گاه در حد نگاهی توجهمان را جلب می کند اما به آنی، نگاه از آن بر می گیریم و به کار خود می شویم.
این قصه امروز و این روزهای ماست، در این هفته ها دیدیم که چگونه دشمنی مرموز؛ ذره ای نامرئی و حقیر به چشم ما، درب خانه های مردمان این شهر و دیار را نه؛ نمی کوبد، بل مردمان در طول کوچه و خیابان های شهرها، روستاها و فضاهای عمومی به استقبالش می روند و او جولان می دهد و گریبان آدمیان را به آنی می گیرد و از دست، دهان و هر امکانی بهره می گیرد تا بر گستره نفوذش بیافزاید و همه گیر شود و فتح الفتوح کند.
و ما با این خیال واهی که او راه خود می پیماید و ما راه خود و مرگ از آنِ همسایه است، از او رو برمی گردانیم و به کار خود می شویم به بازار و خیابان، به خرید و تفریح و گردش ، به سفر و حضر، به سیر و سیاحت تا مبادا از خوشی عید و نوروز اساطیری مان باز مانیم اما غافل از آنکه او هر لحظه و هر جایی در کمین است و این روزها که همه گیر شده؛ می رود تا همچنان بر ارتش خود بیفزاید ارتشی که دامنه حضور و نفوذش را می گسترد و خود نیز پس از خدمت به این دشمن موذی قربانی می شود.
دشمنی که هیچ کس را دوست و عزیز نمی دارد و همه را از پیر و جوان، زن و مرد، دارا و ندار، خوب و بد از دم تیغش می گذراند.
روزهاست که جاده ها شلوغ و معابر و خیابانها زیر ترافیک و جمعیت است، حال آنکه این سرزمین و دیار از جمله کانون های جولان کروناست و به قول استاندار، گیلان را با همه جغرافیایش آلوده ساخته و همه جای این زیبا سرزمین را در نوردیده است.
خیلی زود، دیر می شود
ویروسی که از همان روزهای نخست میدان داری خود به اثبات رساند و در کمتر از یک ماه بیش از ۹ هزار نفر را در گیلان چنان درگیر کرد که به ناچار بر تخت های بیمارستانی افتادند و تحت مداوا، روزهای سختی را از سر گذراندند و کم نبودند آنان که از پسِ این ویروس و قدرت نمایی اش بر نیامدند و جان باختند.
و بسیاری دیگر، هفته ها را در درد و بیماری، ترس و غلبه وحشت مرگ و بالانیامدن دم و نفس طی کردند و چه خانواده ها که در اندوه از دست دادن عزیز و عزیزانشان ضجه ها زدند و آخرین وداع را در نهایت غربت سر کردند و نتوانستند بر بالین بیمار و یا خاکسپاری عزیزشان حاضر شوند و داغ دلشان را بنشانند.
بهبود یافتگانی که ترخیص شدند نیز هفته ها بعد همچنان نگران آنند مبادا خانواده شان درگیر شوند، یا بیماری شان باز گردد.
کم نبودند خانواده هایی که در وانفسای حضور این بیماری نه تنها یک نفر که چند عزیزشان از دست رفت و همچنان بر بالین عزیز محتضر دیگر خود در بیمارستان نشسته و زار می زنند و فریاد بر می آرند که مردم هراس کنید که این دشمن نامرئی رحم تان نکند و جانتان ستاند و بر خانواده، شهر و جامعه تان چیره شود و آنگاه خیلی زود دیر می شود.
کاش این غم و داغ، خوابی بیش نباشد
آشنایی، گاهِ تسلیت بر فقدان برادرش که کرونا بر او چیره گشته بود، می گفت : داغی، وصف ناشدنی است، از خدا خواهم هیچ کس تجربه اش نکند برادری که به یکباره تب کرد و بدون هیچ سرفه و تنگی نفسی در بستر بیماری افتاد و ویروس بر او غلبه نمود و داروها در کمبود و سیاه بازار، به دشواری تامین و بدو رسانده شد، اما افاقه نکرد.
او افزود : حال برادر رو به وخامت گذاشت و از آن رو به آی سی یو منتقل و با وجود درمان چهار دارویی و دو آنتی بیوتیک وسیع الطیف و زیر اکسیژن حالش بدتر شد و با درگیری کامل ریه و بعد قلبش، توان از کف داد و تسلیم مرگ شد.
