رفاه کار و تعاون و همچنین از اداره میراث فرهنگی و گردشگری در این زمینه گذاشته می شود ابراز خوشنودی کرد و گفت از تسهیلات استفاده کردم و گذاشتن تسهیلات در این بخش ها بسیار مورد فایده است.
وی برای حفظ سنت استفاده از لباس محلی در میان افراد جامعه گفت با توجه به اینکه قیمت لباس محلی گران و برای همگان قابل استفاده نیست ما در اینجا تدابیری اندیشیده همه نوع قیمت با توجه به جنس و نوع کار شده روی لباس برای آن گذاشته ایم که هر قشری بتواند لباس محلی تهیه کند.
وی خاطرنشان کرد: علاوه بر آوردن قیمت پایین ما در سایت ها و شبکه های اجتماعی زدن طرح لباس محلی در قالب مانتو را هم داریم کار می کنیم و تبلیغ انجام می دهیم تا مردم بتوانند استفاده کنند .
رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان سیاهکل هم در این زمینه گفت ما افراد و خیاط های که برای گرفتن تسهیلات به ما مراجع می کنند را برای گرفتن وام به بانک ها معرفی می کنیم .
محمد باقری گفت در ایام عید هم یک سری غرفه و نمایشگاه برای ارائه ی لباس محلی در سطح شهر دائر می کنیم تا خیاط ها محصولات خود را به مردم خصوصا گردشگران عرضه کنند.
وی افزود: ضمن اینکه آنها را از طریق سایت ها به دیگر استان ها و برای شرکت در نمایشگاه های سایر استان ها معرفی می نماییم.
لباس محلی این میراث جهانی ایرانیان با زیبایی که از روح نیاکان این خاک در آن به امانت مانده است باید به عنوان یک هویت ملی حفظ شود
زنان روزگار کهن گیلان با لطافت روحشان بهشت چشم را به تار و پود پارچه رسوخ دادند و رنگ در رنگ هم نشاندند و با عشقی به پهنای طبیعت زیبای گیلان پوششی تهیه کردند رنگین و پر نشانه ، آنها سینه به سینه آموختند ، طرح زدند ، به تن کردند گوشه گوشه بقچه ها ی جهیزیه را با آن زینت بخشیدندو نسل به نسل به یکدیگر رنگ هدیه دادند .در حفظ این سنت کوشا باشیم.
گزارش: لیدا حاجی پور**انتشار دهنده: بابایی
7297 /6030/
کپی شد