پر واضح است که سردار، کاسب سیاست نبود و همین کافی بود که فغان چپ و راست را برانگیزد و غم فراقش برای همه دردی جانکاه باشد.
محمود دولت آبادی سردار را فرزند شایسته ایران خواند و نوشت: به پا گر خَلَد خاری آسان برآید چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ از لحظه ای که خبر فاجعه ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمی کند چه سازم به خاری که در دل نشیند و از خود می پرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایسته این آب و خاک با هر اندیشه و گرایشی ؟
باری ...ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایسته خود را با دریغ تمام از دست داد شخصیتی که سدی سترگ در برابر خون آشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت من نیز در اندوه عمیق از دست دادن آن انسانی که شخصا دورادور دوست می داشتمش، سوگوارم...
مایکل مور مستندساز مشهور آمریکایی با انتشار تصویری از نقشه ایران و پر بودن پرچم آمریکایی در اطرافش به کنایه نوشت:ایران به دنبال جنگ است ؛ ببینید آنها چطور کشورشان را در نزدیکی پایگاههای نظامی ما قرار دادهاند!
بازیگر هالیوودی از مردم ایران عذر خواهی کرد ونوشت : ایران عزیز، ایالات متحده به کشور، پرچم و مردم شما بیاحترامی کرده است.
سپهبد قاسم سلیمانی سردار ملی بود؛ بزرگ بود؛ بزرگ زیست و در راه اهدافش به عظمتی که در آرزویش بود دست یافت و فقدانش بر گوشه گوشه سرزمینمان رنگ غم پاشید و گیلان نیز که انبان ذهنی اش از خاطرات سردار خالی نیست نیز چنین شد؛ استاندار گیلان با اشاره به حضور گسترده مردم در محکومیت رفتار ددمنشانه ، غیرقانونی و غیر اخلاقی دولت آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد قاسم سلیمانی گفت : شهادت این سردار سرافراز را موجب وحدت و انسجام بیشتر ملی خواند و فیروز فاضلی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در رسایش گفت: سردار قاسم سلیمانی با همه شوکت سلیمانیش نشان داد اگر خاکسار مردم باشیم مردم دروازه قلب هایشان را برای همیشه می گشایند و گیلان هرگز خاطرات حضور این سردار بزرگ و وعده انحلال داعش را که از سوی ایشان و از گیلان به همه جهان مخابره شد را فراموش نمی کند.
رئیسجمهور یک کشور، مقام نظامی کشور دیگری را در کشور سومی به شهادت رسانده است؛ اقدامی برخلاف اصول حقوق بین الملل و حقوق بشر و محکوم نکردن آن یعنی تجویز پایمال ساختن اصول حقوق بشر و حقوق بین الملل.
می گویند: وقتی خبر شهادت مالک اشتر به امیرالمومنین رسید گریست و بر منبر شد و گفت:"مالک،اگر کوه بود کوهی عظیم و بزرگ بود و اگر سنگ بود سنگی سخت بود، آگاه باشید بخدا سوگند مرگ توای مالک جهانی را ویران و جهانی را شاد می سازد یعنی اهل شام را خشنود و عراق را خراب می گرداند..."
آنچه پیداست و فرهیختگان بر آن پای می فشارند اینست که باید در احترام و دوستی به سردار ملی و هزاران شهید که در راه حفاظت از خاک و آبروی این سرزمین جان نثار کردند ،کردار بگونه ای باشد که جای شکاف ،وحدت و رفاقت قوت یابد.
چرا که سردار در لباس جناح و سیاست نمی گنجید و به گویشی ژنرال چهار ستاره ای بود که به هر دو هنر جنگ و صلح مسلط بود و فقدانش خلائی استراتژیک بود که نخستین احساس کننده این خلاء آنانی خواهند بود که ناجوانمردانه کمر به حذفش بستند.
سردار شهید، نماد و عامل همبستگی میلیونها ایرانی شده است و شهادتش همه را در حیرت و شوک فرو برده است؛ مردمان مان ملتهب روزهای پر رخدادند، تصمیمگیران حواسشان باشد که زنجیره رخدادهاعامل گسست نشود و مردمانمان آگاه باشند مثل نجات غریقی که شنا نمی داند سراسیمه و بدون فکر بر آب نکوبند و سوار موج احساسات نشوند چرا که کم هزینهترین راهکار خارج شدن از بحران، فکر کردن است.
میگویند سردار متواضعانه اهل گفتوگو و مدارا بود؛ میلیونها ایرانی سردار شهید را از آن خود میدانند، حیات سردار نماد انسجام ملی است و باید در شهادتش هم این امر تداوم و قوت یابد.
کاش ! سرنوشت بر اساس تصمیمات پیشین به گونه ای دیگر رقم می خوردو امروز همه انسان هایی که می توانستند سرمایه های ناب انسانی مان باشند چشمه های جوشان زندگی سرزمینمان بودند؛ کاش! شهادت حاج قاسم سلیمانی با عقلانیت و دور اندیشی به دور تازه ای از تدبیر و توسعه بدل شود.