وی در آخرین گام از این پویش که به خوانش آثاری از نجدی اختصاص داشت از دلبستگی هردویشان به شهر بندرانزلی سخن گفت و از این که صدای دریا و صیادان و اقلیم گیلان در نوشته های نجدی به گوش می رسد .
محسنی آزاد خطاب به نویسندگان جوان و دوستداران نجدی خاطرنشان کرد: زمانی که نجدی داستان می نوشت اصلا در قید و بند این نبود که داستان در قالب خود قرار بگیرد یا نه به طور کلی نجدی خود را محدود به هیچ قالبی نمی کرد.
وی با بیان این که نجدی بدعت گذارسبک نوین و جدیدی بود تصریح کرد: او روی لبه یک تیغ راه می رفت و شاعرگونه می نوشت . طوری داستان می نوشت که شاعران می گفتند باید داستان خود را بنویسد و داستان نویسان می گفتند باید شعر خود را بگوید.
همسر نجدی با اشاره به "یوزپلنگانی که با من دویده اند" تنها کتابی که نجدی در زمان حیاتش انتشار داد از تصویری بودن مجموعه داستانهای این اثر حرف زد.
وی به نویسندگان توصیه کرد، دنباله رو کسی نباشند بلکه تلاش کنند چیزی بر کار آن کسی که رفته اضافه کنند و در فکر این نباشند که آیا اثری که می نویسند در زمان خودشان خواننده پیدا خواهد کرد یا نه.
محسنی آزاد با تاکید بر این که هنر آن است که عامه پسند نباشد و خاص باشد افزود: هر نویسنده ای خواننده خود را دارد قرار نیست که نوشته ای یا اثری یا هنری باب طبع همه مردم باشد.
وی خاطرنشان کرد : نجدی با ذهن سیالش به اشیاء جان می داد و در داستانهایش اشیاء را به حرکت در می آورد .
وی خاطرنشان کرد : در وهله اول به خودتان و بعد به اثری که می آفرینید ایمان داشته باشید اما برای چاپ آن عجله نکنید.
محسنی آزاد با بیان این که بزرگترین آفت چاپ سریع اثر است یاداور شد:نجدی روی هر کدام از داستان ها سال ها کار کرده و اعتقاد داشت داستان باید بماند و بیات شود.
به گفته وی نجدی نوشته هایش را بعد از سالها دوباره بر می داشت سوهان می کشید به همین دلیل است که برای چاپ آثارش ۳۰ سال تردید داشت .
وی با اشاره به این که شما گزارشگر جنگ یا عکاس خبری نیستید که سرعت لازمه کارتان باشد، افزود:شما تا زمانی صاحب اثر هستید که اثر را چاپ نکرده اید و اگر عجله کنید بعد از سالها به بینش و حکمتی می رسید در نتیجه احساس می کنید مایه و تفکر شما در آنچه چاپ کردید دیده نمی شود .
وی خاطرنشان کرد متفکرین و بزرگان هنر و ادبیات فقط به یک حیطه بسنده نمی کنند گفت : یک داستان نویس در وهله اول باید به ادبیات گذشته خود و جهان اشراف داشته باشد ، حتما باید فلسفه بخواند با سینما آشنایی داشته باشد.
محسنی آزاد با توصیه به نویسندگان برای توجه به هنرهای مرتبط و گوش فرادادن به موسیقی ناب و اندیشه متذکر شد: حرکت دوربین به دست شما برای نوشتن حرکت می دهد .
وی باب اشاره به حضورش در مراسم بزرگداشت نجدی در گناوه گفت : آنجا گفتم فکر می کنید دریای کاسپین و خلیج فارس را سیاست یا اقتصاد می تواند به هم نزدیک کند ؟ نه این تنها هنر است که می تواند این دو دریا را ،این دو قوم را به هم نزدیک کند .
محسنی آزاد در خاتمه با بیان این که هنر نه جزو متن زندگی که خود زندگی نجدی بود خطاب به نویسندگان جوان و حاضران گفت: برای گشودن درهای بزرگ برای جاودانگی نیازمند جسارت هستید .
بیژن نجدی ۲۴ آبان ۱۳۲۰ از پدر و مادری گیلانی در خاش زاهدان متولد شد . پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۳۹ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال۱۳۴۳ از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغالتحصیل و به عنوان دبیر در لاهیجان مشغول به تدریس شد. پدرش از افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبد کاووس به دست تعدادی ژاندارم کشته شد. از سال ۱۳۴۵ فعالیت ادبی خود را آغازکرد.
بیژن نجدی در چهارم شهریور ۱۳۷۶ در اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت.
نجدی در زمان زندگی خود تنها مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» را در سال ۷۳منتشر ساخت که در سال ۷۴ جایزه قلم زرین جایزه گردون را به خود اختصاص داد. بقیه آثارش پس از درگذشتش توسط همسرش به چاپ رسید. مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» در سال ۷۹ نیز برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد. نجدی همچنین در کارنامه ادبی خود، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان به خاطر برگزیده اشعار دهه ۷۰ و لوح افتخار به پاس جانسرودهها در پاس داشت آیینهای ملی و میهنی را دارد. از وی اشعار گیلکی کمی نیز باقیماندهاست.
همچنین پس از مرگ وی داستانهای «تاریکی در پوتین»، «سپرده در زمین»، «گیاهی در قرنطینه» و «استخری پر از کابوس» از مجموعه داستانهای «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» و نیز داستانهای «مرثیهای برای چمن» و «بیمارستان، نه قطار» از مجموعه «دوباره از همان خیابانها» به فیلم درآمده است.
بیژن نجدی در نوشتن و سرودن پرکار، اما در انتشار دادن کمتر فعال و پیگیر بود، اما همان ۱۰داستان کوتاهی که نخستین کتاب منتشر شدۀ او را تشکیل دادند (یوزپلنگانی که با من دویده اند) کافی بودند تا جامعۀ ادبی ایران قدر او را بداند، کمیت را به جای کیفیت نگیرد، و خصلت متمایز و ممتاز داستان های او را تشخیص دهد. نجدی قرار بود به دیگر نوشته هایش هم سروسامانی بدهد و آن ها را آمادۀ انتشار سازد، اما متأسفانه دست تقدیر تحقق این امر را در حیات او میسر نساخت. در کتاب حاضر برخی از داستان های بازمانده از او، که به همت همسر همدل وی آمادۀ نشر شده، گرد آمده اند. داستان های نیمه کاره او نیز در مجموعۀ دیگری با نام «داستان های ناتمام» انتشار یافته است.
·
·