این روزها در مورد دربی هشتاد و پنجم سرخابی ها در آلمان زیاد شنیده ایم، صبح می گویند برگزار می شود، عصر می گویند لغو شده است، دوباره فردا برگزاری آن تایید می شود و مجددا تا شب نشده کنسل می گردد. این دربی، رسانه ها را به چوپان دروغگو تبدیل کرده است، شک نکنید اگر همین الان رسانه ای یکبار دیگر خبر از برگزاری آن بدهد قطعا تا سوت آغاز بازی دمیده نشود کسی برگزاری آن را باور نمی کند.
اسپانسر این دو باشگاه هنوز هم از پای نیفتاده است و قویا بدنبال برگزاری آن است، علیرغم اینکه چند روز دیگر (پنجم مردادماه) هفدهمین دوره رقابت های لیگ برتر آغاز می شود اما این اسپانسر زورگو، بدنبال لغو بازی های هفته های ابتدایی سرخابی هاست تا عملا با یک بی قانونی آشکار، سرخابی ها را مجبور به کاری کند که نتیجه اش جز ضربه زنی به شاکله تیم و شاید هم به خطر افتادن قهرمانی چیز دیگری نباشد بماند که در صورت بروز این بی برنامگی، ضعف آشکار فدراسیون عیان خواهد شد و برخی منفعت طلبان در فدراسیون سود آنچنانی عایدشان خواهد شد.
متاسفانه اگر سرخابی ها تن به این بازی هم ندهند اسپانسر هرگز از خسارت چند صد هزار یورویی خود نخواهد گذشت. معلوم نیست این اسپانسر حامی مالی این باشگاه هاست یا سوهان روح و ابزار خالی کردن جیب نداشته سرخابی ها.
البته بکار بردن لفظ اسپانسر هم برای این حامی مالی شاید جایز نباشد چرا که واژه ‌اسپانسر را به نهاد یا شرکتی می‌گویند که از منابع خود برای باشگاه هزینه کند و منابع مالی باشگاه را تامین کند، اما ‌اسپانسر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس که این روزها مدیریت اجرایی دو تیم را هم در اختیار گرفته است، از جیب خود برای دو تیم هزینه نکرده،‌ بلکه با کمک هواداران و از طریق سامانه هواداری درآمدی به دست می آورد و پس از کسر درصد خود، مابقی را به باشگاه ها می‌دهد.
حال چرا این شرکت که بیشتر جنبه کارگزار را دارد ، در نقش یک مالک برای سرخ‌آبی های تهرانی تصمیم ‌گیری می‌کند سئوالی است که باید از خیر جوابش گذشت چراکه پا روی دم برخی ها خواهیم گذاشت.
لازم است در وصف اسپانسرینگ همینقدر بدانید که امروزه دیگر در ورزش جهان حتی اسپانسرشیپ هم کهنه شده و به جایش بیشتر از «پارتنرشیپ» صحبت می‌شود. اسپانسر و آن سازمان یا باشگاه ورزشی، شریک یکدیگرند و آمده‌اند تا مشکلات یکدیگر را حل کنند در حالیکه در ایران هنوز همان اسپانسرشیپ هم جا نیفتاده و در سطح باشگاه های حرفه ای ایران از اسپانسرشیپ با عنوان حامی مالی یاد می کنند و در سطحی پایین تر اسپانسرشیپ را همان تبلیغاتچی فرض می کنند.
نمی دانم چرا کسی داد نمی زند که اسپانسرشیپ این نیست که مبلغی پرداخت شود و برای مدتی معین صرفا نام و نشان شرکت حامی روی پیراهن تیم درج شود. معادل «حامی مالی» در فارسی برای «اسپانسر» ، تاثیر بسزایی در بدفهمی از این ابزار بسیار موثر بازاریابی داشته است. در واقع در ایران به اسپانسرشیپ به چشم یک عمل خیرخواهانه و یک کمک نگاه می‌شود تا یک استراتژی بازاریابی پرفایده برای شرکت. اسپانسرشیپ در اینجا بیشتر هزینه‌‌کرد و در نهایت همان «حمایت» است تا سرمایه‌گذاری.
تا وقتی این نگاه وجود دارد، نه دردی از شرکت‌های ما دوا می‌کند، نه باشگاه‌ها و فدراسیون‌هایمان درآمدهایشان افزایش خواهند یافت؛ این نگاه باید تغییر کند. به اسپانسرشیپ باید به‌عنوان یک شراکت بلندمدت نگاه شود.
وقتی این نگاه وجود نداشته باشد، می شود این بلایی که بخاطر دربی رخ نداده 85، سر سرخابی ها قرار است بیفتد. اسپانسر هزاران یورو متضرر شد و ادعای غرامت می کند، فدراسیون آلمان 500 هزار یورو طلب خسارت کرد، پلیس فدرال آلمان مدعی شد، باشگاه آرمینیابیلفد شاکی است، علی دایی خودمان که کلی زور زد با استفاده از ارتباطاتش امکانات ویژه بگیرد با لغو دربی زیر سئوال رفت و اکنون داد وی نیز درآمده است، خلاصه دربی 85، حکایت آش نخورده و دهن سوخته است.
2007
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.