وی ترانه را آئینه روبه روی جامعه ، حالات ، احساسات ، افشا کننده علائق و سلایق و بازتاب دهنده تمناها و خواستهای روزِ جامعه و مخاطبان خواند.

حق ره  در خصوص نقش «ترانه» در تحولات اجتماعی ایران معاصر گفت: در جایی که مخاطبین کتاب، ادبیات، سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی در جامعه ایرانی بسیار اندک است، ترانه از گذشته تا حال پرمخاطب ترین و پرنفوذترین  ابزار فرهنگی است.

این پژوهشگر با بیان این که ترانه خواهی نخواهی به عنوان پرنفوذترین و پرمخاطب ترین نماینده از فراورده‌های فرهنگی هر جامعه، سنجه و ابزار داوری برای قضاوت حالات و روحیات و خلقیات ساکنان حوزه فرهنگی گیلان است به نقد ترانه های تولید شده توسط هنرمندان گیلانی پرداخت. 

وی افزود: با تحلیل محتوایی ترانه های گیلانی به این نتیجه عجیب می رسیم که از احمد عاشورپور با آن روحیات مبارز و جنگنده و متعهد به مردم گرفته تا جفرودی و شمس و مسعودی و پوررضا و  دیگر چهره های نامی، در هنگام تولید و ارائه ترانه به گویش گیلکی توجه چندانی به دغدغه های روزآمد مردم گیلان، وقایع سیاسی و اجتماعی کشور نداشته اند.

وی با بیان این که  تحلیل محتوایی ترانه گیلکی، می تواند بازگوکننده دغدغه های بخشی از طبقه روشن اندیش و مولد ایده و اندیشه در جامعه نیز باشد افزود: بررسی محتوایی تولیدات موسیقایی آهنگسازان و ترانه سرایان و خوانندگان مستقل گیلک در دوران معاصر، معطوف به وقایع سیاسی و اجتماعی و هم احوالات و روحیات جامعه ایرانی می تواند تصویری قریب به واقع از خلق و خوی مردمان گیلان نیز ارائه دهد. این مهم است که ببینیم مخاطب ترانه در گیلان چه اثری را با چه محتوایی می پسندد و هنرمند حوزه موسیقی نیز چه اثری را با چه محتوایی به مخاطب ارائه داده است یا می دهد.

به اعتقاد وی اما ترانه های به جا مانده از قدیم تا امروز نماینده معتبر و شایسته ای برای فرهنگ و زبان گیلگی بعنوان یک قوم دارای سابقه تاریخی نیستند.

وی با اشاره به دیوان شعر به جا مانده از پیر شرفشاه دولایی گیلانی همدوره حافظ و عبید در قرن هشتم بعنوان قدیمی ترین سند مدون مکتوب ادبی گفت: نکته مهم در آثار پیر شرفشاه، فرم موسیقیایی آن است. آهنگ معروف شرفشاهی که حالا در گیلان میان اهالی موسیقی شهرت دارد به او منسوب است. من این جا در تحلیل محتوایی ترانه ها و نواها در موسیقی گیلان سروده های شرفشاه را جز دسته ترانه ها و نواهای گیلکی شمرده ام. 

به گفته این پژوهشگر عرصه موسیقی خصلت دوری از رنج ها، آلام، دغدغه های اجتماعی و کم توجهی به بی عدالتی ها، فقر، ناکارامدی  ها متاسفانه نه فقط در دیوان اشعار شرفشاه که در روح ترانه های گیلکی تولید شده از پانصد سال بعد از او،  در دوره معاصر گیلان نیز جریان دارد.

وی اظهار داشت: با شنیدن ترانه های عموما شاد، سرخوش، عاشقانه یا معطوف به کار و طبیعت در همه دوره معاصر از زبان ترانه خوانان گیلک، تعجبی ندارد که مخاطب خارج از حوزه فرهنگ گیلان مردم گیلان را مردمی بی درد و سرخوش تصویر کند.

حق ره تصریح کرد:تنها در برخی ترانه های بازخوانی شده ی فولکلور یا شبه فولکلور (نه ترانه های تولیدی) توسط پوررضا و چند ترانه از زیباکناری به شکلی غیرمستقیم، به بی عدالتی ها و ظلم های رفته برطبقه فرودست جامعه به زبان ترانه اشاره می شود. نکته این که در همه این ترانه ها نیز آن چه از شخصیت یک گیلک تصویر می شود، شخصیتی ساده و بی دست و پای روستایی ست نه گیلک زبانی که در جهان واقع، در ایران با مدرنیته و مظاهر آن در علم و هنر و فناوری از هنر موسیقی گرفته  تا سینما و تئاتر و هنرهای تجسمی تا ورزش و علوم فنون آشنا بوده است  و این تصویر در ترانه گیلکی، همان تصویری ست که همین حالا عموما در سریال های تلویزیونی در شبکه های سراسری از یک گیلک نمایش داده می شود.

وی با بیان این که البته در میان ترانه خوانان گیلان نوادری هم هستند که ساختار شکسته اند افزود: مثلا حسن خوشدل (۱۳۱۴- ۱۳۹۵) ترانه ساز و خواننده گیلک، با آن که آثار زیادی از او در دست نیست اما بخش اعظم همین آثار برجا مانده نیز به طور مستقیم رویکرد اعتراضی و انتقادی به وضعیت اجتماعی سیاسی کشور از دهه چهل و پنجاه تا این اواخر داشته است. اعتراض به بی عدالتی ها، فساد سازمان یافته، و فقر و از همه مهمتر اعتراض به تخریب محیط زیست و زمین خواری که در ترانه های  ایران نایاب است.

وی با تاکید بر این که در خلق آثار هنری وظیفه و جبری برای هنرمند در خصوص تولید محتوایی خاص، نیست افزود: اما چرا چهره های برجسته هنری و ادبی دارای اصالت گیلانی و حالا وجهه ملی ، هیچ کدام علاقه و گرایشی به تولید آثاری به زبان مادری از خود نشان نمی دهد. از رادی گرفته، تا ابتهاج و شمس لنگرودی ،چرا گیلانی هایی که در حوزه فرهنگ و هنر متر و معیارند، از محصص ها گرفته تا آغداشلو کاری برای تعرفه زبان و فرهنگ گیلانی نکرده اند.

حق ره خاطرنشان کرد :وقتی چهره های ملی برامده از خاک گیلان ذیل پرچم زبان گیلکی کاری برای آن نمی کنند و نماینده فرهنگ گیلکی همین ادبیات کم رمق بی پشتوانه تاریخی (که هنوز رسم الخط واحدی ندارد) و آن ترانه های شاد و بی تفاوت و بی تعهد باشد، اساسا چرا باید از سوی مخاطبین خارج از حوزه فرهنگ گیلان جدی انگاشته شود؛ و اساسا چرا نباید آرام آرام شاهد تحلیل و تخفیف زبان گیلکی باشیم.

با توجه به  این که زبان ابزار قدرتمند نشر فرهنگ است، ترانه گیلکی می تواند محمل خوبی برای فرهنگ قوم گیلک باشد و ترانه سرایان در انتقال این فرهنگ نقشی اثرگذار و مهم دارند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.