زار می زند؛ و در میان هق هق گریه می گوید : برادرم نبود رفیق و عزیزم بود، ای خدا کاش همه اینها خواب باشد و ما بیدار شویم هیچ کس تسلی خاطرمان نیست بر مزارش نمی توانیم برویم، مراسم نمی توانیم بگیریم تا شاید داغمان در میانه این همدردی ها، همراهی ها و در آغوش کشیدن خاکش، اندکی سرد شود.
وی که به پهنای صورتش اشک می ریزد، ادامه می دهد : در میانه این داغ امشب همسر و دخترش را با تابلوی کرونای مثبت در بیمارستان بستری کردیم و ما مانده ایم و داغ عزیزمان که در سلامت کامل به چشم برهم زدنی کمتر از چند روز پرپر شد و حال، همه از ما فرار می کنند از همسر و فرزند داغ دیده اش فرار می کنند شاید که نه قطعا باید ما هم همین کار را می کردیم و قرنطینه را جدی می گرفتیم.
این برادر داغ دیده می افزاید :" از کاشانه تان بیرون نروید، التماس تان می کنم، اگر خروج از خانه اضطرار نیست بمانید تا این زنجیره را متوقف کنیم، خیلی مراقب خود و ارتباطات بیرونی تان باشید.
حال ناخوش بیمارستان ها و جان برکفان خسته حوزه درمان
این روزها بیمارستان های این دیار از رازی، رسول اکرم (ص) تامین اجتماعی، آریا، پارس در شهرستان رشت، شهید بهشتی بندر انزلی، امینی لنگرود، پیروز لاهیجان و دیگر مراکز درمانی گیلان بسیار از این نمونه ها به خود دیده است.
اما این بی خیالی طی کردن و بی تفاوتی مردمان برای برخی بسیار دشوار و گرانتر تمام می شود و آنان، زنان و مردانی هستند که اینک جانشان را در کف گرفته اند و برای رهایی انبوه بیماران بستری در بیمارستان ها با کمترین امکانات و کمبود نیرو ایثارگرانه و بی ریا بیش از یک ماه است که جهاد می کنند.
چنانکه در همین زمان اندک چندین از درمانگران هفت پزشک متخصص، شش پرستار و چندین نفر از خدمه بیمارستانی در گیلان جان خود را برای سلامت این مردمان فدا کردند.
کاش فراموشمان نشود که پرستاران و پزشکان، این فرزندان مام میهن، روزها و هفته هاست رنگ خانه و خانواده به خود ندیده اند آنگونه که یکی از آنان که در بیمارستان رازی رشت خدمت می کند، می گوید : حدود یک ماه است که خانه نرفته ام چون نگرانم مباد خانواده آلوده شوند، از این رو وقت استراحت را در بیمارستان سر می کنم.
پزشکی بیان می کند : ۲۲ روز است خانواده ام را فرستاده ام منزل پدر همسر تا وقتی در منزل هستم در صورت آلودگی، به آنان منتقل نشود ضمن آنکه در این شرایط ترجیح می دهم بیشتر در بیمارستان باشم و هر آنچه در توان دارم برای نجات مردم انجام دهم.
این متخصص داخلی افزود : با همه کمبود نیروها در بخش های پزشکی و پرستاری همه پای کار بوده اند و روزها و هفته هاست که همه کار می کنند اما طولانی شدن این پروسه، فشار سنگینی را طی این هفته ها به دلیل جمعیت گسترده بیماران و حجم بالای کار به این نیرو ها وارد آورده و خستگی طولانی موجب شده تا نیروها توان لازم را نداشته باشند.
وی ادامه داد : حتی در همین بیمارستان چندین نفر از همکارانمان مبتلا شده و جان خود را از دست داده اند که این خود منجر به فشار مضاعف و افت روحیه پرسنل شده است.
