توسعه، مفهومی است که این روزها سکه رایج کاندیداهای انتخابات شورای شهر است. کمتر کاندیدایی را می توان یافت که در شعارش اشاره ای به این مفهوم نداشته باشد. اینکه همه خواهان توسعه رشت هستند، امری است مبارک اما بیش از آنکه کلمه واجد اهمیت باشد، محتوایی است که این کلمه منتقل می کند. به عبارتی عده ای هستند که داعیه توسعه دارند، اما افکار و ایده شان هیچ نسبتی با توسعه ندارد و عملا در مقابل توسعه قرار می گیرند. بنابراین تبیین معیارها و شاخص های عقلانیت و توسعه ضروری به نظر می رسد.
توسعه اصولی ثابت دارد که عبارت است از نظم، قانون پذیری، هویت مستحکم، فرهنگ قوی کار، مسوولیت پذیری و دوراندیشی نخبگان و عقلایی کردن آموزش.
این ها اصل ثابت توسعه هستند و تحت تاثیر سلیقه قرار نمی گیرند یعنی کسی نمی تواند بگوید در الگوی شخصی اش از تجربه، نظم اهمیت ندارد یا نمی توان منکر نقش مسوولیت پذیری نخبگان در توسعه شد. نمی شود با سپردن امور تصمیم سازی به نخبگان، کار را تمام شده حساب کرد. نخبگانی که مسئولیت پذیر نباشند به کار توسعه نمی آیند.
مثلا مهم است که انسان های با دانش راهی پارلمان شهری شوند، اما صرف دانش بدون مسئولیت پذیری و دوراندیشی نخبگان خروجی قابل قبولی نخواهد داشت؛ کما اینکه شورای چهارم رشت شاید نسبت به شوراهای دوم و سوم، اعضایی متخصص تر داشت اما متاسفانه تعداد قلیلی از این متخصصان فاقد حس مسئولیت پذیری بودند.
دوراندیشی نخبگان البته که یکی از اصول ثابت توسعه است. دوراندیشی به این معنی که به منافع بلندمدت مردم توجه داشته باشند و در جایی که منافع بلندمدت یک پروژه شهری برای مردم معمولی نیست، نقش تسهیل گر را داشته باشند و اگر واقعا منافع بلندمدت را در خطر دیدند از جایگاه نظارتی به اصلاح آن بپردازند.
با تاکید بر اصل دوراندیشی نخبگان در فرآیند عقلانیت و توسعه باید گفت که این دوراندیشی لزوما با رویکرد خیرخواهانه باید باشد، نه اینکه رویکردی ضد توسعه داشته باشد.
وقتی سال گذشته بحث خرید تیم سپیدرود از سوی شهرداری رشت جدی شد، عده قلیلی از اعضای شورا در حالی که تیم اول شهر تحت فشار شدید مالی بود، به یک دلیل واهی با خرید تیم مخالفت می کردند. بزعم آنها شهردار با نیت جلب رضایت هواداران سپیدرود می خواست تیم را بخرد و با کمک به این تیم در انتخابات شورا دست بالا را داشته باشد در حالیکه انتخابات شورا برای انتخاب اعضای شورا برگزار می شود نه شهردار!
پس در واقع مخالفت با خرید تیم با این نیت بوده که مبادا آنها نتوانند در انتخابات شورا سهمی از سبد آرای دو آتشه های سپیدرود داشته باشند اما چیزی که در این بین نادیده گرفته شد، سرنوشت تیم سپیدرود و هوادارانش و نشاط اجتماعی حاصل از موفقیت تیم بود. ممکن است عده ای از اعضای شورا با دلایلی کاملا محترم با این کار مخالف بودند، اما مخالفشان از جنس مخالفت بداندیشانه عده قلیلی از اعضای شورا نبود.
در فرآیند عقلانیت و توسعه، نمایندگان مردم در پارلمان شهری در فضایی آرام و جدی می توانند با بحث درباره موضوع ـ در این مورد خرید تیم سپیدرود از سوی شهرداری ـ مخالفت شان را اعلام کنند با این شرط که نظم حاکم باشد و غوغاسالاری بر جریان تصمیم سازی سایه نیندازد.
نمی شود بدون داشتن هویت مستحکم مدعی توسعه بود. نمی شود یک روز راست بود، روز دیگر چپ. نمی شود در گفتار مدافع جلب سرمایه گذار بود و در عمل سرمایه گذار را از شهر فراری داد.
قانون پذیری شاید قابل فهم ترین معیار عقلانیت و توسعه باشد. نمی توان در رای گیری برای یک طرح شرکت کرد و در صورت اینکه نتیجه رای گیری خلاف نظرمان بود، زیر میز بزنیم و خانه را به هم بریزیم و بعد از بزرگمردانی چون شهید مدرس و محمد مصدق سوءاستفاده کنیم و بگوییم به نظر اکثریت تمکین نمی کنیم مگر فلانی اینگونه عمل نکرد؟
عقلانیت و توسعه گفتمانی است که با یاغیگری و قانون شکنی نسبتی ندارد. اصول توسعه تحت هیچ شرایطی در هیچ زمان و جغرافیایی تغییر نمی کند.
