یک استاد رسانه می گفت امروز شبکه های اجتماعی هستند که ذهن جوانان جامعه را در دست دارند زیرا دنیایی که می سازند به واقعیت نزدیک تر است؛ دیگر، روزنامه نگاری بلد نیستیم کدام خبرنگار در جمع کافه نشینان می نشیند و به حرف های بر آمده از دل قهوه خانه ها قلم می زند؟ سخن استاد به گوش گرفتیم و قراری از جوانان که برای نخستین بار می خواستند در انتخابات ۹۸ شرکت کنند و در فضای مجازی بهم پیام می دادند خبرنگار ایرنا را به سوی کافی شاپ راهی کرد.
فرهنگ کافه و کافه نشینی سبک قدیمی را داشته ایم اما کافی شاپ شیوه ای متفاوت است که این روزها جای خود هر روز بیشتر باز می کند و افراد بویژه جوانانی که هر روز بیشتر با آداب و رسوم این فرهنگ اخت می شوند، در حال افزایش است؛ این موضوع در قرار دست یافته ایرنا مشهود و جمع رای اولی در کنج کافی شاپ به شور و نشاط واضح بودند و دیگران گاه با لبخند، گاه با پوزخند نگاهشان می کردند؛ با کمی واهمه از بیان هویت به جمعشان پیوستم و با قدری تیکه های امروزی، ایرنای گیلان را پذیرفتند.
گمان می کردم، با کودکانی نورسته در برهه جوانی روبه رو می شوم اما پس از گذشت نزدیک به ساعتی به قضاوت خود دچار تردید شده بودم که یزدان گفت : شور انتخاباتی ما بیش از بیرون است چون معتقدیم انتخابات، تنهاعملیات منسجمی است که منجر به برگزیده شدن فرد یا افراد و یا موضوع و مرام خاصی از سوی اکثریت مردم می شود.
با نرمخند موذیانه ای می گوید: جمعه سختی در پیش است؛ می خواهیم تفکرحاکم کنیم تفکری که به ما نگوید اگر نمی خواهید بروید! تفکری که بگوید به احترام ایران عزیز حتی در روزهای دشوار دوشادوش هم، کنار هم بمانیم و...
میمنت با شیطنت سخن می گفت و جمع را می خنداند؛ پوسترهایی انتخاباتی را جلوی صورتش می گیرد و با کنایه می گوید: یزدان درست می گوید جمعه سختی داریم چون عده ای باید خود را برای شکست آماده کنند؛ صبر و تحمل نیاز به تمرین دارد و عده ای باید ظرفیت شکست را در خود بالا ببرند؛ اما شنبه پس از روز جمعه را با انرژی شروع می کنند و به طرفداران نامزد رقیب خود تبریک می گویند.
حرفها و حتی کنایه هایشان دلچسب بود و بیشتر از هر ستاد کلیشه ای؛ دلنشین، و پر از کلام نو ناشی از مطالعه بود و هر بار بیشتر به خود می بالیدم از وجود چنین برومندان ناب سیرتی که امیرحسین با شور بی وصفی گفت : می توان جلوی خبرنگاران دعا کرد؟ و با خنده جمع گفت : خدایا به نمایندگانمان دردهای زمینی را بچشان ...
خنده ها بیشتر شد و او گفت: موضوعاتی چون دروغ، بیکاری و بیکارگی، ازدواج، بحران های زیست محیطی و ... جامعه ما را رنج می دهد؛ برای مقابله با آن نیازمند همیاری نمایندگان هستیم که بزرگترها می گویند پایشان به مجلس برسند دو صد وعده ها فراموش می شود و کاری نمی کنند اما ما می گوییم عمود خیمه خواهند شد؛ خدایا! به نمایندگانمان علاوه بر محبوبیت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی ببخش و به آنان بیاموز سالها پیش نمایندگانی بوده اند که اکنون هم جسم و هم نامشان زیرخاک مدفون شده اند پس کاری کنند...
بچه ها می خندیدند و من خنده بر لبهایم خشکیده بود؛ حرفهایش اگر به طعم طنز بود اما سراسر اندیشه بود؛ دلم نمی خواست از جمعشان جدا شوم اما حسم می گفت بایستی برخیزم تا این سلسله در هم تنیده که یک سر صحبتشان به نامزدهای انتخاباتی متصل بود راحت باشند.
برخواستم؛ که صبا گفت: چرا می روید؟ تازه می خواستم بپرسم چرا نامزدها فاقد برنامه مشخص هستند مستمرا می گویند همه چیز را درست می کنند اما نگفتند چگونه؟ گفتم خبرنگاران فقط می پرسند؛ امیرحسین گفت : پس لطفا این دعایمان را آمین بگویید و بروید ...
گفتم می شنوم و گفت: خدایا به آنان که به مجلس شورای اسلامی راه می یابند هوشمندی عطا کن که از بین هزاران موضوعی که با آن روبه رو هستند بتوانند پنج مساله کلیدی را شناسایی کنند و به آنان این شجاعت را بده که به فکر " رای دوره بعد خود" نباشند کار را برای تو انجام دهند و نه رای دوره بعدشان این " رای دوره بعد را " از خاطر آنان ببر.
خندیدم و آمین را تکرار کردم ...
جمعه دوم اسفند ماه، یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است و گیلان با دو نیم میلیون نفر جمعیت ۱۳ نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد؛ یک میلیون و ۹۵۸ هزار و ۴۷۳ نفر در این خطه سبز واجد شرایط رای دادن هستند که ۹۱ هزار و ۹۹۸ نفرشان دختران و پسران رای اولی ها می باشند.