این درمانگر تصریح کرد : در زمان جنگ نیروهای خط مقدم به تناوب تعویض می شدند تا نیروهای خسته تجدید قوا کنند و جایشان را نیروهای تازه نفس می گرفت اما در این نبرد نابرابر چنین امکانی برای ما فراهم نیست و آنچه امروز می تواند به ما کمک شایانی کند همراهی مردم در قطع چرخه شیوع این ویروس است تا بار جدیدی از بیمار و بیماری بر بیمارستان ها و کادر درمانی بار نشود.
با التماس می گوید : در خانه هاتان بمانید، دو هفته زمان زیادی نیست و می توان آن را تحمل کرد اما از دست دادن عزیزان و یا هفته ها بستری در بیمارستان ها که محل تجمع آلودگی هاست و گاه حتی جایی برای بستری شان نداریم و امکانات و دستگاه های تنفسی لازم هم به شدت محدود است می تواند بسیار وحشتناک و هزینه هایش هم برایتان سنگین باشد.
بر اساس آمارها حدود ۷۰۰ پزشک و ۳۵۰۰ پرستار در استان داریم این تعداد با شمار بیمارانی که به یکباره طی این ایام وارد بیمارستان ها شدند و نیز امکانات و تجهیزات درمانی هیچ سنخیتی نداشت اما همه آنها با فداکاری و از خودگذشتگی همه توان و تلاش شان را برای بازگرداندن سلامت به جامعه به کار بستند.
چه شبها و روزها که آنان بر بالای سر بیماران بیدار ماندند و از فرط خستگی ساعتی بر روی صندلی یا کف اتاق به خواب می رفتند و بعد از لختی استراحت دوباره کار از سر می گرفتند.
هشدارها و نگرانی های جدی از اوج گیری دوباره
اما آیا این همه گفته و تاکید و التماس، ذره ای بر کردار مردمان اثر دارد!؟ به نظر می رسد در مورد برخی باید گفت گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ...
خوشبختانه شمار بسیاری پند پزشکان به گوش گرفتند و در خانه هاشان؛ خود را قرنطینه کرده اند و مگر برای خرید اقلام ضروری و مایحتاج خانواده آن هم با شرایط خاص بیرون نیامدند، چرا که می دانند اگر درگیرش شوند چون وبا همه گیر می شود و نه تنها جان خود که خانواده و عزیزانشان به خطر می افتد.
با این همه مسئولان هم می گویند همراهی ها آنگونه که انتظار داشته اند نیست. از این رو سیل هشدارها از دو سه روز مانده به شروع سال نو با اوج گیری سفرها شروع شد و بحران جدید شیوع این ویروس موذی تبدیل به دغدغه جدی مسئولان شد.
این روزها استاندار گیلان بارها و بارها از طریق رسانه ها در جلسات ملی و استانی ستاد کرونا در هر مراسمی از مردم خواسته از سفر به استان بپرهیزند و هشدار داده است که مردم نوروز را به این استان سفر نکنند و از این دیار با خود بیماری و ویروس سوغات نبرند و سفرشان را به زمانی دیگر موکول کنند.
یا آنجا که نماینده تام الاختیار وزیر بهداشت و درمان در مدیریت بحران کرونا در گیلان به صراحت تمام هشدار داد : مردم در خطرند در خانه بمانند که بخش درمانی توان مقابله با بحران جدید را ندارد.
دکتر قربانی تاکید کرده که بخش درمانی ما در استان در بحث شیوع کرونا یک بحران سنگین را پشت سر گذاشته و توان مقابله با بحران دوباره را ندارد.
اما همچنان شاهد حضور مسافران در شهر و در کنار آن ترددهای گسترده خود شهروندان و شلوغی خیابانها و معابر و بازارها هستیم.
چندین هفته است با وجوئ محدودیت ساعت فعالیت صنوف بین ساعت ۱۰ تا ۱۸ در استان همچنان شاهدیم تا نیمه شب هم باز هستند و مردمان به اتفاق خانواده به گشت و گذار در آنها مشغولند.
در این میان برای منصرف کردن آنان که قصد سفر داشتند اعلام شد تمامی اماکن تاریخی و گردشگری و غیره تعطیل و اقامتگاه ها از پذیرش مسافر معذورند حتی با توجه به شدت اوج بیماری هتل ها و بخشی از اماکن اقامتی برای پذیرش بیماران نقاهتگاهی اعلام آمادگی کردند.