7294/2007
توسعه اصولی ثابت دارد که عبارت است از نظم، قانون پذیری، هویت مستحکم، فرهنگ قوی کار، مسوولیت پذیری و دوراندیشی نخبگان و عقلایی کردن آموزش.
این ها اصل ثابت توسعه هستند و تحت تاثیر سلیقه قرار نمی گیرند یعنی کسی نمی تواند بگوید در الگوی شخصی اش از تجربه، نظم اهمیت ندارد یا نمی توان منکر نقش مسوولیت پذیری نخبگان در توسعه شد. نمی شود با سپردن امور تصمیم سازی به نخبگان، کار را تمام شده حساب کرد. نخبگانی که مسئولیت پذیر نباشند به کار توسعه نمی آیند.
مثلا مهم است که انسان های با دانش راهی پارلمان شهری شوند، اما صرف دانش بدون مسئولیت پذیری و دوراندیشی نخبگان خروجی قابل قبولی نخواهد داشت؛ کما اینکه شورای چهارم رشت شاید نسبت به شوراهای دوم و سوم، اعضایی متخصص تر داشت اما متاسفانه تعداد قلیلی از این متخصصان فاقد حس مسئولیت پذیری بودند.
دوراندیشی نخبگان البته که یکی از اصول ثابت توسعه است. دوراندیشی به این معنی که به منافع بلندمدت مردم توجه داشته باشند و در جایی که منافع بلندمدت یک پروژه شهری برای مردم معمولی نیست، نقش تسهیل گر را داشته باشند و اگر واقعا منافع بلندمدت را در خطر دیدند از جایگاه نظارتی به اصلاح آن بپردازند.
با تاکید بر اصل دوراندیشی نخبگان در فرآیند عقلانیت و توسعه باید گفت که این دوراندیشی لزوما با رویکرد خیرخواهانه باید باشد، نه اینکه رویکردی ضد توسعه داشته باشد.
وقتی سال گذشته بحث خرید تیم سپیدرود از سوی شهرداری رشت جدی شد، عده قلیلی از اعضای شورا در حالی که تیم اول شهر تحت فشار شدید مالی بود، به یک دلیل واهی با خرید تیم مخالفت می کردند. بزعم آنها شهردار با نیت جلب رضایت هواداران سپیدرود می خواست تیم را بخرد و با کمک به این تیم در انتخابات شورا دست بالا را داشته باشد در حالیکه انتخابات شورا برای انتخاب اعضای شورا برگزار می شود نه شهردار!
پس در واقع مخالفت با خرید تیم با این نیت بوده که مبادا آنها نتوانند در انتخابات شورا سهمی از سبد آرای دو آتشه های سپیدرود داشته باشند اما چیزی که در این بین نادیده گرفته شد، سرنوشت تیم سپیدرود و هوادارانش و نشاط اجتماعی حاصل از موفقیت تیم بود. ممکن است عده ای از اعضای شورا با دلایلی کاملا محترم با این کار مخالف بودند، اما مخالفشان از جنس مخالفت بداندیشانه عده قلیلی از اعضای شورا نبود.
در فرآیند عقلانیت و توسعه، نمایندگان مردم در پارلمان شهری در فضایی آرام و جدی می توانند با بحث درباره موضوع ـ در این مورد خرید تیم سپیدرود از سوی شهرداری ـ مخالفت شان را اعلام کنند با این شرط که نظم حاکم باشد و غوغاسالاری بر جریان تصمیم سازی سایه نیندازد.
نمی شود بدون داشتن هویت مستحکم مدعی توسعه بود. نمی شود یک روز راست بود، روز دیگر چپ. نمی شود در گفتار مدافع جلب سرمایه گذار بود و در عمل سرمایه گذار را از شهر فراری داد.
قانون پذیری شاید قابل فهم ترین معیار عقلانیت و توسعه باشد. نمی توان در رای گیری برای یک طرح شرکت کرد و در صورت اینکه نتیجه رای گیری خلاف نظرمان بود، زیر میز بزنیم و خانه را به هم بریزیم و بعد از بزرگمردانی چون شهید مدرس و محمد مصدق سوءاستفاده کنیم و بگوییم به نظر اکثریت تمکین نمی کنیم مگر فلانی اینگونه عمل نکرد؟
عقلانیت و توسعه گفتمانی است که با یاغیگری و قانون شکنی نسبتی ندارد. اصول توسعه تحت هیچ شرایطی در هیچ زمان و جغرافیایی تغییر نمی کند.
7294/2007
کپی شد