هفته گذشته خبری از سوی یکی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در برخی سایت ها منتشر شد که با وجود حواشی پر زرق و برق رسانه های اجتماعی کمتر به چشم آمد. حمیدرضا ترقی گفت که از سوی حزب مؤتلفه اسلامی، مدارسی در راستای کادر سازی و تربیت نیروی سیاسی در سطوح متوسطه و دبیرستان دایر شده که هدف آن، آموزش خاص نیروهایی است که بعدها بتوانند سکان اداره کشور را در دست بگیرند.
در جوامع مدرن و توسعه یافته سیاسی، احزاب در کنار چشم اندازهای ترسیم شده خود برای تصاحب قدرت، بیشتر بر روی یک مسئله مهم تر سرمایه گذاری می کنند و آن تربیت منابع انسانی جوان، همراه با آموزش ‌های ایدئولوژیک و حزبی برای ساخت یک کادر سیاسی اثرگذار در جامعه است.
طی این سال ها در ایران هم جز در دوران اوایل پیروزی انقلاب اسلامی دیگر شاهد ایجاد کادرسازی از سوی نهادهای سیاسی نبوده ایم و نسلی که اکنون بر عالی ترین مسندهای حاکمیتی تکیه زده، ناشی از همان کادرسازی ها و برنامه ریزی هایی است که در پیش و اوایل انقلاب صورت پذیرفت و از مدرسه حقانی بگیر تا حزب جمهوری اسلامی و غیره که تاثیر بسیاری بر تربیت مدیران ارشد امروز کشور داشته اند.
اما این تربیت سیاسی و اجتماعی حداقل بیست سال است که آن تحرک لازم را در کشور نداشته و دلیل آن بنابر تحلیل های جامعه شناسان این است که جامعه ایرانی را یک 'جامعه کوتاه مدت' عنوان می کنند یعنی تمامی پیش بینی ها و پدیده های آن در کوتاه مدت اتفاق می افتد؛ از افق های سرمایه گذاری گرفته تا عوض شدن زود به زود مشاغل.
اما حزب یک نهاد کاملا بلندمدت است و چشم اندازها و برنامه ریزی های آن برای چند دهه ترسیم می شود. بدون شک در چنین جامعه ای قادر نیستیم آن تداوم و پایداری لازم برای پیاده سازی اهداف احزاب را شاهد باشیم و بعد از چند سال سیاست های اعمال شده از هم پاشیده می شود. این معضل هم دلایل مشخصی دارد که ریشه آن را می توان فردمحور بودن جامعه ما و فرار از کارجمعی که از مولفه های فعالیت حزبی است عنوان کرد که خود مسئله ای مفصل دارد و در این فرصت نمی گنجد.
فعالیت حزب منتسب به اصولگرایان سنتی در راستای کادر سازی و تربیت نیروی سیاسی در مدارس و میان نوجوانان خبر امیدوار کننده ای برای آموزش آینده سازان جامعه به الفبای فعالیت سیاسی و کار حزبی است. هر چند این گروه و گروه های همفکر آن ها سال بصورت غیر رسمی با در دسترس داشتن کلاس های درس دانش آموزان به بیان و ترویج یک تفکر خاص می پردازند و شاهد آن هستیم که اکثر نسل چهارمی ها و دانش آموزانی که علاقه مند به فعالیت سیاسی هستند، بلافاصله بدلیل تبلیغات این گروه ها در قطار تفکر اصولگرایی سوار می شوند ولی احزاب و گروه های اصلاح طلب با توجه به تنوع و جذابیتی که در نگرش به مسائل اجتماعی و سیاسی در جامعه امروز دارند، هنوز نتوانستند در این مقوله ورود کرده و پایگاه خود را میان آینده سازان جامعه تثبیت کنند و اینگونه می شود که تبلیغات گسترده حزب سنتی همچون مؤتلفه که در چشم اندازهای خود از چین و کره شمالی بهره می گیرد، به راحتی نوجوانان مشتاق به فعالیت سیاسی را از پشت میز مدرسه به پشت میز شورای مرکزی حزب آورده و در تفکر مدنظر خود پرورش می دهند تا بدین طریق خروجی کادرسازی هایشان منجر به سکانداری این دانش آموزان در اداره کشور شود و این خلاء بزرگی است که در جریان سیاسی مقابل به شدت احساس می شود.
2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.