با این حال جز چند روزی از شلوغی شهرهایی چون رشت و انزلی و ماسال و رودبار کاسته نشد و دوباره جنب و جوش ها جلوه های زندگی عادی را به رخ می کشد.
شاید به خیال خود به این ویروس دهان کجی می کنند اما نه نمی شود با این ویروس ناشناخته و گمراه کننده، شوخی کرد و به بازیش گرفت.
کاهش ۸۰ درصدی مسافران گیلان؛ اما ۲۰ درصد دیگر چه!؟
استاندار گیلان ششم فروردین ماه اعلام کرد : بیش از ۸۰ درصد آمار ترددها و خودروهای ورودی طی دو هفته اخیر به نسبت همین زمان در سال قبل کاهش یافته است.
هر چند این امر خود خبری خوش است اما ۲۰ درصد دیگر چه؟ زیرا همه می دانیم حتی یک نفر هم زیاد است و می تواند خود ناقل باشد و در بازگشت با خود ویروس سوغات ببرد و در طول سفر دهها و صدها نفر از جمله عزیزترین کسان خود را آلوده کند.
این وضعیت در سایر نقاط کشور هم دیده می شود و خطر این ویروس از سوی عده ای جدی گرفته نشده و بار سفر بسته و عازم شده اند تا جایی که گفته می شود ۱۰ میلیون نفر در سفر هستند.
از این رو کار به آنجا رسید که ستاد ملی مقابله با ویروس کرونا مصمم شد و اعلام کرد؛ همه فروشگاه و پاساژها و مغازه ها جز اقلام ضروری چون مواد غذایی و ملزومات اساسی تا ۱۵ فروردین تعطیل شوند اما با گذشته ۴ روز از این اعلان و تکلیف استاندار به فرمانداران در اجرای کامل آن شاهدیم همچنان مغازه ها و فروشگاه ها روزها تا پاسی از شب باز هستند و مردم در میانه آنها به خرید و گشت و گذار مشغول.
خیابان ها پرترافیک و معابر و پیاده روها مملو از مردمانی که از کنار هم می گذرند و در هم می لولند و بوستان هایی که شب ها هم شلوغ است و جوانانی که دسته دسته در کنار هم به شوخی و تفریح می گذرانند.
سینماها تعطیل، تفریحگاه های جنگلی و بناهای تاریخی و غیره تعطیل امام مردم همچنان بیرونند.
شاید بخشی که معیشتشان درگیر است ناچارند اما آنان که به قولی در خانه کسل شده اند و می آیند بیرون یا سفری می کنند تا شاید هوایی عوض کنند، مباد که این عوض کردن هوا به مزاج شان خوش نیاید و ناخوشی شان منجر شود.
آنجا که دکتر قربانی نماینده تام الاختیار وزیر بهداشت در استان بارها و بارها هشدار داد و از مردم خاضعانه خواهش کرد که در منازلشان بمانند تا "مبادا روزی برسد و خدای ناکرده جلوی در هر خانه یک جنازه باشد. "
این گفته مرا یاد مطلبی انداخت که این روزها در فضای مجازی بسیار دست به دست می چرخد و مربوط به نوشته ای بر سنگ قبری در ۱۰۴ سال قبل است که بر آن حک شده "وفات در سنه ۱۳۳۷ قمری ناخوشی و بلایی بر کل ربع مسکون نازل که تمام حکیمان از معالجه آن حیران و سرگردان و از غره ی شهر صفر تا پانزدهم شهر مذکور، تمامی نوع انسان را سه قسم و دوقسم آن را هلاک و یک قسم باقی و آن یک قسم هم از عهده فن و دفن بر نیامدند. علامت ناخوشی عطسه ای و سرفه ای بود به جهت عبرت نوشته شد. "
و اینک بعد از همه تلاش ها و اقدامات امید است که عبرت گیریم نه از ۱۰۰ سال قبل بلکه از چند روز قبل و همین امروز و شرایط موجود در جهان و کشور و استان و شهرمان و باشد که با تصمیمات جدید سخت گیرانه تر هیات دولت زمینه ای فراهم شود تا در سایه همدلی و مشارکت همگانی این ویروس را به زانو درآورده و چنگال منحوسش را از دامان این سرزمین کوتاه سازیم.