این که ایستاده سرافراز و سربلند، بر ستیغ سر به آسمان تاریخ ، سرزمین من است.
هفت نه ، هفتاد شهر عشق و هفتاد اقلیم ایمان و توحید و حق طلبی؛ وطنی که برای مردم بصیر و آزاده و خاک پاک گهربار آن ، بر منشور بلند بالای بشریت ، سرودها و حماسه های بسیار رقم خورده است.
هنوز اگر گوش بر خاک بگذاری، صدای هیا بانگ سواران ستیهنده آریایی را می شنوی که تیغ بر ستم کشیده، درفش عزت و افتخار و اقتدار ایران و ایرانی را ، بالا و بالاتر می برند.
از جلگه های زرخیز خطه دلاورپرور گیلان ، تا موج های گهر بار کاسپین و از سپید رود پر خروش و پر برکت آن، که تا ابد جاری باد !
تا جنگل های انبوه و شالیزاران حاصلخیز آن ، نام نامی ایران مقدس است که پژواکی سبزتر از سبز دارد…
راستی ، کجای جغرافیای جهان ، می توان اینهمه عظمت ، اینهمه اصالت ، اینهمه علم و ادب و ایثار و شرافت و از خود گذشتگی، سراغ گفت ؟
ما مردمانی داریم که در سخت ترین روزها ، نان و سیب را ، به تساوی بینِ خود تقسیم می کنند . دوستی می کارند و عشق درو می کنند و آنجا که پای شرف و غیرت بمیان آید ، سنگرها و خاک ریزها ، از حضور پر شور و پر شمارشان، سرشار می شود.
این وطن از پس پیکاری هزاران ساله با سلاطین ستمکار و حاکمان جورپیشه ، برآمده و در عصر جدید، با انقلابی یکه و بی بدیل ، بر بالیده و در جنگی هشت ساله ، از آزمون دشوار جهاد و شهادت، پیروزمندانه، سربلند کرده است.
ایران امروز ، امانت دل هایی است که فقط برای خدا تپیدند ؛ امانتِ پاهایی ست که فقط برای خدا قدم برداشتند و امانت دست هایی است که فقط در جستجوی صلح و دوستی و امید بودند.
ایران امروز ، ایران آرمان های بزرگ و مقدس است ؛ و ایرانی امروز ، انسان آرمانخواهی ست که برای ساختن وطنی آبادتر و آزادتر ، از عزیزترین چیزهای خود می گذرد ، تا امانت دار شایسته ای باشد برای آنان که رفتند و با خورشیدی که در لاله زار خون شان فروزان شد ، خانه را روشن کردند …
2007
هفت نه ، هفتاد شهر عشق و هفتاد اقلیم ایمان و توحید و حق طلبی؛ وطنی که برای مردم بصیر و آزاده و خاک پاک گهربار آن ، بر منشور بلند بالای بشریت ، سرودها و حماسه های بسیار رقم خورده است.
هنوز اگر گوش بر خاک بگذاری، صدای هیا بانگ سواران ستیهنده آریایی را می شنوی که تیغ بر ستم کشیده، درفش عزت و افتخار و اقتدار ایران و ایرانی را ، بالا و بالاتر می برند.
از جلگه های زرخیز خطه دلاورپرور گیلان ، تا موج های گهر بار کاسپین و از سپید رود پر خروش و پر برکت آن، که تا ابد جاری باد !
تا جنگل های انبوه و شالیزاران حاصلخیز آن ، نام نامی ایران مقدس است که پژواکی سبزتر از سبز دارد…
راستی ، کجای جغرافیای جهان ، می توان اینهمه عظمت ، اینهمه اصالت ، اینهمه علم و ادب و ایثار و شرافت و از خود گذشتگی، سراغ گفت ؟
ما مردمانی داریم که در سخت ترین روزها ، نان و سیب را ، به تساوی بینِ خود تقسیم می کنند . دوستی می کارند و عشق درو می کنند و آنجا که پای شرف و غیرت بمیان آید ، سنگرها و خاک ریزها ، از حضور پر شور و پر شمارشان، سرشار می شود.
این وطن از پس پیکاری هزاران ساله با سلاطین ستمکار و حاکمان جورپیشه ، برآمده و در عصر جدید، با انقلابی یکه و بی بدیل ، بر بالیده و در جنگی هشت ساله ، از آزمون دشوار جهاد و شهادت، پیروزمندانه، سربلند کرده است.
ایران امروز ، امانت دل هایی است که فقط برای خدا تپیدند ؛ امانتِ پاهایی ست که فقط برای خدا قدم برداشتند و امانت دست هایی است که فقط در جستجوی صلح و دوستی و امید بودند.
ایران امروز ، ایران آرمان های بزرگ و مقدس است ؛ و ایرانی امروز ، انسان آرمانخواهی ست که برای ساختن وطنی آبادتر و آزادتر ، از عزیزترین چیزهای خود می گذرد ، تا امانت دار شایسته ای باشد برای آنان که رفتند و با خورشیدی که در لاله زار خون شان فروزان شد ، خانه را روشن کردند …
2007
کپی شد